رفتن به محتوای اصلی

هابرماس و جامعه مدنی فرهنگیان ایران
10.07.2015 - 22:44

از تشکیل جامعه مدنی فرهنگیان پس از انقلاب ایران، چیزی پیرامون 15 سال می گذرد.

البته از همان سال های پس از انقلاب،گروه های فرهنگی شکل گرفتند که با رویکردی سیاسی و بیشتر هواداری از ارزش های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی فعالیت می کردند و بیشترین کارکرد آنها،معطوف به انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس بود- و هنوز هم است.

اما از 15 سال پیش و با پیدایش کانون صنفی معلمان ایران در تهران و برخی کانون های استانی و شهرستانی می توان گفت که بنیادهای جامعه مدنی پس از انقلاب ایران گذاشته شد. گرچه تشکل سازمان معلمان ایران هم در همان سال های نخست دهه ی 80 پدید آمد و تاکنون تلاش کرده افزون بر سویه های سیاسی خود به کنش های صنفی نیز بپردازد. گروه های فرهنگی،تا پیش از دولت های نهم و دهم،کمابیش،امکان برگزاری انتخابات دوره ای هیات مدیره ی خود را داشتند. بنابراین می توان گفت که هیآت مدیره ی این گروه ها،در یک روند دموکراتیک برگزیده شدند- بگذریم از این که هم اکنون نزدیک به یک دهه است که این انتخابات برگزار نشده،و البته این نکته،موضوع بحث این یادداشت کوتاه نیست.

اما با گسترش ابزارهای رسانه ای،روز به روز،بر پیوند میان برخی از این گروه های فعال فرهنگی با بدنه افزوده شد. ده سال پیش،نسبت جامعه مدنی و بدنه ی فرهنگیان،نسبتی یک سویه تر بود. با ظهور فیس بوک این پیوند بیشتر و دوسویه تر شد. اما به تازگی و با گسترش ابزارهای گوشی های همراه هوشمند،همانند وایبر،واتس اپ و به ویژه تلگرام می توان گفت که پیوند جامعه مدنی فعال و بدنه ی فعال فرهنگیان،می رود که دستخوش دگرگونی های بنیادینی گردد. 

یورگن هابرماس،یکی از فیلسوفان و اندیشه وران اجتماعی کنونی است که بیش از همه با بحث "سپهر همگانی" شناخته می شود. سپهر همگانی به نزد هابرماس،فضای گفت و گویی و ارتباطی تازه،اصیل و به دور از سلطه ای است که با گسترش رسانه ها پدید آمده و در حال گسترش بیش از پیش است. هابرماس،با آغاز از سپهر همگانی به تعریفی از جامعه مدنی می رسد که در آن پیوند میان نهادهای مدنی و بدنه، به دور از دیوانسالاری های شایع و نگرش های از بالا به پایین پدیدار می گردد. 

در ایران کنونی و در میان فرهنگیان،شاید بتوان گفت که برخی از کانون های صنفی فعال دارند به مفهوم هابرماسی جامعه مدنی نزدیک تر می شوند. در گذشته این گونه نبود و پیوند بدنه با کانون ها،تا این اندازه استوار،تنگاتنگ و دو سویه نبود. هم اکنون با ابزارهای تازه،بدنه دارد به گونه ای اثرگذار در تصمیم گیری ها دخالت می کند و رابطه ها برابرتر گشته است. از همین رو به نظر می رسد که نزدیک تر شدن برخی کنشگران پیشرو تشکل ها و همراهی و همگامی آنان با بدنه،از بایستگی بیشتری برخوردار می باشد. *

* مهدی بهلولی آموزگار و عضو کانون صنفی معلمان در ایران است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا
برگرفته از:
تارنمای معلمان

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.