رفتن به محتوای اصلی

مهدی کروبی، شیخ اصلاحات و رهبر جنبش سبز دمکراتیک
25.10.2009 - 17:12

● مهدی کروبی از مردمانِ زاگرس نشین ایران در شهر الیگودرز استان لرستان بدنیا آمده است. دورانِ حوزه ای دینی را فرا گرفته است. از دانشگاهِ الهیاتِ تهران در رشتهءِ دانش تئولوگی فارع التحصیل میشود. بنا به جهان بینی دینی خود به ساختار و شیوهءِ تقسیم قدرتِ سیاسی و اقتصادی نظام شاهنشاهی به مبارزه میپردازد.

● در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتهای سیاسی مهمّی از جمله ریاست مجلس شورای اسلامی دورهای سوّم و ششم و نایب رئیس آنرا در دوره های اوّل، دوّم، و سوّم را بر عهده داشته است. مهدی کروبی بنیادگذار پروسهء اصلاح طلبی در ساختار نظام جمهوری اسلامی بوده است. تأسیس مجمع روحانیّون مبارز در مقابل بنیادگرایان اسلام سنّتی از دورهءِ مجلس سوّم شورایِ اسلامی بیانگر این موضوع میباشد. پیروزیِ اصلاح طلبان در زمان محمّد خاتمی زمینهءِ پیاده کردنِ اصلاحات در سیستم اسلامی فراهم شد و مهدی کروبی از موقعیّتِ خاصی برخوردار گردید.

مهدی کروبی در انتخاباتِ ریاست جمهوری نظام اسلامی 2005 میلادی در کنار: هاشمی رفسنجانی، احمدی‌نژاد، معین، قالیباف، لاریجانی به رقابت پرداخت که در مرحلهءِ اوّل از دور خارج شد و محمود احمدی نژاد برندهءِ این رقابتها بیرون آمد. در همان زمان مهدی کروبی به نحوهءِ غیر دمکراتیک برگزاری انتخابات در چهارچوب این نظام انتقاد کرد و از تمام پُست هایِ رسمی و غیر رسمی حکومتِ اسلامی کنار رفت و از مجمع روحانیونِ مبارز که محمّد خاتمی هم عضو آن استعفا داد.

● مهدی کروبی از همان سال 2005 میلادی "حزب اعتمادِ ملّی" را تأسیس کرد، علل تأسیس این حزب رویگردانی از دستگاهِ ولایتِ فقیه علی خامنه ای و انتقاد جدیِ ساختاری به جبههءِ اصلاح طلبانِ حکومت در دورهءِ ششم مجلس شورای اسلامی بود. شیوهءِ سیاسی محمّدِ خاتمی را برای به هدر دادنِ فرصتهای مناسب تاریخی در جایگزینی رفرمهای ضروری در نظام جمهوری اسلامی محکوم کرد. در دورهءِ هشتم هم از ائتلاف با جبههءِ اصلاح طلبان خوداری کرد و حرکتِ سیاسی سوّم دمکراتیکی را در پیش گرفت که با دستگاهِ رهبر انقلاب علی خامنه ای مرزبندی مشخص داشت و جبههءِ اصلاح طلبی که محمّد خاتمی در نوک هرم آن قرار داشت را ناتوان و فرصت سوز ارزیابی کرد.

● مهدی کروبی در دهمین انتخاباتِ ریاست جمهوری نظام اسلامی در کنار محمود احمدی نژاد، محسن رضایی، میرحسین موسوی، به رقابت پرداخت. کودتای صورت گرفته بدستور مستقیم رهبر انقلاب سیّد علی خامنه ای به روند دمکراتیک در نوعش اسلامی خودش هم پایانی بخشید و محمود احمدی نژاد را به عنوان مترسکی برای دوّمین بار بر تخت رئیس جمهور بدونِ اختیار نشاند.

مهدی کروبی به افشاگری کودتا و تقلب در انتخابات دامن زد و در کنار دو کاندیداد دیگر بویژه میرحسین موسوی به هدایت جنبش سبز مردم در اعتراض به نحوهءِ انتخابات و ایستادن در مقابل حکومتِ کودتا پرداخت. پیگیری و درخواست مجازاتِ مجرمانِ اعمال ناشایست از جمله شکنجه و تجاورز جنسی به زندانیان به جرم شرکت در تظاهراتِ بدونِ حشونت و دمکراتیک سبز از سویِ مهدی کروبی همچنین گزارش و انتقال آن به ارگانها و سردمداران رژیم اسلامی از جمله رفسنجانی، باعث شده است که ایشان مورد توهین، هجوم، تهدید به دستگیری و محاکمه و زندان قرار گیرد و دفتر حزب اعتمادِ ملّی تعطیل و پلمپ شود.

امّا مهدی کروبی مکرر بیان داشته که از هیچ تهدیدی از سویِ هر مقام و جایگاهی هراسی ندارد و از مسائل دمکراتیکِ دست آوردِ بعد از انتخابات پاسداری کرده است و خواهد کرد و این ادعا را تاکنون به اثبات رسانده است.

● در میان اقشار اجتماعی که از کاندید شدن ریاست جمهوری مهدی کروبی حمایت میکردند و اکنون ایشان را در حرکتِ دمکراتیکِ خویش همراهی میکنند، طبقهءِ میانی جامعه، قشر روشنفکرانِ سکولار و دینی، لیبرالیست های پراکنده، بخش قابل توجّهی از جبههءِ جوانان کشور، دانشجویان، و اصلاح طلبان ساختاری برون از نظام جمهوری اسلامی میباشند. داشتن همین پایگاههای اجتماعی باعث تداوم جنبش سبز و پایدار اندیشه و شیوهءِ مبارزاتی مهدی کروبی خواهد بود که ایشان را از هم رزم خودش یعنی آقای موسوی متمایز هم میسازد. از روشنفکران دینی که در انتخابات از مهدی کروبی حمایت کردند: دکتر عبدالکریم سروش، عباس عبدی، ابطحی، زیدآبادی، شاکری، کرباسی،... و سایر افراد شناخته شدهءِ اصلاح طلب با اندوخته ای از تجربیّات 30 سال گذشته در کشور میباشند.

● اگر محسن رضایی نمایندهءِ طیف مکتبی ایدئولوژیک، سپاه و بسیج و یادگار دوران 8 سالهءِ جنگ هست، اگر آقای میر حسین موسوی نمایندهءِ پیروانِ خطِ امامی و نمایندهءِ قشر سرمایه دار تهران نشینان ایرانی و تُرک آذری میباشد، مهدی کروبی تنها کسی هست که به پُشتِ سر خود نگاه نمکند و کار خود را با ارزش گذاری بر گذشتهءِ خود در نظام اسلامی بنا نمی نهد و فقط زمانِ حال و آینده را در مقابل خود می بیند، ائتلاف و انعطاف پذیر هست، استعداد کار گروهی طبقاتی با گرایشهای متفاوت را دارد، دین و مذهب را برای خوشبختی انسان و سربلندی کشورش میخواهد و نه بر عکس. در همین بستر هست که ایشان در بین گروه پیشتاز طبقات گوناگون پایگاهِ خوبی دارد.

اگر محسن رضایی و آقای موسوی از پشتیبانی مردمان منطقه ای زادگاهِ خود برخوردار نیستد، امّا مهدی کروبی نه فقط در بین استان لُرستان، بلکه در بین مردمانِ: زاگرس نشین بالایی، میانی، و جنوبی تا خلیج فارس از محبوبیّتِ خاصی برخوردار هست، گذشته از تهران پایتختِ کشور، مهدی کروبی از پشتیبانی بخش چشمگیری از قشر روشنفکران در طبقاتِ مختلف، طیفِ دانشجویی جغرافیای: غرب، جنوب غربی، جنوب، و ایران مرکزی بر خوردار هست. از سایر نقاطِ کشور اطلاع کافی مستند در دسترس ندارم ولی بطور یقین مهدی کروبی هواداران بسیاری را هم خواهد داشت.

● مخالفتِ مهدی کروبی با رهبر انقلاب بر کسی پوشیده نیست، ایشان خواهانِ برکناری تک قطبی و یا منوکراتی در پیشوایی دینی و بر علیه تمرکز قدرت سیاسی در کنترل یک نفر در رأس دستگاهِ ولایت فقیه دیکتاتور بوده و هست، مهدی کروبی از مفاهیم پلورالیسم، حتّی لیبرالیسم، آزادی ادیان و عقیده بسیار سخن رانده است که صداقت در ذات و شفافیّت در کلام و کردار او میتواند ضمانتی بر یکسانی در حرف و عمل او باشد. از حقوق بشر، حقوق اقلیّتها، از حقوق فردی و شهروندی، از روابط روزگار برون مرزی امروز بیگانه نیست، مهدی کروبی بر عکس علی خامنه ای، از هم نشینی با روشنفکران آکادمیک در هر شاخه ای احساس آرامش و امنیّت میکند، شنوندهءِ خوبی میباشد، به جرم همکاری و همسویی با ارگانهای حقوق بشر در ایران سرزنش و محکوم گردیده است.

شیخ کروبی گرچه دیر بخود آمده است اماّ امروز شاید بدرستی دریافته باشد که مهدی کروبی در قدم اوّل یک ایرانی هست و بعد یک روحانی، اوّل ایران مطرح هست و بعد دین اسلام، اگر چنین باشد مژده ای هست به پروسهءِ جایگزینی دمکراسی، مهمتر از همه نجات و یا پاسداری از ارزشهای دین اسلام در ایران خواهد بود. مهدی کروبی شاید اکنون میداند که اصلاحات در دین مسیح و زمینهءِ، تقسیم قدرت دینی، سیاسی، اقتصادی، فدرالیسم، و سکولاریسم اوّل به همتِ خودِ قشر روحانبّت پیشرو آغاز شد. مارتین لوتر یک روحانی که با تز رفرماسیون خود در جهان بینی و فرهنگ دین مسیح انقلابی بوجود آورد تا آنرا زمینی کند، باعث افزایش و موازی با گذشت زمان جاودانه کردن ارزشهای دین مسیح متناسب با همهءِ اعصار شد و نام او هم در تاریخ تکاملی جوامع جهانی بویژه در حوزهءِ دینی و فلسفهءِ باورمندی جایگاه و منزلتی بس بزرگ و نیک بحای گذاشته است.

● نباید فراموش کرد که در تاریخ مبارزاتِ سیاسی و آزادیخواهانهءِ ملّت ایران طبقهءِ روحانیّتِ آگاه به منافع ملّی کشور نقش برجسته ای را داشته اند. رضاشاه کبیر در ایّام نوروز 1924 میلادی به قم رفت و با روحانیّون ایرانی به دیالوگ نشست، شخصأ راه نجف در جنوب عراق را در پیش گرفت و در آنجا با میرزا محمّد حسین نائینی تولد و وفات (1860- 1936) میلادی و با حاجی سِد عبدالحسن اصفهانی وفات 1945 میلادی به گفتگو نشست و شرایط بحرانی کشور و احتمال فروپاشی آنرا با آنها در میان گذاشت و به آنها وعده داد که از ایدهءِ جمهوریخواهی خود بگذرد و اصل 2 در قانون اساسی را رعایت کند، طیف مترقی این روحانیّت علیرغم سیاسیت سکولاریسم رضا شاه تا پایان زندگی خویش از حکومت وقت به مناسبت نجات و حفظ سرزمین ایران حمایت کردند.

● مهدی کروبی میتواند با کمکِ روشنفکران دینی و روحانیّت روشن ضمیر و پیشتاز ایرانی مارتین لوتری باشند که با مطرح کردن رفرمهایی در دین اسلام آنرا با موازین جهان گلوبال امروز همسو و هماهنگ کند. او میتواند به پاپ مدرنِ امروز مسلمانان شیعه و سنّی و غیره در ایران در خاورمیانه و فراتر از آن تبدیل شود. در آنصورت هم کشورش را از بحرانهای امروزی نجات خواهد داد و هم دین اسلام را. بسیاری از انسانها از استبدادِ دینی و خرافات رهایی خواهند یافت.

اگر آقای کروبی چنین مسئولیّتی را بپذیرند، بر روشنفکران سکولار و دینی واجب هست که از ایشان حمایتِ همه جانبه بکنند. اگر در ایرانِ امروز یک نفر هست که از آغاز تا کنون پای بند سرسختِ اصلاحات و پاسدار دست آوردهایِ حنبش سبز ایرانی بوده و هیچگونه عقب نشینی نکرده است و میتواند اصلاحاتِ درونِ ساختاری نظام اسلامی را به سرانجام رساند فقط و فقط مهدی کروبی میباشد. همانطور که در بالا اشاره شده است مهدی کروبی اوّلین کسی بوده است که به اصلاحات در این نظام پی برده و آنرا به میدان سیاسی وارد کرده است که محمّد خاتمی آنرا بر باد داد و از آن پس خود ایشان رهبری و هدایت موج اصلاح طلبی دمکراتیکِ خواسته هایِ حقیقی مردم و نیاز مبرم کشور را بر عهده گرفته است.

● دیروز جمعه 23 اُکتبر در تهران زمانیکه مهدی کروبی قصد بازدید از نمایشگاهی مطبوعات را داشته است از سوی لباس شخصیهای بسیجی افسارگسیختهءِ طرفدار احمدی نژاد و حکومت کودتا و بدستور شخص رهبر انقلاب به این روحانی کهنسال حمله ور میشوند. طبق گفتهءِ پسر آقای کروبی گروهِ "حراست از ارشادِ اسلامی" مقدماتِ این حمله را سامان داده اند و اینطور که از تصاویر بر داشته شده پیداست با پرتاب لنگهءِ کفش سر و صورت ایشان را زخمی کرده اند،

آخر بر سرزمین ما ایران چه رفته است که در آن نه روحانی و لائیک، نه کارگر و برزگر، نه آموزگار و دانش آموز، نه استاد و دانشجو، نه معنویات و اخلاقیاّت پسندیده، نه لائیسم و سکولاریسم، نه جمهوریخواه و مشروطه خواه، نه فرهنگ و تاریخ ایرانی، نه سعدی و حافظ، نه خیّام و فردوسی، نه زن و مرد ایرانی، و نه مردگان و زندگانِ ایرانی ما در آن آسایش و امنیّت ندارند، امّا متولّد جنوب عراق و جنوب لبنان در آن مقامهای بالای لشکری و کشوری را کسب میکنند و با برخورداری از همهءِ امکانات و اختیارات بر ما حکم میرانند.

● اکنون علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی قصد سرنگونی و ترور مهدی کروبی را در انواع آن دارند. در همین راستا مأموریّتهای سیاسی و اقتصادی کشوری را به محسن رضایی میدهند و او را به ترکیّه میفرستند تا در بین مردمان غرب کشور تفرقه بیندازند و کروبی را تنها کنند. امّا محسن رضایی همانطور که خود گفت: " ..انتخابات ناموس آدم هست و باید از آن پاسداری کرد.."،اکنون که آقای رضایی انتخابات را از دست داده است و سکوت اختیار کرده است اگر با سیاست خامنه ای و رفسنجانی برای کوبیدن و منزوی کردنِ مهدی کروبی هم آواز شود همه چیز خود را از دست خواهد داد، قبل از هیر چیز مردمانِ غرب کشور باید حسابش را کف دستش بگذارند.

● تشکیل دادگاههای نمایشی بدستور رهبر انقلاب علی خامنه ای بعد از کودتا که بصورت فردی و گروهی اصلاح طلبانِ محاصره در میانِ نظامیان را به سالن نمایش هدایت میکردند و به بشکل تحقیر آمیزی از آنها بازجوی میگرفتند دقیقأ به مانند دوران کودتای محمد علیشاه قاجار هست که در باغشاه تشکیل محکمه ای مرکب از نزدیکان و سر سپرده ترین افراد بخود را بر آن گماشته بود. برای نمونه: "ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان" این متفکران انقلاب مشروطیّت را در شرایطی غیر انسانی، ریش خون آلود و با بدنِ مجروح زنجیر بر گردن در میان صفوف قزاق و فراشها به حضور محمد علیشاه و لیاخف روسی میبردند. ملک المتکلمین با عزمی راسخ رو به شاه کرد و گفت: کوشش من در تمام دورهءِ زندگانیم برای نجات مملکت از تاریکی و نادانی، فقر و پریشانی بوده است تا مملکت مقام در ازمنهءِ گذشتهءِ تاریخی خود را باز یابد و در ردیف ملل بزرگ جهان مکان خود را بیابد.

آخرین جملات ملک المتکلمین به شاه قاجار: " او در حالیکه دست بسوی میرزاجهانگیرخان که با لباسهای پاره و خون آلود در کنارش ایستاده بود اشاره کرد و به شاه قاجار گفت: این هست حاصل سلطنت و فرمانروایی تو بر ملّتِ ایران و این هست محصول قسم هایی که برای حفظ مشروطیّت و سعادت ملّتی ایران خوردی و امّا اینکه مرا به کشتن تهدید کردی و حکم قتل مرا صادر نمودی بدان که از کشته شدنِ من چیزی عاید تو نخواهد شد زیرا از هر قطرهءِ خونِ من ملک المتکلمینی بوجود خواهد آمد و پرچم مشروطیّت و عدالت را خواهد برافراشت، محمد علیشاه قاجار چنان بر آشفته شد که فریاد کشید من تو را بطوری بکشم که حتّی یک قطره خون از بدنت بیرون نیاید سپس به حاجب الدوله و دژخیمان که اطرافش صف کشیده بودند گفت بروید این مرد را طناب برگردنش بیندازید. و چنان هم کردند که قطره خونی از پیکرهای پاکِ ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان بیرون نیامد. آما آیا با نیامدن قطره خونی دیگر صدای آزادیخواهی و سربلندی در سرزمین ایران بلند نشد و نمیشود ؟!!. زمانیکه ملک المتکلمین را بسوی قتلگاه میبردند نگاهی به اطراف انداخت و با صدایی مؤثر و گیرنده این شعر را سر داد:

ما بارگهء دادیم این رفت ستم بر ما ................... تا خود چه رسدخذلان بر قصر ستمکاران

● مثالی دیگر در مورد بهبهانی و طباطبایی این دو مرد روحانی که موجد نهضت مشروطه بودند پس از به توپ بستن مجلس از سوی قشون استبداد این دو روحانی شریف به چنگال سربازان و قزاقها اسیر شدند. رفتار ناشایستی که با آنها شده است مستشارالدوله آنرا به روز عاشورا تشبیه کرده است. پس از آنکه آنها را با ته تفنگ و مشت و لگد زخمی و کوبیدند با کندنِ ریشهای این دو پیرمرد آنها را با بدنی مجروح و سر و پا برهنه به طرف باغشاه کشانیدند. به محض ورود به باغشاه عده ای اوباش و فراش و سربازها این دو مرد سالمند 70 ساله را به کتک کاری گرفتند. طباطبایی سر و پا برهنه پیراهنی پاره پاره و چیزی به مانند شلوار بر تن داشته است. بعد از چند روز با تحقیر بسیار آنها را به حضور محمدعلیشاه بردند، چه خشونتها و ناسزا گویی ها که بر آنها روا نداشته است، در نهایت آنها را روانهءِ کرمانشاه کردند و در مکانی بسیار نامناسب در حبس نگهداشتند. بعد از آن هم طباطبایی به مشهد در تبعید فرستاده شد. ورق زدن سرگذشتِ آزادیخواهان ایران گریه آور هست که در حجم این نوشتار نمی گنجد،

آیا امروز تمام عملکردِ علی خامنه ای مانند محمدعلیشاه قاجار نیست، دیروز عده ای اوباش لنگهءِ کفش بر سر و صورت مهدی کروبی این روحانی کهنسال میکوبند و عمامه اش را به هوا پرتاب میکنند، فردا لباس روحانی او را پاره خواهند کرد، پس فردا خود مهدی کروبی را سر و پا برهنه، مجروح و خون آلود با پیراهنی پاره و با نیم شلوارکی بر روی زمین تا در گاه علی خامنه ای کشان کشان بر زمین خواهند کشید !!. آخر ما در کدام قرن بسر میبریم !!!.

● علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی کینهءِ تاریخی گذشتهءِ بیگانگان حاکم بر این سرزمین را نسبت به مردمان ایرانی تبار غرب کشور بعد از وفات خمینی بار دیگر از سر گرفته اند و رهبرانِ سیاسی ملّی و کشوری برخاسته از این دیار را یکی یکی ترور و سر به نیست میکنند، اگر دیروز دکتر شاپور بختیار و دکتر قاسملو و همراهانشان بود امروز نوبت مهدی کروبی هست و فردا نوبت دیگران هم خواهد رسید. قبل از اینکه جامعهءِ جهانی و ایرانی به پشتیبانی از مهدی کروبی بر خیزند، وظیفهءِ مردمان و جوانانِ غرب کشور هست که پُشتِ مهدی کروبی را خالی نکنند، مهدی کروبی گذشته از اینکه یک فردِ روحانی و یک ایرانی کهنسال هست، یک پدر سالخورده از میانِ پدران شما از دیار غرب کشور از سرزمین دلاورانِ نگهبانِ مرزها و فرهنگِ ایرانی بودند و هستند، این حمله که باعث فرو افتادنِ عمامه و پرتاب آن لنگهءِ کفشی که بر پیشانی این پدر کهنسال زخم بر جای گذاشته است، بی احترامی به همهءِ پدرانِ سالمند ایرانی شما هست.

● چگونگی جواب دادن آقای مهدی کروبی و ما ایرانیان به این سئوال ساده که کدامیک از این دو فاکتور امروز ارجحیّت دارد 1- سرزمین و هویّتِ ایرانی ما 2- یا دین اسلام ؟، سرنوشتِ ما و کشور ما ایران را در این بحرانِ حساس کنونی و آیندهءِ آنرا مشخص خواهد کرد و میتواند پروسه های بعدی جنبش سبز دمکراتیک را از قبل برنامه ریزی کند. برای یافتن پاسخی خردگرا و منطقی برای این سئوال میتوان از تاریخ 1400 سال گذشته کمک گرفت متأسفانه پاسخ سوّم و یا هر جواب دیگری را که خارج از دو فاکتور در بالا مذکور باشد مردود محسوب میگردد.

Nasser.karami@gmx.de

|اُکتبر| 2009|المان|

در لینکِ زیر تصاویری از حمله به آقای کروبی:

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2009/10/0…

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.