رفتن به محتوای اصلی

مسخ نامه ی صمد آقا(همایون سنجری)
17.07.2015 - 03:53
 
 
کامنت نویسی تحت نام «صمد» ( که قبلا با نام همایون سنجری چیز نوشته) مسخ نامه ای به نویسنده و نقاد ارجمند «اژدر بهنام» نوشته که بنا به نوشته بهنام  شخص شناخته شده ای ست ولی آن شهامت اخلاقی را ندارد که افکارش را آشکارا بیان کند و مسؤلیت آنچه را که می‌گوید و می‌نویسد، به عهده گیرد:

«15 تن از زندانیان سیاسی ایران در ستیز با آزادی بیان!-اژدر بهنام»
نگاهی میکنیم به مسخ نامه ی این آقا: 

 این جناب هنوز با ادبیات 50 سال پیش شاهنشاهی، دیگران را مورد خطاب قرار میدهد : «تجزیه طلبان»؛ «شرمگین». «تجزیه طلبان شرمگین».
یعنی هنوز طرز حرف زدنش را «یاد نگرفته» است. میخواهد «مشکل سیاسی» حل کند. معز این جناب یخ زده.
در دوران اعلی حضرت.
در اصطلاح سیاسی اینان را «کله بتونی» گویند. چون هنوز درک نکرده که : 

- کسی که استقلال میخواهد خود را «استقلال طلب» می نامد.
-و روشن و آزاد دردنیای انترنت عقاید خود را بیان میکند و از آن دفاع می نماید. 
- کسی که از راه دیگر مشکل جامعه و مسئله ملی را حل میکند خود را «فدرالیست» می نامند و عقیده ی خود را پنهان نمی کند.
-کسی که چپ است خود را چپ مینامد. 
و همینطور دیگران. عنوان مشخض خودشان را با آزادی تمام دارند و از عقاید خود دفاع میکنند. بنابراین در دنیای آزاد انترنت مبارز رفع تبعیض میداند چه میخواهد. و شرمگین نیست.
قبل از اینکه با بهنام و دیگران حرف بزنی لازم است بروی «تحقیق کنی» پیام اینان چیست. بعد بیایی چیز بنویسی. ولی شما که ذهن بتونی دارید اهل تحقیق نیستید، اهل 
«انک» زدن اید. یعنی تا این درجه از قافله عقب مانده اید.
این عقب ماندگی وقتی عریانتر میشود که ترکان ایران را مهاجر مینامد و با ترکان آلمان مقایسه میکند. رجوع شود به کامنهای او در پاسخ به اژدر بهنام.
اینان یا با «آزری» نامیدن ما حقوقمان را نقض میکنند و یا با مهاجر قلمداد کردنمان. این است چهره ی فاشیستی ناسیونالیسم فارسی.
افکارت برپایه ی  تئوری «قدرت متمرکز»است. ولی هیچ دلیل و منطقی برای اثبات درستی «قدرت متمرکز» ارائه نداده اید.
چرا «قدرت متمرکز» درست و مفید است؟ این راه یک قرن در ایران پیاده شده، نتیجه اش «تبعیض و اسارت و بی عدالتی و انفجار »است !
ساختار نوشته ات را  ایده «قدرت متمرکز» تشکیل میکند چرا؟ دلیل درستی ایده ات چیست؟ 

- در دنیای انترنت نیازی به پنهان کردن عقیده نیست. 
- این جناب تغییرات مذکور را به کله ی خود راه نداده و بتونی فکرمیکند. و از « شرم و شرمگین» حرف میزند. 
شرم از آن کسی ست که تغییرات زمان را نمی بیند و با عبارات و ادبیات  50 سال پیش  شاهی حرف میزند.

 دیدگاهی که «نویسنده مطلب سخنی با بهنام » ، در نوشته ی خود نمایندگی میکند نه ناسیونالیسم ایرانی بل «ناسیونالیسم فارسی» ست که بر شعار شاه و شیخ :«یک ملت-یک دولت-یک زبان » تکیه دارد. و تمام تفکراتش بر اساس  آن و تز «تمامیت ارضی» بنا شده است.
 
 مثل صاحبان تاریخی افکار نامبرده -شاه و شیخ- دگم ، مقدس گرا، سلطه جو، خود را تنها مالک حقیقت بین، نشان میدهد؛ بطوریکه نویسنده ی رفع تبعیض -اژدر بهنام -  را قصد کرده  « به قالب  تبعیض گر و سلطه جوی خود دربیاورد» که مورد اعتراض به حق ایشان واقع شده  که :
« من خودم هستم با تمامی خصوصیاتی که دارم و نه آنچه که شما می‌گویید و می‌خواهید که باشم.» 

عمل این ناسیونالیست تمامیتگرا، نشان میدهد،  نه تنها بویی از دموکراسی نبرده، بل قصد «شخصیت خوری» و «مسخ شخصیت» دیگری را دارد. مثل اینکه در یک فرقه ی «شخصیت شویی» تجربه اندوخته است که اکنون با همان متد به خود جرئت داده  یک نویسنده را به «قالب واپسگرای خود» درآورد.
آنهم با «کامنت» نویسی.
باید گفت آقا جان چیز ننوشته ای نخست بفرما نوشتن بیاموز. از این «مسخ نامه ها»  چیزی حاصل نمیشود. و همین طور از مسخگری.

 او بر تز تمامیت ارضی تکیه میکند یعنی بر :«سیاست رضاخان-پسرش-سیاست آخوند- مجاهد-جبهه ملی- حزب پان ایرانیست- سلطنتی های شکست خورده ، چپ ناسیونالیست و مانند اینها» که پرچم «یک ملت- یک دولت- یک زبان » را حمل میکنند. و تکلیف مخالفان را با فاجعه هایی نظیر «21 آذر» تعیین کرده اند. در دیالوگ به «کسروی- و پیروان او- و از چپ ها به بابک خسروی و از لیبرالها به طبا طبایی و مانندهاشان» تکیه میکند و نبش قبر می نماید. که شاید معجزه ای رخ دهد. و «چهارچوب مقدس ارضی» را که در قلب ملتهای بدون دولت متلاشی شده است نجات دهد.
ناسیونالیست تمامیت خواه ما اهل زمین نیست و با مسایل جامعه آشنایی ندارد وگرنه «حرفهای آسمانی» تحویل نمیداد. و میدانست که
«هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز در حرکت و تغییر است. از جمله آیه ی مقدس ایشان "تمامیت ارضی" و شعار مذکور شیخ و شاه».

مدتها قزعبلات «کسروی و پیروانش ، طبا طبایی و مانند ها یش» آذین پیشخوان سایت بود . و اکنون این نامها
آرایش گر مطلب این کامنت نویس تمامیت خواه شده است که میخواست مثل «ولی امر»، مردم را با «مطالب تحقیقاتی رد نخور» ارشاد نماید.
و با این خیال نیز مسخگری را به سوی نویسنده ی صاحب اندیشه ای چون اژدربهنام فرارویانده است؛ زهی خیال باطل.
 
آنچه این مسخ نامه نویس در نوشته اش نقض کرده  حقوق همیشه نقض شده ی ستمدیدگان جامعه ی مدفون در تبعیض و استثمار ماست: 

-چرا باید مردمان مختلف ایران «حق انتخاب»  نداشته باشند؟
- چرا نباید مردمان مختلف ایران خیر و صلاح خود را خودشان تعیین نکنند؟
- چرا نباید همه ی امور محلی خویش را خود شان مستقلا اداره نکنند؟
-چرا نباید به زبان خودشان تحصیل نکنند.
- چرا نباید فرهنگ و تمدن خود را صاحب نشوند و عزیز ندارند؟
-چه کسی به سیاست ضد انسانی شما حق داده که برای دیگران تعیین تکلیف کنید؟
- چه کسی به سیاست ضد انسانی شما حق داده به زور توپ و تک مردمان را به اسارت وادارید؟
-چه کسی به شما حق داده افکار عقب مانده ی خود را به دیگران تحمیل کنید و شخصیت مردمان را مسخ کنید؟
- در کدام فرقه و مکتبی مسخگری آموخته اید که میخواهید مردمان مختلف را مسخ کنید؟ نویسنده و انسانی را مسخ کنید؟
-آیا می توانید توضیح دهید این مسخ نامه نویسی شما چه ربطی به روشنگری دارد؟

مسئله اینست که آیا انسان - یا انسانها - و به ویژه مردمان دهها میلیونی «حق انتخاب» دارند یا نه؟ آیا حق دارند «راه زندگی جمعی خود را  آگاهانه و آزادانه انتخاب بکنند یانه؟» این پرسشی ست که شونیست ها همیشه آنرا بی پاسخ میگذارند. 

از نظر من انتخاب  و این انتخاب حق خدشه نا پذیر انسانهاست. اعمال « زور و قدرت» برای نفی آن  میتواند پدید آورنده کشتارهایی علیه بشریت باشد. هدف از راه حلها دور زدن کشتار انسان و انسانهاست. راه حلهایی که در مشکلات مردمان گوناگون به جنگ و خونریزی ختم میشوند قابل دفاع نیستند.  انتخاب «خیر و زیان» بحث دیگریست که به حق انتخاب مربوط نمیشود. 

این به اصطلاح روشنفکران  بهتر است وضعیت «حق انتخاب» را در تز « حفظ تمامیت ارضی» روشن کنند.
زور گویی متضاد و بیگانه با حق انتخاب است.  نادیده گرفتن و نفی حق انتخاب  میتواند مانع جدی در همزیستی مشترک مردمان مختلف باشد.
 در سیستم غیر متمرکز فدرالیسم ،  ضرورت دارد محتوای برابر حقوقی سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، اداری، و غیره تأمین و حفظ  شود. و حقوق ضایع شده ی مردم
به دست آید. راه روشنگری چنین است. این آن سیاستی ست که میتواند داوطلبانه پیوند  قلبهای متلاشی را از نو خلق کند و مردمان مختلف را داوطلبانه، با آزادی و برابری
دور هم جمع کند.

از حاکمیت ملی حرف میزنند . نگون بختان مگر شما «حاکمیت» دارید که ملی هم باشد. حاکمیت از آن یک مشت «آخوند و نظامی» فاشیست است.
حاکمیت مردم وقتی بدست میاید که «داوطلبانه، با آزادی و برابری، مردمان مختلف ایران» حاکمیت خود را به صورت دموکراتیک ایجاد کنند و همه با حفظ
هویت و فرهنگ و حقوق و استقلال خود  اداره ی ایران  را به عهده گیرند. این است حاکمیت ملی. 

اکنون تو نه حاکمیت داری و نه وطن. ملی اش پیش کش. وطنت طویله ی یک مشت آخوند-نظامی فاشیست است که حق راه رفتن آزاد روی خاکش را هم نداری.
این وطن برای هیچ آزاده ای وطن نمیشود. مگر برای همه چیز خواران.
برو ساختن وطن را بیاموز. با کسرویسم و ناسیونالیسم فارسی وطن درست نمیشود. نتیجه این راه انهدام است. 

قلمزنانی مثل بهنام و من مانده ایم بین دو پرچم ناسیونالیسم. یکی را پایین میاوریم آن دیگری بالا می رود. 
از عقبت ماندگی این دوستان سیاسی آدم پیش همسایه ی بقال اش هم شرمگین است. دوستان عزیز بس کنید.
«راه همزیستی و تأمین حقوق را پیداکنید». آن وقت همه چیز درست میشود. اتحاد و حفظ ایران و...
-----
ما مشکل داریم. خیلی هم بزرگ است. با ماست مالی -با پرچمهای ناسیونالیسم -هم حل نمی شود.
خردمندانه راه حل پیدا کنید. این پرچمهای عقب ماندگی و نکبت را دور بیاندازید . سیستم به درد بخوری 
پیشنهاد کنید. که «آزادی و برابری و استقلال» همه را نسبی تأمین کند. 
ما مشکل داریم و از تمام جهان هم آزادیم که آنرا هر کجا دوست داشتیم مطرح کنیم و دیالوگ اش را پی گیریم.
برای ما حق تعیین چهارچوب ندارید. نه حکومت ایران-نه شما-نه زندانی- هیچکس نمی تواند بگوید کجا درد و مشکل
خود را بگوییم یا نگوییم. تصمیم با صاحب مشکل است. شماها مشکل تبعیض مسایل ملی را نداشته اید. صاحب مشکل هم نیستید.

 ما به جنبش حق طلبانه و رفع تبعیض آذربایجان افتخار میکنیم.
این جنبش 36 سال است هرگز نخواسته از بینی کسی خون بیاید. خیلی پیش از جنبش سبر راه مبارزه ی مسالمت که هیچ حتی خشونت گریز را در ایران باز کرده است. 
- ما افتخار میکنیم این جنبش با اندیشمندی از همه جا -از تاریخ-همسایگان-جهان تأثیرات مثبت گرفته است. جلو چشم ما 
آذربایجان در آن طرف آراز استقلال خود را کسب کرده، چرا نباید تأثیر پذیریم؟ در طرف دیگر زبان ترکی صاحب جایزه ی 
نوبل ادبیات شده چرا نباید تأثیر پذیریم؟ تعداد کشور های مستقل در جهان چندین برابر شده چرا نباید تأثیر پذیریم؟
در ایران در طول یک قرن همیشه در رأس جنبشها بودیم و هنوز هم هستیم چرا نباید از تاریخ و موقعیت خود تأثیر پذیریم؟
آذربایجان در همه ی عرصه ها اولین بوده چرا نباید تأثیر پذیریم؟ فرهنگ -سیاست - اقتصاد -هنر ایران مدیون آذربایجان است.چرا نباید از موقعیت خود تأثیر مثبت گیریم؟
ما براستی به جنبش حق طلبانه ی خود، به تلاش های تاریخی و متمدنانه ی خود افتخار میکنیم. و خواهیم کوشید حقوق خود را کسب کنیم.
ناسیونالیسم فارسی نشانه عقب ماندگی ست. ایده لوژی قهقراست. این را نشان داده ایم - بازهم نشان خواهیم داد.

جنبش آذربایجان 36 سال است :
- نجات محیط زیست را مطرح کرده
-تحصیل به زبان مادری - فرهنگستان را مطرح کرده
-آزادی زنان و مذاهب و فرهنگها و فضای دموکراتیک را مطرح کرده
-عدالت اجتماعی برای همه و به خصوص زحمتکشان را مطرح کرده
-اداره ی امور خود - و حق انتخاب فردی و جمعی را مطرح کرده کرد
و دهها مسئله و مشکل مهم جامعه را با راه حلهای دموکراتیک و متمدنانه مطرح کرده
مبارزه نموده و فرزندان خود را در زندان و شکنجه و تبعید یافته وبسیاری جان خود را از دست داده اند.
-این جنبش ضمن احترام به آزادی به مذاهب و عقاید ، چهره و ماهیت سکولار دارد و آنرا نیز پیش می برد
-این جنبش از همه ی تجارب و ارثیه ی معنوی تاریخ آذربایجان و جهان بهره برده و بردستاورد های مترقی جنبش 21 آذر تکیه کرده است.
-این جنبش ضمن شناخت هویت مردمی خود و تکیه به فرهنگ بشری و انسانی خود مخالف «نژاد پرستی » و راسیسم است.
-این جنبش و مبارزه افتخار آمیز است و تا کسب همه ی حقوق خود آنرا ادامه خواهیم داد.

مزدور کسانی هستند که به نام سیاست در آغوش صدام غنوده بودند. 
جنبش رقع تبعیض آذربایجان در داخل بین مردم جریان دارد و پاکترین جنبشهاست.
ما حرکات این و آن شخص و گروه را - به نام جنبش آذربایجان ننوشته و نخواهیم نوشت.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.