رفتن به محتوای اصلی

تجاوز و قتل و گورهای دسته جمعی!
08.09.2009 - 13:12

در جريان اعتراضات سه ماه اخیر هزاران نفر از فعالین سياسى و اجتماعی، دانشجویان، کارگران، روزنامه نگاران، مردم معترض و حتی ده ها تن از چهره های شناخته شده جناح اصلاح طلب حکومتی، از سوى نيروهاى امنيتى بازداشت و به بازداشتگاه هاى مختلف مخفی و علنی منتقل داده شدند. در این مدت، خبرها و گزارش هاى تکان دهنده ای از بدرفتارى شديد با زندانيان، ضرب و شتم و تجاوز آن ها و حتی قتل تعدادى از بازداشتى ها در زير شكنجه و دفن آن ها در گورهای دسته جمعی، از زبان سران حکومتی در رسانه های داخلی و خارجی منتشر شده است.

۱۵ شهريور ۱۳۸۸، بخش خبری 20:30، «صدا و سیما» حکومت اسلامی، در اقدامی نادر،‌ گزارشی نسبتا‌ مفصل از بازداشتگاه كهريزك و جنايت های صورت گرفته در آن را پخش كرد.

به گزارش عصر ايران، در اين گزارش برای اولين بار تصاويری نزديك از بيرون و درون بازداشتگاه مخوف كهريزك به نمايش در‌آمد كه نشان می داد، ‌اين مكان، نه يك بازداشتگاه متعارف، بلکه مجموعه ای از سوله ها و بناهای احداث شده در يك محيط بيابانی بوده است كه متاسفانه از آن برای نگهداری انسان ها در شرايط بسيار وخيم و مرگبار استفاده می شد.

در اين گزارش، در گفتگو با پدر يكی از قربانيان كهريزك (كامرانی)، وی به صراحت از برخی اظهارات عجيب از جمله اين كه كشته شدگان كهريزك، ‌مننژيتی بوده اند، ‌انتقاد شد و به علاوه سردار تشكری، ‌ریيس بازرسی كل نيروی انتظامی نيز صراحتا اقرار کرد متهمانی كه جنايات كهريزك را رقم زدند،‌ نيروهای رسمی اين نيرو از درجه دار تا سرهنگ بوده اند و هم چنين ذكر شد كه برخی قضات نيز در اعزام متهمان به كهريزك مرتكب تخلف شده اند كه پرونده های آنان نيز در مراجع قانونی تحت رسيدگی است.

بهرامی، ‌رياست دادسرای نيروهای مسلح نيز به صراحت گفت كه شرايط و رفتارهای صورت گرفته در بازداشتگاه عامل مرگ تعدادی از بازداشتی ها بوده است و نه بيماری قبلی آن ها و عللی از اين دست.

هر چند که در این برنامه تلویزیونی از مسئولین حکومت اسلامی به جنایات در کهریزک رسما اقرار می کنند دلیلش این است که این مساله بیش از تصور حکومتیان در جامعه داخل و خارج کشور افشا شده است در واقع تلاش دیگر سران حکومت اسلامی است که باز آن به را به چند مامور محدود کنند و حاکمیت را مبرا سازند؛ به طوری که در برنامه سيما، از دستور خامنه ای در خصوص تعطيلی بازداشتگاه كهريزك و اقداماتی كه متعاقب آن توسط شورای عالی امنيت ملی،‌ قوه قضاييه، ‌مجلس شورای اسلامی،‌ نيروی انتظامی و استانداری تهران برای پيگيری موضوع و احقاق حقوق بازداشتی ها صورت گرفته نيز اطلاعاتی منتشر شد كه در بخشی از آن مشخص شد كه تا كنون 98 ميليون تومان به رها شدگان از كهريزك غرامت پرداخت شده و تعدادی از آنان برای درمان عوارض ناشی از بازداشت، ‌به بيمارستان هايی در تهران و كرج معرفی شده اند. در حالی که این جنایات نه فقط به کهریزک محدود می شود و در زندان های سراسر کشور جنایات مشابهی جریان دارد و نه به چند مامور محدود می گردد، بلکه همه سران و مسئولین حکومت اسلامی، در سازمان دهی و گسترش ترور و قتل و شکنجه و کشتن زندانیان و اعدام دسته جمعی آن ها نقش مستقیم دارند.

در اين گزارش،‌ هم چنين تصاويری از ضرب و شتم مردم توسط نيروهای ويژه پليس به نمايش درآمد و هنگامی كه اين تصاوير تكان دهنده پخش می شد، گزارشگر سيما در متنی كه می خواند بر لزوم برخورد با اين ماموران تصريح می كرد و البته تاكيد داشت كه حساب اين افراد را بايد از حساب كليت نيروی انتظامی كه حافظ امنيت جامعه است،‌ جدا كرد.

در پايان اين گزارش،‌ سردار تشكری،‌ ریيس بازرسي كل نيروی انتظامی در مقابل دوربين صدا و سيما، ‌رسما از تمام كسانی كه در هر مرتبه ای متحمل خسارت و آسيب شده اند،‌ عذرخواهی كرد و هم چنين محاكمه بی اغماض عاملان جنايات كهريزك و اجرای سريع احكام قضايی درباره آن ها، ‌خواسته افكار عمومی جامعه اعلام شد. البته شایان ذکر است که این اقدام صدا و سیما حکومت اسلامی و عذرخواهی رییس بازرسی کل نیروی انتظامی، در اثر فشار اجتماعی و خاموش کردن صدای اعتراض و دادخواهی افکار عمومی مردم صورت می گیرد.

رفتارهاى وحشيانه و غیرانسانی با زندانيان سیاسی در شکنجه گاه «كهريزك»، فقط نمونه ای از وضعیت دلخراش و دردناك زندانیان در زندان های آشکار و مخفی سراسر کشور است و محدود به این شکنجه گاه و به این دوره نمی باشد. سی سال است که کسب و کار حکومت اسلامی ساختن زندان های مختلف و تهدید و ترور، سرکوب و کشتار از جمله تجاوز به زندانیان و کشتن آن ها در زیر شکنجه است.

زندانیان سیاسی جان به در برده از کشتارهای حکومت اسلامی، سال هاست که درباره شیوه های وحشیانه شکنجه از جمله تجاوز به زندانیان و اعدام های دسته جمعی به طور مکرر سحن می گویند. اما سران و مسئولین حکومت اسلامی نسبت به آن ها اهمیتی نداده اند. اما اکنون یکی از سران شناخته شده حکومتی، آیت الله مهدی کروبی، با اتکاء به گفته های تعدادی از تجاوزشدگان از سران و مسئولین حکومتی خواست تا به موضوع «تجاوز به دختران و پسران» بازداشتى رسيدگى كنند. این مساله در سطح گسترده ای در رسانه های داخل کشور و هم چنین در سطح بین المللی افشاء شده است. بنا به گفته کروبی، تعدادی از زندانیان آزاد شده، به عنوان شاهدان زنده تجاوز به زندانیان و کشتن آن ها در زیر شکنجه و یا تجاوز به خودشان با وی دیدار کرده اند.

بازداشتگاه کهریزک که در جنوب تهران واقع است، در جریان اعتراضات اخیر به عنوان یکی از محل های نگهداری و بازجویی از بازداشت شدگان در رسانه ها انعکاس یافته بود. کشته شدن چند نفر از بازداشت شدگان، باعث شد تا دستور تعطیلی کهریزک صادر شود.

گفته می شود که تجاوز و کشتن فرزند یکی از مقامات ارشد حکومت اسلامی در کهریزک، عامل و بانی اصلی تعطیلی این شکنجه گاه شده است؟! در گزارشات آمده است که محسن روح الامینی، یکی از جان باختگان دستگیرشدگان تظاهرات های اخیر، قبل از این که زیر شکنجه کشته شود، به وی تجاوز شده است. دلیل اصلی قتل وی نیز ترس از آشکار شدن همین مساله تجاوز بعد از آزاد شدن وی از زندان بوده است. تجاوز به فرزند مشاور محسن رضایی، آن قدر فجیع و وحشیانه بوده است که منجر به پارگی مقعد وی شده بود.

در همين رابطه، محسن رضايی، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام روز چهارشنبه ٢١ مرداد ماه گفته است با شنيدن اخبار مربوط به رفتار خلاف ماموران عليه جوانان کشور می بايست عزای ملی اعلام کرد.

در سايت اينترنتی تابناک آمده است، رضايی در نشست خود با جمعيت حقوقدانان دفاع از حقوق بشر که برای ارائه گزارشی از رويدادهای اخير با وی ملاقات کرده بودند، گفته است: «اگر در جمهوری اسلامی، رفتار خلاف حيثيت و اخلاقی از سوی يکی از ماموران انجام گيرد، بايد عزای ملی اعلام شود، چه برسد به اين که اعمال شنيع عليه تعدادی از جوانان کشور صورت گرفته باشد.»

در همين حال به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، مجيد انصاری عضو مجمع روحانيون مبارز که يکی از روحانيون بلندپايه و از چهره های شاخص نظام است، درباره درخواست مهدی کروبی از هاشمی رفسنجانی، برای بررسی موضوع تجاوز به زندانيان گفته است:

«با کمال تاسف اين ها صحت دارد و آدم بايد به قول اميرالمومنين آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اين جا برسد که چنين فجايعی رخ دهد... نه يک مورد بلکه متعدد بوده است.»

یک نماینده مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با «موج سبز آزادی»، عصر شنبه، 24 مرداد 1388، از شکنجه زنان زندانی در کهریزک خبر داد. این نماینده مجلس که نخواسته نامش فاش شود، با اشاره به بازدید گروهی از نمایندگان مجلس از زندان اوین و بند زنان، خبر داد که برخی از زندانیان در حضور نمایندگان و مقامات دادستانی از شکنجه ‌های فجیع صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک پرده برداشته‌اند.

شرح ماجرای تکان دهنده از زبان این نماینده چنین توصیف شده است: در بند زنان، پرسیده شد: چه کسانی سئوال دارند؟ تعداد زیادی دست شان را بالا بردند. پرسیده شد: چه کسانی در کهریزک بودند؟ از یکی از آنان خواسته شد در مورد رفتاری که با وی صورت گرفته، توضیح دهد. یکی از خانم‌ ها گفت: در کهریزک، در حالی که مرا کاملا عریان کرده بودند، از من خواستند وارد یک بشکه آب شوم، سپس بارها در آن بشکه به من شوک الکتریکی وارد کردند، به طوری که تمام چهار ستون تنم می‌ لرزید!»

در این شکنجه گاه، بازداشت شدگان را داخل کانتینر نگه می داشتند. گفته می شود که بین ۲۰ تا ۴۰ نفر را در هر کانتینر به زور جای می دادند. این در حالی است که در هر کانتینر بیش تر از پنج نفر را نباید جای داد. به گفته یک روزنامه نگار، تنها محفظ هوایی این کانتینرها یک سوراخ کوچک است که هوا از آن وارد می شود.

بنا به اظهار کسانی که از کهریزک آزاد شده اند، نور مستقیم آفتاب به این کانتینرها می تابد و هوای داخل آن بسیار گرم است. به لحاظ بهداشتی نیز وضعیت بازداشت شدگان نامناسب است.

گفته آن ها را لخت کرده، پس از این که آب فشار قوی روی آن ها گرفته اند، سپس آن ها را با شلنگ و کابل کتک می زدند.

رفتار شکنجه گران حکومت اسلامی با زندانیان در اردوگاه مرگ کهریزک، همانند شکنجه گران آمریکایی در زندان ابوغريب عراق و گوانتانامو است. احتمالا شواهد و مدارك بر جاى مانده و شاهدان و بازماندگان آن و نيز خشم عمومی مردم سبب شد که خامنه ای با عجله فرمان تعطیلی این شکنجه گاه را صادر کند تا اطلاعات بیش تری از آن منتشر نشود.

مردم آگاه، عاملان اصلی این وضعیت هولناک حاکم بر زندان های کشور را به چند مامور «خودسر و متخلف» محدود کردن را نمی پذیرند، بلکه از خامنه ای، احمد نژاد، محسن رضایی تا موسوی، کروبی، رفسنجانی، خاتمی و دیگر سران و مقامات حکومت اسلامی، عاملان اصلی سه دهه گذشته سرکوب و کشتار، تجاوز و شکنجه و اعدام و فقر و فلاکت اقتصادی می دانند. نه امروز، بلکه در سه دهه اخیر، همواره اخبار شکنجه و تجاوز به زنان و مردان زندانی به عنوان ابزار شکنجه توسط بازجويان در زندان های ایران مطرح بوده است. بنابراین، در حال حاضر که این وقایع و فجایع انسانی در سطح افکار عمومی جامعه ایران و جهان افشا شده اند، دیگر سرپوش گذاشتن و بی تفاوت ماندن سران حکومتی به این همه جنایات، امکان پذیر نمی باشد.

گزارشگر ويژه سازمان ملل در زمينه شكنجه روز پنج شنبه 13 اوت 2009، به رسانه ها گفت كه شكايت هاى زيادى از معترضان بازداشت شده پس از «انتخابات» ریاست جمهوری دريافت كرده كه از آزار و اذيت خود در زندان خبر داده اند.

مانفرد نواك، گزارشگر شوراى حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، اظهار داشت: اين شكايت ها از سوى خانواده ها، وكلا و بازداشتى هاى آزاد شده مطرح شده است. وى گفت: ادعاهاى مستند درباره شكنجه زندانيان در ايران و نگه داشتن آن ها در انفرادى به منظور اعتراف گيرى از آن ها بايد مورد رسيدگى دقيق قرار گيرد.

مانفرد نوواك افزود: به مقام هاى جمهورى اسلامى ايران اطلاع داده كه بيش از سيصد پرونده اتهامى شكنجه و بدرفتارى با دستگيرشدگان اعتراضات اخير، به سازمان ملل ارايه شده است.

وى مى گويد كه ايران به نامه او پاسخ قانع كننده اى نداده و وى خبر ندارد كه آيا تحقيقاتى انجام شده يا نه. بنا به گفته گزارشگر ويژه سازمان ملل، بسيارى از اين اتهامات مواردى چون ضرب و شتم، شوك الكتريكى و فشار جسمى و روانى با هدف گرفتن اعترافات است.

ناگفته نماند که بازداشتگاه های «غیررسمی» در تهران و شهرستان ها کم نیستند. برای نمونه در تهران می توان به بازداشتگاه های مخوف 59 سپاه، بازداشتگاه نبوت، در خيابان سهروردی تهران، بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب، بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی، بازداشتگاه قمر وزارت و غیره نام برد.

بازداشتگاه دیگری که موقعیت آن نیز افشا شده است بازداشتگاه اداره دوازدهم آگاهی شاهپور است. این بازداشتگاه، از بازداشتگاه های مخوف تهران است که زندانیان بی دفاع تحت شکنجه های قرون وسطائی قرار می گیرند.

تمام مراحل تحقيقات و بازجويی در این بازداشتگاه ها، شکنجه گران با چشم بند و همراه با توهین و شکستن روحیه بازداشتی و ضرب و شتم و تجاوز و حتی کشتن زندانی همراه بوده است. بنابراین، فجایع شکنجه گاه کهریزک، به عنوان نمونه ای از عملکردها و سیاست غیرانسانی و وحشیانه سران و مسئولین حکومت اسلامی را به نمایش گذاشته و حساسیت هر چه بیش تری در جامعه به بار آورده است.

تاکنون فتواها و فرمان های رهبران حکومت اسلامی با اتکاء به قوانین اسلامی، ارتکاب هر عملی را نسبت به زنان و دختران بازداشتی مجاز دانسته و دست آن ها را از جمله تجاوز به زنان و مردان زندانی باز گذاشته است. در این مورد می توان به دستور صریح رهبران حکومت اسلامی در تجاوز به دختران «باکره» محکوم شده به اعدام اشاره کرد. در توجیه عیرانسانی آن ها، اگر دختر باکره اعدام شود به بهشت می رود بنابراین، برای جلوگیری از رفتن آن ها به بهشت، نخست باید مورد تجاوز شکنجه گران قرار گیرند و سپس به جوخه اعدام سپرده شوند؟!

از سوی دیگر، در حالی که خانواده های بازداشت شدگان به هر دری می زنند تا خبری از عزیزان خود بگیرند، خبر تکان دهنده ای پحش می شود که در بهشت زهرا اجساد جانباختگان را مخفيانه دسته جمعی دفن کرده اند. دادخواهی شکنجه شدگان و مورد تجاوز قرار گرفتگان با وجود این که در ارگان های حکومتی از جمله مجلس نیز مطرح شده است اما محمود احمدی نژاد، منفورترین رییس جمهوری جهان، بی شرمانه حمله به کوی دانشگاه و شکنجه و تجاوز مامورين به زندانيان در بازداشت گاه ها را «سناريوی دشمن» می نامد؟!

در حالی که فرهاد تجری عضو کمیته‌ ویژه‌ مجلس برای بررسی وضعیت زندانیان، خبر هولناک خاکسپاری مخفیانه‌ اجساد بی‌نام و نشان در بهشت زهرا را تکذیب کرد، پایگاه خبری نوروز، شماره‌‌ های جواز دفن قربانیان گمنام را منتشر ساخت.

به گزارش پایگاه اطلاع‌ رسانی نوروز، فرهاد تجری، عضو اصولگرای کمیته‌ پیگیری مجلس، خبر منتشر شده درباره‌ دفن دسته‌ جمعی کشته‌ شدگان حوادث اخیر در بهشت زهرا را، تنها چند ساعت پس از انتشار آن و بدون هیچ گونه تحقیق و بررسی تکذیب کرد.

نوروز در روزهای گذشته خبری را منتشر کرده بود مبنی بر این که در روزهای ۲۱ و ۲۴ تیرماه، پیکر ده‌ ها تن بدون شناسایی و بدون درج مشخصات شخصی و صرفا با یک شماره‌ی جواز دفن، در قطعه‌ ۳۰۲ بهشت‌ زهرا به خاک سپرده شده است. این خبر از سوی فرهاد تجری، یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس که ظاهرا خود مسئولیت پیگیری و تحقیق در این باره را دارد، به طور شتابزده تکذیب شد.

پایگاه اطلاع‌رسانی نوروز در این باره نوشته، آقای تجری از آن جا که بر دفاع از حقوق مردم سوگند یاد کرده است، خوب بود قبل از تکذیب این خبر برای حمایت از مردمی که با رای آن‌ ها به مجلس راه‌ یافته، لااقل چند دقیقه ‌ای وقت می‌ گذاشت و تا بهشت زهرای تهران قدم رنجه می ‌فرمود تا دریابد در قطعه‌ ۳۰۲ قبور ده ‌ها نفر از هموطنان بدون نام و صرفا بر اساس شماره‌ جواز دفن به خاک سپرده شده ‌اند.

نوروز ضمن درج تاریخ و شماره‌ جوازهایی که برای دفن قربانیان صادر شده خاطر نشان ساخته که مردم تهران می ‌توانند با حضور در بهشت ‌زهرا ضمن مشاهده‌ این قبور به مقام این شهدا ادای احترام کنند. این پایگاه اطلاع‌ رسانی خبر داده که در روزهای آینده و در زمان مقتضی، تصاویر و فیلم‌ های دریافتی در مورد این واقعه را منتشر می ‌کند.

قطعه 302 بهشت زهرای تهران، محل خاکسپاری کسانی است که یا در تیراندازی های خیابانی کشته شده اند و یا در بازداشتگاه ها به قتل رسیده اند. همه آن ها را به عنوان افراد بی نام و نشان در این قطعه و بصورت پنهانی به خاک سپرده اند. سایت نوروز نوشت که یکی از کسانی که در بهشت زهرا کار می کند، این خبر را فاش ساخته است. در این قطعه قربانیان روزهای 21 تا 24 تیرماه دفن شده اند و هنوز معلوم نیست قربانیان دیگر روزها را در کجا زیر خاک کرده اند.

تاکنون جواز دفن 44 جسد که در قطعه 302، بدون نام و مشخصات خانوادگی زیر خاک پنهان شده اند، به دست آمده است.

برخی خانواده ها در روز 24 تیرماه وجود ده ها جنازه در سردخانه ای در جنوب غربی تهران که ویژه گوشت یخ زده وارداتی بوده مشاهده کرده بودند. این جنازه ها یخ زده بوده است. شماری از دفن شدگان قطعه 302 همین جنازه های یخ زده بوده است.

یکی از پرسنل زحمت کش بهشت زهرای تهران به خبرنگار نوروز گفت: «در روزهای ۲۱ و ۲۴ تیرماه جنازه هایی بدون نام و مشخصات و تحت تدابیر شدید امنیتی، به این قبرستان آورده شده و با صدور اجباری جواز دفن برای آن ها در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده است. با پیگیرهای خبرنگار نوروز از بهشت زهرای تهران، روز بیست و یکم تیر ماه از بین جوازهای دفن صادر شده در آن قبرستان، ۲۸ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده اند. ۲۴ تیرماه نیز ۱۶ جواز دفن با شرایط فوق صادر شده است. گفتنی است سایت نوروز در تاریخ ۲۴ تیرماه نیز به نقل از خانواده یکی از شهدای حوادث اخیر، از وجود ده ها جنازه در سردخانه ای در جموب غربی تهران خبر داده بود، که با تحویل جنازه های منجمد به خانواده ها در روزهای بعدی این خبر تا حدودی مورد تائید قرار گرفت. لازم به ذکر است، اجساد در سردخانه های پزشکی منجمد نمی شود اما به دلیل این که این جنازه های در سردخانه های صنعتی نگهداری شده بودند، اجساد منجمد شده و به فرم خود را از دست داده بودند. به نظر می رسد پس از دیده شدن جنازه های شهدا در سردخانه های صنعتی و وحشت از انتشار اخبار آن توسط خانواده ها، جنازه ها بدون شناسائی به بهشت زهرا برده شده و به خاک سپرده شده اند. پی گیری خبرنگار سایت نوروز از مسئولین بهشت زهرا در روزهای اخیر بی نتیجه بوده است و هیچ کدام از آن ها حاضر به پاسخگویی در مورد این اجساد نبوده اند. با این حال با همکاری برخی از پرسنل آن سازمان با خبرنگار نوروز، شماره جواز دفن شهدایی که بدون نام در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده اند در اختیار سایت نوروز قرار گرفته است که در صورت لزوم منتشر خواهد شد.

مردم در سه ماه اخیر در اعتراضات میلیونی خود، یک صدا فریاد زدند که بیش از این حکومت ترور و وحشت حکومت اسلامی را نمی خواهند. بنابراین، سران حکومت اسلامی به خوبی می دادند که دیر یا زود مردم آزاده کاخ های آن ها را بر سرشان ویران خواهند کرد و به دور از هرگونه رعب و وحشت و اختناق و سانسور، حکومت دلخواه خودشان را تعیین خواهند کرد. زیرا سران حکومت اسلامی، شاید با سرکوب و کشتار بتوانند برای دوره ای دیگر خودشان را سر پا نگاه دارند اما نهایت به روانه زباله دادن تاریخ خواهند شد.

این مبارزات سران حکومت اسلامی را به هذیان گویی انداخته است. رهبر جمهوری اسلامی عصر روز چهارشنبه هفته گذشته، در جریان دیدار با تعدادی از دانشجویان به وقوع «تخلفات و جنایت هایی در حوادث پس از انتخابات و به ویژه در بازداشتگاه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه از سوی یگان های ویژه و ماموران لباس شخصی» اقرار کرد، اما گفت که این جنایت ها در مقابل «ظلمی که عده ای به نظام کردند» بی اهمیت است.

تایید وقوع جنایت ها در بازداشتگاه و هم چنین در جریان سرکوب اعتراضات مردم در حالی صورت گرفت که که حتی تحقیقات کمیته ویژه مجلس نیز در مورد وقوع تجاوز به برخی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه ها هم چنان ادامه دارد.

خامنه ای، در عین حال خواستار آن شد که اخبار و گزارش های مربوط به این جنایت ها از سوی رسانه ها منتشر نشود و با تاکید بر «لزوم پرهیز از کارهای صرفا تبلیغاتی در موضوع برخورد با عاملان کوی دانشگاه و حوادث مشابه» گفت «کار تبلیغاتی لازم نیست اما از اولین روزها دستور اکید داده شد که ضمن مراقبت و دقت لازم با اینگونه مسائل برخورد قاطع شود.»

رهبر جنایت کار حکومت اسلامی، هم زمان با تایید جنایات صورت گرفته از سوی نهادهای نظامی، انتظامی و بسیج، از «خدمات» پلیس امنیت، پلیس انتظامی و بسیج تشکر کرد: «این خدمات بزرگ نباید موجب رسیدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از این سازمان ها، تخلف و جرمی مرتکب شده، باید کاملا رسیدگی شود.»

وی کشته شدن تعدادی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه کهریزک را نیز تایید کرد اما تعدادکشته شدگان را «معدود» دانست و در عین حال بر رسیدگی به آسیب دیدگان در ماجرای بازداشتگاه کهریزک و همین طور «بررسی موضوع معدود کسانی که در این مسئله جان باخته اند»، تاکید کرد. وی در عین حال هشدار داد: «این گونه مسائل نباید با مساله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود.»

خامنه ای، مساله «اصلی» پس از انتخابات را «ظلم عده ای به نظام اسلامی» عنوان کرد، و تذکر داد: «عده ای، ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد و هتک آبروی نظام در مقابل ملت ها را نادیده می گیرند و مساله کهریزک یا کوی دانشگاه را قضیه اصلی قلمداد می کنند اما این نگاه، خود یک ظلم آشکار است.»

خامنه ای، هم چنین از «شکست توطئه» و «جنگ نرم عظیم» خبر داد: «طراحان حوادث اخیر، صحنه گردانانی دارند و صحنه گردانان دیگری نیز پیدا می کنند البته همه تحرکات و تحریکات آنان به فضل الهی، شکست خواهد خورد اما هوشیاری و بیداری آحاد مردم به ویژه جوانان ضرر و زیان این گونه تحرکات و جریان ها را کاهش می دهد.»

وی هم چنین بدون نام بردن از کسی در خصوص حوادث پس از انتخابات تصریح کرد: «اصل حوادث خیلی خلاف انتظار نبود اما اشخاصی که وارد صحنه شدند خلاف انتظار ما بود.»

یک عضو کمیته ویژه مجلس به سایت فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی، گفته است که «تجاوز با باتوم و شیشه نوشابه به برخی از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات برای ما محرز شده است.»

وی هم چنین خبر داد که با تکمیل گزارش تجاوز به برخی از بازداشت شدگان در بازداشتگاه ها، آن را در اختیار رییس مجلس و بزرگان نظام قرار خواهند داد.

بدین ترتیب، تایید رهبر حکومت اسلامی در مورد جنایت های صورت گرفته وقایع اخیر، به ویژه در بازداشتگاه کهریزک، و حجم قابل توجهی از دیگر اعترافات مسئولان حکومتی، نشان دهنده گستردگی تجاوز، شکنجه و قتل علیه زندانیان است.

سران حکومت اسلامی، در دروغگویی و تزویر و ریاکاری شاید در دنیا بی همتا هستند. سایت تابناک، نوشته است: رییس جمهور در پاسخ به آنهایی که می گویند دولت مشورت نمی کند گفت: کی گفته دولت مشورت نمی کند. وی با بیان این که «با بیش از 900 نماینده دیدار داشته ایم» افزود: با کودک 5 ساله هم که نامه نوشته بود گفتگو کردم. با یک کودک ده ساله که چند نقاشی کشیده بود و پیشنهاداتی درباره ترافیک و... داشت صحبت کردم و از او سئوال کردم که چی به نظرت می رسد.

اخیرا خبرنگاری از احمدی نژاد پرسیده است که شما گفته اید اتفاقاتی که در بازداشتگاه ها روی داد کار نفوذی هاست و سئوال این است که آیا دستگاه امنیتی کشور این طور است که افراد دشمن در آن نفوذ کنند و مرتکب قتل شوند؟

وی در پاسخ بی شرمانه گفت: «ما اسناد قطعی داریم که برخی از حوادثی که رخ داد توسط عناصر وابسته به جریانات آشوبگر و به نام ملت ایران و جمهوری اسلامی بود.» احمدی نژاد تاکید کرد که شواهد و اسنادی در اختیار دارد که افراد نفوذی در جریان حوادث کوی دانشگاه و بازداشتگاه ها اقداماتی انجام داده اند.

به گفته احمدی نژاد، «با افرادی که فریب خوردند باید با رافت اسلامی برخورد شود اما با کسانی که فرماندهی کردند و حمایت های دشمنان را پذیرفتند و حداقل عکس العمل نشان ندادند و یا با سکوتشان این حمایت ها را پذیرفتند و سعی کردند ضربه بزنند، باید برخورد شود.»

او در پاسخ به احتمال تغییر و تحول در سیاست خارجی ایران، ادعا کرد: «برای برون رفت از معضلات جهانی جمهوری اسلامی راه های ابتکاری انسانی و عادلانه ارائه خواهد داد.»

باین ترتیب، حکومت اسلامی، سناریوها و طرح های مختلفی را به صحنه می آورد تا از این طریق افکار عمومی را از واقعیت ها منحرف سازند. برای نمونه، سازمان عفو بين الملل، با انتشار بیانیه ای می گويد مسئولان امنيتی ايران، ماکان کاسپين، نامزد ندا آقاسلطان را بازداشت کرده اند. به گفته عفو بين الملل ماکان کاسپين در ارتباط با قتل ندا آقاسلطان در زندان اوين بسر می برد و تحت بازجويی است. عفو بين الملل درباره احتمال شکنجه ماکان کاسپين ابراز نگرانی کرده است. به گزارش عفو بین الملل، ماکان کاسپين پس از قتل ندا آقا سلطان در اعتراض های خيابانی، در مصاحبه ای با بخش فارسی تلویزیون بی بی سی گفته بود «سخنان شاهدان عينی و نوارهای ويدئويی» به وضوح نشان می دهد که يک بسيجی، ندا را هدف تير قرار داد. عفو بين الملل می گويد ظاهرا به خانواده ندا گفته شده اگر ماکان اعتراف کند که يکی از اعضای سازمان مجاهدين خلق ندا را کشت، او از زندان آزاد خواهد شد. ماکان کاسپین 6 روز پس از قتل ندا آقا سلطان توسط نیروی های اطلاعاتی و امنیتی در شمال تهران و در منزل بازداشت شده است سازمان عفو بین الملل نگران است که او ممکن است برای امضای چنین «اعترافات» تحت شکنجه یا بدرفتاری های دیگر قرار گرفته باشد.

بنابر سخنان شاهدان عينی و نوارهای ويدئويی همگی نشان می دهد که يک بسيجی، ندا آقا سلطان را هدف تير قرار داد. دکتر آرش حجازی یکی از شهود که در لحظه شهادت ندا آقا سلطان حضور داشت نیز پس از گریختن از ایران اعلام کرد که یک بسیجی به سوی ندا آقا سلطان شلیک کرده بود از سوی مردم دستگیر شد اما مردم توانستند کارت شناسایی این بسیجی را از او بگیرند. کارت شناسایی این بسیجی و مشخصات کامل او در هفته های اخیر در سایت های اینترنتی انتشار یافته است.

واقعیت این است که سران و جناح های حکومت اسلامی، همگی به تکاپو افتاده اند تا راه حلی برای برون رفت از این بن بست سیاسی و اجتماعی خود پیدا کنند و نظام جهنمی خود را نجات دهند. از جمله این تلاش ها، می توان به نامه 254 تن از مدیران ارشد 30 ساله حکومت اسلامی اشاره کرد.

میرحسین موسوی، در تازه ترین بیانیه خود، تلاش كرده است تا استراتژی و تاكتیك های خود در آینده را تشریح نماید. موسوی، در این بیانیه هدف خود را حفظ نظام حکومت اسلامی، اجرای قانون اساسی، تقویت وحدت ملی و استیفای حقوق از دست رفته ملت توصیف كرده است.

موسوی در بیانیه خود، خطاب به جناح حاکم پیشنهاداتی را برای خروج از بحران مطرح کرده است. تشکیل گروه حقیقت یاب در مورد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، رسیدگی به تقلب های انجام گرفته در آن و مجازات خاطیان، شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در جریان برخورد نیروهای حکومتی با معترضان اتفاق افتاده، تعریف جرم سیاسی و تشکیل هیات منصفه برای رسیدگی به آن، منع نظامیان از مداخله در امور سیاسی و فعالیت های اقتصادی از جمله پیشنهادات وی برای خروج از بحران کنونی است.

در این بیانیه، از جمله تاکید شده است که: «ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم... مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است... زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی (ص) نام می‌ برد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار می ‌داد چنین روزهایی را می ‌دید... ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راه‌ های رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت می‌کنیم... ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کرده ‌ایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر (ع) آموزگاران آن بوده‌اند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت...»

مردم ایران خواستار تشکیل آن گروه حقیقت یابی هستند، که سی سال جنایت حکومت اسلامی از حمله به تجمعات، اسید پاشید نبر صورت زنان «بی حجاب»، انحلال سازمان ها و احزاب و تشکل های دمکراتیک، حمله به رسانه ها و آزادی بیان و قلم، حمله به کردستان و ترکمن صحرا، انقلاب فرهنگی، پافشاری بر ادامه هشت سال جنگ خانمانسوز ایران و عراق، کشتارهای سال های 60 تا 62، به ویژه قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367، واقعه 18 تیر حمله به دانشگاه تهران و تبریز، قتل های موسوم به «قتل های زنجیره ای»، ترورهای داخل و خارج کشور، عاملین کشتارها و دستگیری ها و محاکمات چندش آور سه ماه اخیر، عاملان فقر و فلاکت اکثریت مردم ایران و غیره را مورد بررسی قرار دهد و اقدامات جنایت کارانه خامنه ای، احمدی نژاد، موسوی، رفسنجانی، خاتمی، رضایی، وزرا، نمایندگان مجلس، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، روسای قوه قضائیه، اطلاعات، فرماندهان سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، مدیران و فرماندهان رده بالا و غیره که در این همه وحشی گری و انبوه جنایات علیه مردم دخیل بوده اند، مورد بررسی قرار دهد و عاملان آن را نیز رسما به جامعه معرفی نماید تا تحت تعقیب و محاکمه علنی قرار گیرند. اکثریت مردم ایران از چنین اقدامی پشتیبانی می کنند نه از گروه حقیقت یاب موسوی که هدف اصلی اش بررسی تقلب در انتخابات و یا صرفا بررسی حوداث سه ماه گذشته.

یا این که محمد خاتمی، تاکید کرده است: «هم چنان ‌كه می‌ دانید من همیشه از حكومت سازگار با دین حمایت كرده ‌ام و باور دارم كه دین ما یعنی اسلام و تشیع با مطالبات و انتظارات روزمان هم می ‌تواند سازگار باشد مشروط به آن كه آن را درست بفهمیم و از ظرفیت‌‌ های آن خوب بهره ببریم.»

سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد: «ما نگران این خطرها برای كشور، نظام و انقلاب عزیزمان كه خون ‌های پاک بسیاری برای آن ریخته شده هستیم و برای اصلاح امور هم باید فعال باشیم. انشاءالله كه خداوند هم نصرت خودش را خواهد داشت.»

واقعیت این است که اصلاح طلبان حكومتی در مقابل فشارهای جناح حاكم مرعوب شده اند و به دنبال سازش با جناح حاکم و تقسیم قدرت هستند تا خود را برای سرکوب اعتراضات کارگری، دانشجویی و اعتراضات خیابانی آماده کنند. زیرا آن ها می دانند که دیر و یا زود جنبش کارگری سر بلند خواهد کرد و بر علیه کلیت حکومت مبارزه آگاهانه و هدفمندی را سازمان خواهد داد.

موسوی و همفکرانش به نوعی شکست در مقابل جناح حاکم را پذیرفته اند. اما آن ها تلاش می کنند که در شرایط حاضر سهمی از حاکمیت بگیرند و یا این که این فرصت را داشته باشند تا به عنوان حناح منتقد دولت احمدی نژاد، از آزاید هایی برخوردار گردند و تحت تعقیب و آزار قرار نگیرند.

بیانیه اخیر موسوی به عنوان سردمدار «سبزها»، نشان دهنده عقب نشینی جناح اصلاح طلبان حکومتی است. از سوی دیگر، در حالی که موسوی و یارانش در دفاع از کلیت حکومت اسلامی تاکید می کنند اما جناح رقیب هم چنان موضع کینه توزانه نسبت به جناح اصلاح طلبان دارد. در روزهای اخیر، از احمدی نژاد تا فرمانده سپاه حملات خود را به موسوی، خاتمی و غیره شدت بخشیده اند.

احمدی نژاد پیش از خطبه های نماز جمعه هفته گذشته اعلام کرد که: برخورد جدی، باید با سران جریان و عوامل اصلی صورت گیرد، سران این جریان باید مجازات شوند.

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، گفته است: «تشکیلات راه سبز امید»، برگرفته از طرح های «براندازانه‌ آمریکایی» است.

واقعیت این است که همه آن عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که مردم سرکوب شده در این سی سال را به خیابان ها كشاند، همگی سر جای خودشان هستند و تغییری در آن ها به وجود نیامده است. مردم رفاه، سادی، آزادی و برابری می خواهند. آن ها خواهان برخورداری از یک زندگی مدرن، بی دغدغه و امنی هستند. در حالی که در کمشکش «سبز» ها به عنوان جناح اصلاح طلب حکومتی تامین چنین مطالباتی امان پذیر نمی باشد. در بهترین حالت آن ها از اعتراضات مردم برای فشار به جناح حاکم برای سهم گرفتن از حاکمیت سود می جویند. بنابراین، مردم اگر مبارزه خود را مستقل از جناح های حکومتی و بر علیه کلیت حکومت پیش نبرند، هر گونه فداکاری و حان فشانی هم به خرج دهند به حداقل مطالبات خود نیز دسترسی نخواهند داشت. بنابراین، استقلال مبارزه کارگران و مردم جان به لب رسیده نه تنها باید از جناح های حکومتی و گرایشات رنگارنگ بورژوایی یک اصل پایه ای است، بلکه این مبارزه باید متوجه سرمایه داری و حکومت حامی سرمایه باشد تا به اهداف تاکتیکی و استراتژیک خود دست پیدا کند.

بدین ترتیب، جناح های درون حکومتی خواهان سازش و به رسیمت شناختن سهم همدیگر در حاکمیت هستند. اما وقایع جاری در جامعه مان، شکاف و کمشکش جناح های درون حکومت اسلامی را شدیدتر و عمیق تر کرده است. قطعا هر چقدر شکاف و کمشکش بین سران و جناح های حکومتی عمیق تر گردد به همان نسبت نیز حکومت ضعیف تر و صف مردم آزادی خواه قوی تر می شود. اما در عین حال جامعه باید نسبت به این امر مهم سیاسی حساسیت و توجهی بیش تری از خود نشان دهد و اجازه ندهد سکان مبارزه سیاسی و اجتماعی شان در جامعه به دست نیروهای لیبرال و راست و طرفدار موسوی و کروبی و خاتمی و غیره بیافتد. به این دلیل ساده که همه این چهره ها و نیروها با تغییراتی جزئی در مدیریت کشور، خواهان بقاء حکومت اسلامی هستند. این ها، بارها و در هر موضع گیری خود به بقاء نظام تاکید دارند. بنابراین، در ادامه مبارزه و تعمیق و گسترش آن، جدایی صفوف توده های جان به لب رسیده و رادیکال و سوسیالیست با گرایشات راست و نخبگان سیاسی طرفدار این و یا آن جناح حکومتی و هم چنین طرفداران آن ها در داخل و خارج کشور اجنتاب ناپذیر است.

حکومت اسلامی، علاوه بر سرکوب و کشتار، شکنجه و اعدام، فقر و فلاکت اقتصادی فزاینده ای را نیز بر اکثریت مردم ایران، به ویژه مزدبگیران تحمیل کرده است. سال 1388، بر اساس اعلام سازمان ملل، کسانی که روزانه کم¬ تر از ۲ دلار درآمد دارند، زیر خط فقر به شمار می‌ روند، آخرین آمار این است که خط فقر در تهران ٨٥٠ هزار تومان اعلام شده است. براساس امارهای منتشرشده حدود 20 میلیون نفر از مردم ایران، در فقر و نداری زندگی سخنی را می ¬گذرانند، در حالی که کم ¬ترین اهمیتی برای سران حکومتی اسلامی ندارد. معلوم نیست با دست ¬مزد 200 یا 300 هزار تومانی مثلا چگونه یک خانواده 5 نفره زندگی خود را تامین کنند؟! همین مشکلات اقتصادی و فشارهای اجتماعی و سیاسی سبب شده است که حتی برخی جوانان ارگان های بدن خود را بفروشند؛ تن¬فروشی کنند؛ آلوده به اعتیاد خانمانسوز شوند و یا در یاس و ناامیدی دست به خودکشی بزنند. اکنون آسیب های اجتماعی ناشی از فقر، به ابعاد نگران کننده ای رسیده است.

حکومت اسلامی ایران، به دلیل رشد بی¬سابقه قیمت نفت در چهار سال اخیر، نزدیک به 270 تا 300 میلیارد دلار درآمد داشته است؟ سئوال مهم این است که از این مبالغ هنگفت چه رقمی نصیب نویسندگان، روزنامه ¬نگاران، هنرمندان، کارگران، زنان، دانش ¬جویان، کارمندان و به طور کلی شهروندان شده است؟! هنگامی که مجلس شورای اسلامی در گزارش اقتصادی احمدی¬ نژاد به مجلس بحث از «گم شدن یک میلیارد دلار ناقابل» و 200 مورد خلاف قانون در این گزارش را رسما اعلام می ¬کند؛ هنگامی که گفته می شود سپاه پاسداران 18.50 میلیارد دلار از ثروت عمومی کشور را به طور قاچاق وارد ترکیه کرده و مقامات حکومت اسلامی مهر سکوت بر لب می زنند و هیچ اتفاقی نمی ¬افتد همگی نشان دهنده این واقعیت است که سران حکومت اسلامی و مقامات و فرماندهان رده بالای این حکومت، هر کدام در موقعیت و توان خود در چپاول اموال عمومی سهمی و نفعی دارند. در نتیجه سران و مقامات حکومت اسلامی، بار سنگین بحران های اقتصادی و دزدی و چپاول خود را نیز متوجه اکثریت شهروندانی می کنند که زیر فشار فقر و گرانی روزافزون کمرشان خم شده است.

از سوی دیگر، حکومت اسلامی، بودجه ¬های کلانی به عرصه میلیتاریسم و ترویج و تبلیغ افکار و ایدئولوژی قرون وسطایی مذهبی در داخل و خارج کشور اختصاص می¬ دهد، در حالی که آن بخش ¬هایی از جامعه که همه شهروندان به نوعی با آن¬ ها با سر و کار دایمی دارند هم ¬چون بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، آموزش عالی، اشتغال و غیره همواره با کسر بودجه مواجه هستند. هم اکنون میلیون ¬ها کودک ایرانی، صرفا به دلیل فقیر بودن خانواده ¬هایشان از تحصیل و تفریح و امکانات بهداشتی محروم مانده ¬اند و دولت هیچ¬ گونه مسئولیتی در قبال آنان احساس نمی ¬کند.

بدین ترتیب حکومت اسلامی، از یک سو اکثریت مردم جامعه ایران را از یک زندگی عادی و انسانی محروم کرده است و آزادی های فردی و اجتماعی در این کشور را به یک رویا دست نیافتنی تبدیل کرده است. از سوی دیگر، این حکومت به دلیل این که هرگونه اعتراض مردمی را با سرکوب و کشتار جواب می دهد و مخالفین را همواره سرکوب، زندانی، شکنجه و اعدام می کند با خشم و نفرت عمومی مردم روبرو شده است. بنابراین، حاکمیت سی ساله حکومت اسلامی برای اکثریت مردم ایران، جز فقر و فلاکت اقتصادی و سرکوب های سیاسی حاصل دیگری نداشته است.

آنچه که اکنون مهدی کروبی از زبان تجاوز شوندگان طرح کرده است، دهان باز کردن یک زخم قدیمی و عمیقی است که به اندازه عمر نکبت بار حکومت اسلامی قدمت دارد. بسیاری از دختران و زنان و مردان جوانان، که این زخم دردناک را در پیکر خود دارند، تنها با برکناری این حکومت جانی، کمی از دردها و رنج هایشان کاسته خواهد شد. شهامت و جسارت بازگوئی آنچه در زندان و بازداشتگاه های مخوف هم چون زیر زمین وزارت کشور و کهریزک بر سر دختران و پسران آورده اند، امثال کروبی ها را وادار کرده است در رقابت و کمشکش های جناحی خود، آن را بر زبان بیاورند.

تجاوز به زندانی سیاسی، از آن جمله شکنجه های جسمی وحشتناکی است که آثار آن، تمام عمر با فرد تجاوز شده همراه است. به شماری از دانشجویان که در حوادث 18 تیر بازداشت شدند و یا دانشجویانی که در ابتدای ریاست جمهوری احمدی نژاد و به عنوان دانشجویان چپ دستگیر شدند؛ یا وبلاگ نویسان به زندان افتادند، به برخی از آن ها تجاوز شد تا به جرمی که قاضی دیکته می کند اعتراف تلویزیونی بکنند.

واقعیت های تاریخی نشان داده است که اساس حکومت اسلامی و دین بر پایه جنگ و کشتار، تجاوز و چپاول است. ازدواج محمد با عایشه 6 و به روایتی 7.5 ساله گرفته، تا مجاز بودن تعدد همسران برای مردان، تجاوز به دختران و پسرانی که به عنوان اسیر گرفته شده اند، تجاوز به دختر «باکره» اعدامی یک شب قبل از اجرای حکم اعدام، شکنجه های هولناک زندانیان و حتی کشتن آن ها در زیر شکنجه، اعدام های دسته جمعی اویل انقلاب 57، سال های 60 تا 62 و به ویژه قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67، ترور فعالین اپوزیسیون در داخل و درخارج، قتل های نویسندگان، موسوم به «قتل های زنجیره ای»، 18 تیر حمله جنایت کارانه به دانشگاه، حمله به رسانه ها و تعطیلی فله ای آن ها، حمله به کارگران در اول ماه مه در پارک لاله، سرکوب تجمعات زنان و دستگیری فعالین جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش داشجویی و مردم محروم و تحت ستم و صدها جنایت دیگر همگی، دلیلی محکم بر جانی و تبهکار و ضدانسان بودن سران و مقامات و فرماندهان حکومت اسلامی و دین می باشد. از این رو، جدایی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش، یکی از خواست های مهم و پایه ای است که باید در هر شرایطی مطرح شود. آزادی همه زندانیان سیاسی، لغو هرگونه شکنجه روحی و جسمی و اعدام، لغو کار کودکان، پایان دادن به آپارتاید جنسی، به رسمیت شناختن حقوق و آزادی های همه «ملل» تحت ستم ایران، به رسمیت شناختن آزادی بیان و اندیشه و فعالیت متشکل و اعتراض و اعتصاب، و هم چنین معرفی همه عاملین و عامرین سرکوب و سانسور، شکنجه و تجاوز به مردم در خیابان ها و زندان ها و برگزاری دادگاه علنی برای رسیدگی به جنایات آن ها، از جمله خواست ها و مطالباتی هستند که تحمیل هر کدام از آن ها به حاکمیت، راه را برای باز شدن فضای سیاسی و سرنگونی حکومت اسلامی هموار می سازد.

همه سران حکومت اسلامی از خامنه ای تا احمدی نژاد، موسوی، رفسنجانی، خاتمی و غیره بدانند که سی سال زندگی در زير پرچم اسلام ناب محمدی برای مردم ایران فاجعه پشت فاجعه و سیه روزی آفریده است و همه عناصر و جناح ها و ارگان های حکومتی در تحمیل این فجایع اقتصادی، سیاسی و انسانی به مردم ایران سهیم و دخیل بوده اند. بنابراین، هیچ کدام از جنایت علیه بشریت مبرا نیستند. این که موسوی در بیانیه اخیر خود، آرزوی بازگشت به دوران «امام خمينی» و «اسلام ناب محمدی» را کرده است از سياه ترين دوران اين حکومت است که خود موسوی نیز نقش مهمی در فجایع و سرکوب ها و کشتارهای آن دوره داشت، آرزويی عبث است. امروز اکثریت مردم ایران، نه جناح حاکم و نه جناح مغلوب و نه شبکه راه سبز اميد را می خواهند، امروز عمومی ترین خواست مردم ایران، سرنگونی هر چه زودتر کلیت حکومت اسلامی و جدایی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش و برقراری یک جامعه آزاد و برابر و انسانی بدون سرکوب و سانسور و اختناق است.

همه وقایع سه ماه اخیر نشان می دهند که جامعه ما همواره آبستن حوادث مختلفی است. سئوال این است که آیا مردم جامعه ما، یک بار دیگر دچار توهمات جناح ها و سران حکومتی به ویژه موسوی، رفسنجانی، خاتمی و غیره که خود از سران رده بالای حکومتی بوده اند و در سرکوب و کشتار مردم و استثمار غیرانسانی مزدبگیران دست در دست جناح رقیب نقش اصلی را ایفاء کرده اند و اکنون با زورگویی های جناح حاکم روبرو شده اند خواهد شد و از چاله درنیامده به چاه دیگری سقوط خواهد کرد؛ و یا با طرح و تحقق شعارهایی هم چون «آزادی همه زندانیان سیاسی»، «لغو هرگونه شکنجه و اعدام»، «جدایی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش»، «برابری واقعی زن و مرد در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی»، «محاکمه علنی عاملین و آمرین سی سال جنایت علیه مردم ایران»، «آزادی بی حد و حصر بیان، اندیشه، قلم و فعالیت متشکل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» و...، حکومت اسلامی را سرنگون خواهند کرد و در جهت برقراری جامعه ای که در آن هیچ انسانی، انسان دیگری را استثمار نکند، گام برخواهد داشت؟!

هفدهم شهریور 1388 - هشتم سپتامبر 2009

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.