روز 8 مارس روز جهانی زن است. روزی است که زنان در سراسر جهان از این روز یاد میکنند. تفکر برابریخواهی و برابریطلبی پس از سدهها پیکار توانستهاست روزهایی از تقویم سال را به نام خود ثبتکند که روز8 مارس یکی از آنهااست و این گونه روزها نیز ماحصل تفکری مترقیخواهانه بوده که همواره برای برابری و یکسانی در مبارزه بودهاست.
در این روز از تبعیض و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و خشونت علیه زن بیش از هر زمان دیگری صحبت میشود. زنان در این روز تجارب خودرا با یکدیگر در میان میگذارد و از خواستهها و مبارزاتشان میگویند.
در جامعه کنونی از نظر جامعهشناسان یک نوع میل عمومی در جامعه بوجودآمده که شروع آن را میتوان در این صد سال اخیر مطالعه کرد. میل به برابری رابطهی مستقیمی با هرچه باسوادترشدن جامعه و شهریترشدن آن دارد. به همان نسبت میل به برابری زن و مرد هم گسترش مییابد. مساله اجتماعی زنان که زنان نسبت به آن احساس نگرانی میکنند و درصدد بهبود حل مساله میباشد اکنون از حالت مساله اجتماعی تبدیل به جنبش اجتماعی و سیاسی شدهاست. در جامعه غیرمدرن بدلیل اینکه مردم با مشکلات خود کنارمیآیند با مسالهی اجتماعی روبرو نبودهاند. اما در جوامع مدرن چنین نیست. در این 31 سال اخیر زنان بدون رهبری، بدون تشکلهای سازمان یافته اما پیدرپی و همواره و آگاهانه در صدد راه حلی برای یافتن معضلات زنان بودهاند. اولین اعتراض زنان ایرانی زمانی بود که بنیادگرایان اسلامی با طرح برنامهریزیشدهی حجاب اجباری وارد میدان پیکار و مبارزه علیه زنان شدند. زنان با شعار "" ما انقلاب نکردیم که به عقب بازبرگردیم"" در تظاهرات خیابانی حضور پیداکردند، اما نیروهای مترقیخواه، احزاب سیاسی چپ و راستو میانه، مردان اندیشه و صاحبنظران جامعه هم در این برهه از زمان، از زنان حمایت نکرده و با سکوت معنادار خود به صف اسلامگرایان پیوستند.
نظام جمهوری اسلامی بهخوبی دریافتهاست که عمر و بقای رژیمش بستگی به حذف و سرکوب، تبعیض و نابرابری ، حجاب و آپارتاید جنسیتی نسبت به زنان دارد و به همین دلیل است که نوک پیکان حمله علیه زنان صورت گرفتهاست. ولی زنان حجاب تحمیلی 31 ساله را خود تعریفکردند، با مانتوهای کوتاه، لباسهای رنگین، موهای نیمه پوشیده، آرایشهای غلیظ و لباسهای رنگی بزرگترین نه را به تحمیل اجباری حجاب گفتند.
ارمغان جمهوری اسلامی در طول این 31 سال برای زنان، نگاه تبعیضآمیز قانون به زنان، بازگذاشتن دست مردان برای ازدواجهای مجدد، یکطرفهبودن حق طلاق، گرفتن حق حضانت کودک از مادر، اجازه ندادن دختر برای ازدواج به دلخواه خود، حق گرفتن تابعیت مستقل از زن، اجازهنداشتن مسافرت زنان و دهها مورد تبعیض آمیز که بصورت سیستماتیک و هرروزه علیه زنان بکاربرده میشود. همین قوانین غیرانسانی آسیبهای اجتماعیای بوجودمیآورد که انگیزهی قتلهای ناموسی را حتی در طبقات بالای شهرهای مدرن، خودسوزی روزافزون زنان کرد در استانهای کرد نشین ایران که بعنوان یک فریاد علیه وضح موجود از آن یاد میشود و دهها آسیب اجتماعی دیگر را موجب شدهاست.
زنان ایرانی امروز یکی از ارکان اصلی جنبش کنونی که به جنبش سبز شهرهی جهانی یافتهاست، هستند و این هم خود ریشه در ارتقاء سطح سواد و تحصیلات آکادمیک و پررنگتر شدن نقش و حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و علمی دارد( 64 درصد از دانشجویان ایرانی را زنان تشکیل میدهند).
یکی از راههای بهبود وضعیت زنان در ایران روند دمکراتیزه شدن نهاد دولت است، زمانی که حقوق شهروندی برای دولت مهم شود. در چنین حالتی است که دولت پاسخگو به خواستههای زنان خواهد بود. تلاش برای ایجاد نهادهای مدنی و زنان در سطح کشور و ارتباط با نهادها و سازمانهای جهانی میتواند عامل سرعت بخشیدن به روند بهبود وضعیت گردد. البته باید به این نکته اشاره کرد که نهادهای مدنی تنها زمانی میتوانند رشد کنند که آزادی فعالیت از جانب دولت را داشتهباشند. در مساله جنبش زنان نیز زنها تنها در یک دوره کوتاه توانستهاند بصورت سازمان یافته فعالیت کنند.
فردا در کردستان آزاد نیز که قدمهای نخستین تجربه و عملیکردن دمکراسی را برخواهدداشت، زنان کرد اتوماتیک به قوانین برابر و یکسانی نخواهند رسید( نمونه کردستان عراق)، پس زنان کرد باید با حضور همیشگی و پرقدرت خود در میدان و عرصههای مختلف از حقوق خود پاسداری نمایند
8 مارس 2010- سوئد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید