رفتن به محتوای اصلی

سخنی با اسلامگرایان حاکم بر کشور ما و شیوخ عرب!
14.04.2012 - 11:19

از زمانی که بردگان عقیدتی شیوخ در ایران بقدرت رسیدند و اسلامیزاسیون جامعه ایران را، اجتناب ناپذیر با ایران ستیزی عجین کردند، سیاست تحقیر و تخریب فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی را خصمانه تر از هر دشمنی پیشه نمودند؛ روزهای خوش شیخ نشین های جنوب ایران بود. شیوخ خوابش را هم نمی دیدند که در آستانه قرن 21 مفعولین عقیدتی یافت شوند که بی جیره و مواجب اهداف ایرانی ستیزانه شان را متحقق کنند.

ولی ملت ایران با ملت های مصر و سوریه و ... تفاوت داشت و دارد و اجازه نداده نمی دهد تا متجاوزین علیرغم پیروزی در جنگ، بر روح و روان شان غلبه کنند و تحمیل دین را با تغییر زبان، فرهنگ و ... پیوند زنند. همین  روحیه مقاومت ملت ایران در سه دهه گذشته مانعی در برابر تغییر زبان ملت به زبان قرآن شد و اجازه نداد تا نام خلیج فارس را با نام خلیج اسلامی(بخوان عربی) تغییر دهند. شیوخ عرب، پدران معنوی دست اندرکاران جمهوری اسلامی، به بردگی دینی فرهنگی دست اندرکاران رژیم اسلامی و اعزام زنان تن فروش قانع نیستند، آنها آروزی جزایر ایران، خوزستان و در ادامه، پیشروی تا اتاق خواب های بردگان معنوی شان را در سر می پرورانند.

اکنون که دست اندرکاران حکومت و بادمجان دورقاب چینان شان دریافته اند که پدران معنوی شان به بردگی دینی - فرهنگی قانع نیستند و با این دون مایگان زیر سقف وحدت اسلامی جمع نمی شوند، در سطح ملی و بین المللی منزوی و منفور شده اند، دست روی رگ روحیه ایراندوستی ملت ایران و دفاع از تمامیت ارضی کشور گذاشته اند تا زیر پرچم دروغین دفاع از ایران، به حکومت ننگین شان ادامه دهند.

برای آگاهی قلمزنان رژیم اسلامی؛

مردم ایران به حدی از آگاهی سیاسی اجتماعی رسیده اند که اجازه ندهند هیچ چیزی مقدم ترین وظیفه شان (سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی) را تحت الشعاع قرار دهد. ملت ایران بار دیگر گوشت جلو توپ اسلامگرایان برهبری مافیاهای روحانیت شیعه نمی شوند تا این بخش انگل صفت حاکم فربه تر شوند و فراموش نمی کنند که دشمنی پلیدتر از جمهوری اسلامی ندارند.

واقعیت اینست که تفاوتی بس عمیق بین میهن دوستی ما و دفاع اسلامگرایان از تمامیت ارضی وجود دارد؛ تفاوتی به عمق تضاد ایرانیت و اسلامیت، آزادی و بربریت قرون وسطائی، دادگری و بیدادگری است که یکی به رهائی و سرافرازی انسان، جامعه و کشور می انجامد و دیگری به بردگی، تباهی و حقارت همه جانبه منتهی می گردد.

 شیخ نشین های جنوب در فقدان یک حاکمیت ایراندوست و مردمی گزافه گوئی می کنند و در فردای پس از برکناری رژیم؛ هرگاه گامی برای اشغال ارضی ایران آزاد و دمکراتیک برداشته شود؛ کافی ست تنها شهروندان جنوب اراده کنند تا دیگر نه از تاک نشانی بماند و نه تاک نشان!

*****

سخنی با شیوخ عرب حاکم بر جنوب خلیج فارس: این زبان درازی ها به خاطر "پدر اجاره ای" است
بدانید که روابط ایران و حامیان غربی شما تا ابد بدین گونه تیره نخواهد بود تا شما بتوانید در شکاف بین روابط ایران و غرب ، رقص عربی کنید و فکر کنید که این مستی تا همیشه ادامه دارد.
کد خبر: ۲۰۹۲۶۰
تاريخ: ۲۵ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۷
عصرایران - به احتمال قریب به یقین ، امرای امارات متحده عربی ، به این جمع بندی رسیده اند که "آب آلوده شده و مهیای ماهیگیری است!" ؛ به همین خاطر است که وزارت خارجه این کشور جنوبی خلیج فارس و نیز متحدان عرب امارات ، به سفر رئیس جمهور ایران به بخشی از خاک ایران واکنش نشان داده و حضور احمدی نژاد در جزیره بوموسی را "تجاوز به حقوق سرزمینی امارات" دانسته اند!

در این که جزایر بوموسی ، تنب کوچک و تنب بزرگ بخشی از سرزمین بزرگ ایران هستند و البته غیرقابل انفکاک از میهن ، تردیدی نیست. این را خود اماراتی ها هم می دانند چه آن که اسناد و مدارک تاریخی متعددی در این باره وجود دارد که نشان می دهد ادعای اعراب درباره این جزایر ، هیچ بنیادی ندارد. با این حال ، به حکم "کسی که خود را به خواب زده است نمی توان بیدار کرد" ، همچنان خود را به جهالت تاریخی زده اند ، کما این که درباره نام تاریخی خلیج فارس نیز برغم وجود نقشه های گاه به جا مانده از صدها و هزاران سال پیش به نافهمی و لجاجت خویش ادامه می دهند.

بنابراین ، سخن گفتن بر مبنای ادله تاریخی و حقوقی برای کسانی که خود ، برحقانیت ایران در این باره واقف اند چیزی جز کوبیدن آب در هاون نیست.

شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات:سفر رئیس جمهور ایران به بوموسی نقض گسترده حاکمیت امارات است(!)

بنابراین بهتر است "برادران(!) عرب حاکم بر جنوب خلیج فارس" را با برخی واقعیت ها آشنا کنیم که لااقل حد و حدود خود را بدانند و زبان در کام گیرند و به همان خاک خویش که عمدتاً از صدقه سری انگلیسی ها عایدشان شده بسنده کنند و روزگار بگذرانند.

خلاصه ماجرا این است که حکام عرب جنوب خلیج فارس با خود اندیشیده اند: " اوضاع ایران چندان مناسب نیست ، تحریم ها علیه ایران روز به روز شدیدتر می شوند ، نفت ایرات مشتریانش را از دست می دهد ، فشارها علیه ایران در پرونده هسته ای ادامه دارد ، تورم و گرانی بیداد می کند  ، اختلافات دولت و مجلس توان داخلی را فرسوده و ... و همه این ها باعث شده مردم به ستوه بیایند و نارضایتی های داخلی افزایش یابد. بنابراین فرصت خوبی است برای سوء استفاده و کندن بخشی از خاک ایران! "

اما برای این که همسایه ها از توهم به در آیند بدانند که هر مشکل و اختلافی در داخل صرفاً به خود ملت ایران مربوط است و مردم ایران بدان حد از بلوغ تاریخی و سیاسی و اجتماعی رسیده اند که اجازه ندهند مشکلات داخلی طمع ورزی های خارجی را به وجود آورد.

شیوخ جنوب خلیج فارس! بدانید و آگاه باشید که اگر پای تمامیت ارضی کشورمان به میان بیاید - و مخصوصاً اگر طرف ادعا هم شماهایی باشید که در آزمون ملت ایران مردود شده اید - هر گونه اختلاف سلیقه و مشکل داخلی به حاشیه ی اصل "دفاع از تمامیت ارضی" می رود.

  ملت ایران طالب جنگ نیست ، خاصه آن که نسل کنونی ایرانیان جنگی 8 ساله را با تمام رنج هایش تجربه کرده است و هرگز نمی خواهد بناهایی که در دوران سازندگی بعد از جنگ ، آجر به آجر ساخته اند آسیب ببینند اما این بدان معنا نیست که اگر چند "شیخ تازه به دوران رسیده عرب" از گرد راه رسیدند و گفتند این چند جزیره مال ما ، در جوابشان بگوییم :بفرمایید ببرید،ما تازه از جنگ رهیده ایم و کلی هم مشکل داریم!

شیوخ عرب جنوب خلیج فارس ، بدانند که اگر امروز بدان حد از گستاخی رسیده اند که می توانند نسبت به همسایه بزرگ شمالی شان ادعای ارضی هم بکنند ، به خاطر آن نیست که خودشان بزرگ شده اند و قدرتی به هر رسانده اند و برای خودشان کسی شده اند!
نه آقایان شیوخ! شما واقعاً کسی نیستید! این را توهین به خود نپندارید ، بلکه عین واقعیت است. برای اثبات این ادعا ، فقط کافی است "پدر اجاره ای" تان آمریکا از منطقه برود و پشت تان را خالی کند ؛ آن وقت است که صدایتان می گیرد و زانوهایتان می لرزد و دوباره متوجه موقعیت تان می شوید.

بدانید که قدرت شما ، عَرَضی است و وابسته به حضور بزرگتان آمریکا و از نزد خود چیزی ندارید ولی قدرت ایران ، در همه تاریخ قدرتی ذاتی بوده است و همچنان خواهد بود.

بدانید که روابط ایران و حامیان غربی شما تا ابد بدین گونه تیره نخواهد بود تا شما بتوانید در شکاف بین روابط ایران و غرب ، رقص عربی کنید و فکر کنید که این مستی تا همیشه ادامه دارد.
روابط بین الملل مانند رودخانه ای همواره در تغییر و تحول است ولی گویا شما آن را مردابی می پندارید که همواره به نفع شما راکد خواهد ماند!

البته ما بر مسوولان سیاست خارجی خودمان هم خرده می گیریم که با شما در شأن خودتان رفتار نکردند و در حق تان برادری کردند و ندانستند "خوبی که از حد بگذرد ، نادان خیال بد کند"  تا بدانجا که بر سفر رسمی رئیس جمهور ایران به بخشی از خاک ایران هم خرده بگیرد.

آقایان شیوخ! هر وقت ایران بر سفر آل نهیان بر دوبی خرده گرفتند ، هر گاه ایران انتقاد کرد که چرا آل سعود به جده رفتند ، اگر تهران بر فلان مقام آل خلیفه ایراد گرفت که چرا به فلان ساحل قطر رفتید و ... آن گاه شما هم بر ایران خرده بگیرید که چرا مقاماتش به بوموسای ایران می روند.

و سخن آخر این که شیوخ عرب حاکم بر جنوب خلیج فارس ! یادتان باشد که "شیر نشسته ، از کفتار ایستاده بلند تر و قدرتمند است." ، حد و شأن خود را بدانید و این مساله ساده را بفهمید که در پس امروز ، فردایی هم هست ؛ همه پل های پشت سرتان را خراب نکنید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.