رفتن به محتوای اصلی

يادداشت های سیاسی ی سردار پاسدار قفل انداز
09.03.2010 - 12:12

سر صبی جاتون آبی داشتیم کله پاچه مونو میزدیم که اصغر صوتی یه خط زد. خواستم یه چیزای بارش کنم که آخه سر کله پاچه و خط، مرتیکه ی خنگ؟ گفتم بی خیال داآش، که حال خودمون بیشتر گه مرغی میشه.

گفتم خب تو کله پاچه ام، خط زدی که چی؟ زود زرتو بزن!

گفت آقامون که شما باشی، تنها خواستم بدونم از دفتر مقام معظم برترتری و یا از دفتر آسید موتی هنوز دستور مستوری، چیزی اومده یا نه؟

گفتم اوولندش سید بودن آسید موتی هنوز ثابت نشده، اگه ما واسه حال کردن خودمون یه چیزایی میگیم تو دیگه درشو بزار و گه ما رو بلغور نکن! دوومندش دستور واسه چی؟

گفت آخه نروژجاتی ها گه خوری های زیادی کردن. خواستم بپرسم بریم؟

گفتم اوولندش اون مال هفته ی پیش بود، دوومندش بریم کجا؟

گفت بریم سفارتشونو یه صفایی بدیم و یه درسی بهشون بدیم که دیگه گه زیادی نخورن و دیگه کسی رو اونجا راه ندن!

گفتم اوولندش بهت گفتم مال هفته ی پیش بود،

گفت آخه مگه نشنیدی امروز تونل پردیس اومده پایین، دهن هرچه تونله سرویس کرده.

گفتم، خب اینکه یه مهندس ایرانی گند زده چی ربطی به نروژ داره؟

گفت خیلی هم ربطجات داره. فکر کنم نروژی ها برای این که سر ملت اسلام رو گرم کنن و از مرحله پرت کنن دست به یه خراب کاری هایی زده باشن.

گفتم چه جوری بچه ها رو واسه ی حال گیری بفرستیم؟

گفت: میریم یکی دوتاشون رو می گیریم و میاریم مسجد و اونوخت هی حال کن. اونقدر میخ اسلام رو توشون می کنیم که به گه خوری بیافتن و از خداشون باشه که ایمون بیارن به اسلام، حالا از ترس یا هرچی. هی بزن!، هی بکن!، تا با پای خودشون بیان تو تله ویزیون و اعتراف بکنن که دس آمریکا و اونای دیگه تو کار بوده که یارو در رفته. اونوخ یه درسی میشه واسای بقیه شون که واسه ما فیلم نیان و به هیشکه پناهنده گی ندن.

گفتم دمت گرم باحال بود، حرفی که زدی. معلومه یه چیزایی حالیته و یه کمی هم جیگر داری. ولی درسته که ما نیروهای خودسریم ولی الکی و خود سر که نمی تونیم اقدام کنیم. تو هم الکی تو کله ات بساط فیلم بازی راه ننداز و یه کمی دندون رو جیگر بزار یه چند روزی، خیالت راحت باشه یه دستوری، چیزی میاد.

گفت عزت زیادو کمی قربون صدقه رفت و قطع کرد و ما هم جاتون آبی مسه یه شیر نر بازهم رفتیم رو کله پاچه، هنوز گرم، هنوز ناز مسه اونجای دخترای قرطی و پررو یی که آدم ناچار میشه تو مسجد یا هر جا، باکرگی شونو ورداره تا درسی براشون بشه و دیگه از اون غلط کردن های زیادی نکنن.

جاتون آبی کله پاچه رو که زدیم یه چای و یه سیگار هم رفتیم روش، پسش رفتیم رو یه نقشه: اگه آسید موتی دلشو داشته باشه و پولتیک حالیش بشه این رییس جمهور فلان شده نروژ رو با زنش دعوت میکنه ایران، یه پذیرایی حسابی ی چند روزه ازش می کنه جوری که کسی از اصل نقشه بو نبره. اونوخ تو برنامه ی دعوت یه سری زدنی، یه چیزی مسه دیدار از آستان مقدس رهبر انقلاب و از این حرفها.

انوخ بچه حزب الهی ها میریزن اونجا و اعتراض که چرا این آشغال هارو ور داشتین آوردین سر گور آقا. انوخ بچه ها نقشه ی شعال رو پیاده می کنن. شعال ها تو بهم زدن نقشه و نظم شیر ها استادن. میریزن توشون و یه هم همه ای راه میاندازن که نگو. انوخ حسابی که اوضاع رو خر تو خر کردن شیرا قاطی می کنن و هر شیری به فکر نجات خودش می افته، انگار که نه انگار که شیره. انوخ شعال ها می افتن به جون اون شیر هایی که تو دام افتادن. ما هم اینجوری کار می کنیم. ما هم میریزیم توشون جوری که هر کدام ،حتا محافظاشون هم تنها به فکر نجات خودش بیافته و یا علی. انوخ زن رییس جمهورشون یا شاهشون یا هرچی -ولی فکر کنم که هنوز جمهوری و این جور چیزایی باشن- می بریم تو مسجد. همش نیم ساعته کار داره. جوری براش حسابی جرش میدیم از هر دو جا، که با پشت و با بلا نسبت بخیه شده برگرده نروژ. انوخ توی این همهمه هم برای رد گم کردن و به نشانه ی اعتراض به دولت، یکی از بچه ها هم یه دونه حساب شده ول میده تو صورت آسید موتی خودمون، که مسلا کار و اوضاع ار دست اون هم خارجه. به این می گن نقشه خیلی راهبردی.

اوولندش فرصت سازی میشه برای اسید موتی که سر این جریان و چیز ها ی دیگه هم بتونه مظلوم بازی در بیاره و سرشون رو شیره بماله و بهشون بگه که گره کار جای دیگه اس.

دوومندش دیگه کسی جرات اومدن به ایران رو نمی کنه. حالا هی ایران بگه بیایین نیروگاهای اتمی ی مارو دید بزنید. کو اون دلی که خایه شو داشته باشه بیاد ایران؟ هر کس خواست بیاد یاد ایران، یاد پایین تنه ی زن رییس کشور نروژ که شده جیگر زلیخا، میافته

سوومندش این فلسطینی ها هم بیشتر می رن تو نخ اوضاع و خوبتر می فهمن که بعع...ععله تیغ اسلام ینعی این!

چهارومندش ما هم به یه نوایی می رسیم. خداییش به این که ببریم تو مسجد و بععله، عادت کردیم. تا حالا با خیلی جوراش حال کردیم ولی نروژی شو آقام هنوز رخصت نفرمودن!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.