رفتن به محتوای اصلی

از کوزه همان برون تراود که دراوست
12.11.2009 - 14:12

«نگاهی به تغییر موضع دبیر مجمع تشخیص مصلحت

رضائی حساب خود را جدا کرد

سارا اصفهانی

«محسن رضایی، نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، که 16 سال پیش از فرماندهی سپاه پاسداران عملا برکنار شد و به سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب گردید در تازه ترین اظهارنظر خود از مواضع پیشین فاصله گرفت و بدون نام بردن از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری خردادماه را متهم کرد که منافع شخصی را بر حفظ نظام جمهوری اسلامی ترجیح داده اند.

رضائی که از وی به عنوان دکتر علوم سیاسی و استاد استراتژی دانشگاه نام برده می شود از فردای انتخابات 22 خرداد مواضع سیاسی مختلفی برگزیده است. وی تاکنون چند بار از سیاست های احمدی نژاد انتقاد کرده، و در روزهای اخیر چند باری ضمن حمایت از دولت گفته که ازحق خود گذشته، حتی یک بار از پایمالی حق خود سخن گفته.

او در آخرین واکنش ها به تلویح موسوی و کروبی را به دنباله روی از مصالح فردی متهم کرد و خود را کسی که برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از مصالح فردی گذشته است.

رضایی که روز گذشته با علمای اهل سنت سیستان و بلوچستان در خصوص انتخابات سخن می گفت، اظهار داشت: «بنده نیز به عنوان یکی از کاندیداهای دوره دهم انتخابات به برخی از مسائل اعتراض داشتم اما پس از اعلام نظر رهبری و تایید شورای نگهبان تمکین کردم و با این اقدام، امنیت و مصالح عمومی را بر مصالح فردی و گروهی ترجیح دادم.»

او یک هفته پس از برگزاری انتخابات، در شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی اعلام داشت که به هیچ عنوان حاضر نیست مصلحت ها را بر حق مردم ترجیح دهد و از رای مردم بگذرد... ».

برگرفته از روز آن لاین بقلم سارا اصفهانی

..........................

چهار ماه دندان برجگر گذاشتم تا آنچه را که راجع به سردار سرلشگر پاسدار رضائی، که امروز مثل خیلی روضه خوانان و میدانی ها و بازاریها که یکشبه دکترشده اند، دکتر شده است و یکی از طراحان ترور های برون مرزی و کشتارهای درون مرزیف در اندیشه خود دارم، بقلم نیاورم. بر این باور بودم که اگر انتقاد مستقیمی به وی وارد نیاید شاید ایشان در رودروایسی اینکه جزء معترضین به تقلب انتخابات بوده است موضعی علیه تقلب بگیرد یا حد اقل بی طرفی خود را حفظ کند.

من از همان روزهای نخستین کاندیداتوری ایشان، بر حسب مواضعی که اتخاذ کرده بود و با مطالعه دقیق تبلیغات انتخاباتیش و با توجه به شکست مفتضحانه اش در دور قبلی انتخابات و با توجه به اینکه نامش در لیست اینتر پول ، بخاطر ماجرای میکونوس، است، میدانستم که کاندیداتوری وی جدی نیست بلکه بخشی از پروژه تقلب انتخاباتی است به این صورت که ایشان در صورت تفاوت آرائی در حد 2 تا 4 میلیون، که کودتا گران حساب میکردند، میتوانست با یک مانور موازنه را بهم زند. ولی اشتباه محاسبه اقتدارگرایان که سر جلاد اژه ائی وزیر اطلاعات وقت، یکی از قربانیانش شد، موجب شد که تفاوت آراء نه 3 یا 4 میلیون بلکه به 15 تا 20 میلیون بالغ شود که در درجه اول ناشی از مشارکت آن تحریم گران همیشگی بود. آن بیست میلیون ایرانی ای که تابوی تحریم را شکستند. آنها پای صندوق های رأی نرفتند تا به پاسدار احمدی نژاد یا سر پاسدار میکونوسی رضائی رأی دهند آنها رفتند تا به کروبی و موسوی رأی دهند بلکه شاید روزنه ائی بسوی هوای تازه سیاسی بر آنان و میهنشان گشوده شود. این بیست میلیون رأی همان رائی بود که یک ضرب، با تصمیم مقام رهبری بنام احمدی نژاد واریز شد و نقش مانوری و رزروی سر تروریست و سر آدم کش سردار محسن رضائی با این کار موضوعیت خود را از دست داد.

محسن رضائی آلوده دامن تر از آنست تا بتواند وارد صف میلیونی مردم برای مطالبه دموکراسی قرار گیرد.

مجله شاهد، ارگان سپاه پاسداران در اوایل دهه شصت سخنرانی ای از وی داشت که برای فرماندهان سپاه ایراد شده بود. وی در این سخنرانی که جنبه درون سازمانی و برای فرماندهان سپاه بود، صراحتاً در رابطه با سرکوب و ترور و کشتن دگر اندیشان چنین میگوید: ـ ما همه اینها را که نمیتوانیم بکشیم! پس باید با ایجاد خوف و ارعاب آنها را منفعل کنیم. هدف ایجاد ترس و وحشت است. زشتی و شناعت این عبارات در گوش من چنان بود که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد بویژه اینکه با زن و فرزند یک ساله خود بهر دری، برای پنهان شدن از دست این جانوران و سربازان امام زمانشان حتی برای یک شب، میزدم. با دیدن هر گشت ثارالله فکر میکردم برای دستگیری من آمده اند. از اینکه مرا مثل هزاران انسان دیگر به جوخه اعدام بسپارند کمتر هراس داشتم تا اینکه چنان مرا خُرد کنند که برای نجات خودم تن به شکنجه و تیرباران دیگران بدهم. کیهان آنروز، که دژخیم دیگری امروز آنرا مدیریت میکند، صراحتاً در یکی از شماره های آنروزیش پس از ذکر اسامی 7 نفر به عنوان محاربین محکوم به اعدام نوشت: ـ حکم اعدام توسط توابین هم سازمان خود معدومین به اجرا گذاشته شد! و این تنها مورد نبود که ذکر شد.

فقط میتوانم بخوانم:

ای دیده بیننده !

غافل منگر اینجا !

خون است در این پایه اشک است دراین پایان!

آری در زیر بنای دستگاهی که سر تروریستِ پاسدارِ یکشبهِ دکتر شده، سردارمحسن رضائی یکی از مهندسین و معماران آن بوده است، سیل اشک، خون و انبوه استخوان های تیرباران شدگان و زنده بگورانی قرار گرفته است که هر گز نخواهند پوسید، خونشان از جوشش باز نخواهند ایستاد و یادشان از خاطره ها نخواهد رفت.

من امروز به این تقاعد رسیده ام که باند های آدمکش درون نظام، با چنان سیاستی قلع و قمع مخالفین خود را سازمان میدادند که کلیت نظام بشمول بسیاری انسانهای شرافتمند دیگرکه درافسونِ آرمانخواهی دینی خود دقتِ نگاه سیاسی خویش را از دست داده بودند، زیر سئوال میرفتند. بسیاری از همین آرمانخواهان سیاسی یا مثل حجاریان ها خود ترور ناقص شدند و یا مثل گنجی ها نوری ها اشکوریها عبدی ها و قابل ها و تا به امروز.. به زندان افتادند و یا اگر جایگاه سیاسی اشان به رژیم رژیم اجازه ترور و زندان آنها را نمیداد مثل آیت الله منتظری به حصر خانگی محکوم شدند و یا مثل دیگران از گردونه نظام به بیرون و گوشه عزلت پرتاب شدند مثل همین موسوی ،کروبی، صانعی، طاهری، دستغیب، نوری و ... .

گناه بزرگ و اتهام اصلاح طلبان و یا آرمان گرایان دینی، بهیچ روی این نیست و نبود که در این جنایات شریک بوده و یا دستی داشته اند بلکه گناه آنان سکوت آنان در برابر جنایتی بوده است که همین باند حاکم کنونی مرتکب شده بوده اند، نکته ائی که آقای مهاجرنی چندی پیش در رابطه با قتل عام بزرگ زندان سیاسی در دهه شصت، در مصاحبه ائ بدان اشاره کرده بود.

بهر روی حرف و ادعای من در این نوشتار باز کردن همه پرونده خونین سه دهه حکومت و شبکه جنائی مافیای در آن نیست بلکه تأکید و توضیح مصرانه این نکته است که سردار سرلشگر محسن رضائی بخشی از سناریوی تقلب انتخاباتی انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری بود و با بهم خوردن بازی انتخابات در اثر شرکت 87 در صدی مردم در انتخابات و تفاوت نزدیک به بیست میلیونی آرائ موسوی و کروبی با احمدی نژاد، این نقش کثیف رضائی منتفی شد تا امروز ایشان بعنوان یکی از کاندیداهای مظلوم به صحنه بیاید و موعظه کند که او منافع نظام را ترجیح داده است و کروبی و موسوی به انگیزه قدرت طلبی شخصی جنجال آفریده اند. من با زبان متعارف ژورنالیستی و سیاسی نمیتوانم پاسخ این وقاحت و دریدگی را بدهم و در استفاده از زبان مناسب برای این موضعگیری رضائی هم در اینجا خود را مجاز نمی بینم. ولی تکرار میکنم بیش از چهار ماه دندان بر جگر گذاشتم تا این سناریوی زشتی را که در آن به سردار محسن رضائی نقش جبران کننده کم کسر آرای احمدی نژاد داده شده بود را به قلم فاش سازی نکشم. مقاله تحت عنوان: محسن رضائی حساب خود را جدا کرد، در سایت روزانلاین این اجازه را به من داد تا آنچه را که در دل نگه داشته بودم امروز به قلم آورم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.