رفتن به محتوای اصلی

چکامه ای در نژاد گرایی به هایده خانم ترابی
17.06.2015 - 20:52

به هایده خانمِ ترابی، 
باسپاس از پژوهشِ درخشان اش در پیوند با نژاد گرایی: 
که، در آن، خودِ من هم سیلی هایی خورده ام! 
و: 
"تا من باشم که حرفِ بی جا نزنم!" 

-"به دینِ مردمِ تازی، نشان ز یزدان نیست: 

خدای ماست اهورا، خدای ایشان نیست." 

چنین بگفت یلی از یلانِ ایرانی، 

که کم یلی به گمانِ یلانِ ایران نیست. 

بگفتم اش که:-"مرا پرسش است بسیاری، 

که از تو پاسخِ هر یک شنیدن آسان نیست. 

اجازت ار بدهی، لیک، از تو می پرسم: 

بدان، ولی، که زبان ام گهی به فرمان نیست!" 

به خشم گفت: -"بپُرس و دگر گزافه مگوی: 

گزافه گویی جُز در خورِ انیران نیست." 

نخست از او پُرسیدم که: -"در اهورامان 

چه هست ویژه، که در دیگرِ خدایان نیست؟ 

-:"نخست"، گفت، "به یاد آر آن سه نیکی را 

که، جُز به حکمتِ بهدینی، این سه فرمان نیست." 

بگفتم اش که: -"چرا، هست هر سه، در معنا: 

به لفظ، اگرچه بیان ها همیشه همسان نیست. 

کدام گفت: - "بد اندیش باش!" یا که: -"بکُش!" 

و یا:-"دروغ بگو!"یا که:-"دشمن انسان نیست"؟ 

چه هست در همه چیزِ خدای عیسا،کآن، 

به هیچ روی،در آیینِ مهر و زروان نیست؟ 

و یا چه چیز می یابی به مکتبِ موسا، 

که دیگر ادیان را در مدرس و دبستان نیست؟..." 

به خشم گفت:-"من ایرانی ام،به جُز زرتشت 

کسی پیمبرِ ما آریانژادان نیست." 

به خنده گفتم اش:-"اینک دو ادّعای دگر، 

که جُز برآمده ز انگیزه های پنهان نیست: 

زیاده خواهی و انواعِ برتری طلبی، 

که هست،گرچه نمودی از آن نمایان نیست. 

گروهکی به سیاست هنوز هم داریم، 

که داوری به درون شان به نامِ "وجدان " نیست. 

"نژادِ برتر" از اوهامِ این کسان باشد: 

که گوش شان شنوای دلیل و برهان نیست. 

نهند جمله برون از گلیمِ خود پا را: 

بدین گمان که گلیمی به زیرِ پاشان نیست! 

"نژاد"چیست و کی"آریایی ی ناب"است؟ 

"نژادِ ناب" عتیقی که یافت بتوان نیست. 

همین که جنگ به تاریخ پیش آمده است 

نشان دهد که بشر از بشر جدامان نیست. 

مگر هنوز، پس از هر شکست و پیروزی، 

زنانِ هر دو طرف را گشوده زهدان نیست؟ 

چه گونه ، پس، بتوان لاف زد که هیچ اثری 

میانِ مردُمِ ایرانی از انیران نیست؟! 

و کینه نیز، چو مهر، آوَرَد همامیزی: 

و پیشگیری از آن در توان انسان نیست. 

چه پیشگیری ، اگر درد نیست آنچ آید؟ 

و درد چون که نباشد، چه غم که درمان نیست؟ 

توانِ آدمی افزون شد از همامیزی: 

و شاد می کند این هر که را که نادان نیست. 

نژادِ ناب،اگر بود، خود فرو می مُرد، 

که"ژن"، چو نو نشود، تندرست و بالان نیست..." 

بگو مگو چو بدین جا رسید،دیدم، نع! 

جوانِ یل شنوای دلیل و برهان نیست: 

چرا که مُشت گره کرده بود و می غرّید 

که:-"آنچه گویی جُز لاف و ژاژ و هذیان نیست! 

زبان دراز و بی آزرم و ژاژ بافی تو: 

و این همه صفتِ شاعری سخندان نیست. 

هر آن که، چون تو، نجوید هوّیتِ خود را 

چی است، گر که مریضی روان پریشان نیست؟!" 

و خواست پاسخِ دندان شکن به من بدهد: 

اگر چه بیشترم از سه چار دندان نیست! 

رهاش کردم و ، چون واپسین سخن، گفتم: 

-:"یلی، بلی، ولی این خانه است،میدان نیست!" 

و پس نشستم ، چون با دهانِ خود دیدم 

که -آخ!- فاصله ی مُشت مرد چندان نیست! 

چندم خردادماه۱٣۹۴، 
بیدرکجای لندن

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
چهارشنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۴ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.