هم اکنون بیش از چهار ماه است که نیروهای عربستان سعودی در یمن در حال جنگ با شورشیان حوثی هستند.
در سوریه، حمایت عربستان از شورشیان اسلامگرای مخالف دولت بشار اسد، رئیس جمهور به نحو چشمگیری افزایش یافته و در مورد توافق هسته ای ایران، منابع موثق عربستان صراحتا تاکید کرده اند که چنانچه ارزیابی های آنان نشان دهد که احتمال دارد ایران در آینده به سلاح هسته ای دست یابد، عربستان سعودی نیز همان مسیر را خواهد پیمود، اقدامی که به شروع یک مسابقه هسته ای در خاورمیانه منجر خواهد شد.
در پشت پرده چه می گذرد؟
سپتامبر ۲۰۱۳ است و من در سالن پذیرایی قصری در نزدیکی سواحل دریای سرخ که کاملا از آن محافظت می شود، نشسته ام.
جز من دو نفر دیگر در این سالن حضور دارند؛ شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه کنونی عربستان که در آنموقع ولیعهد بود و نیز شاهزاده محمد بن سلمان، محبوب ترین پسر او.
در آن موقع هنوز ۱۶ ماه به تاریخی که شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز به عنوان پادشاه، جانشین برادرش ملک عبدالله شود باقی مانده بود.
ولی او که در آن وقت وزیر دفاع بود، تعطیلاتش در مراکش را نیمه تمام گذاشته و با عجله به عربستان بازگشته بود تا در حمایت از حمله موشکی تنبیهی آمریکا به مواضع بشار اسد، در مقام فرمانده نیروهای عربستان وارد عمل شود.
از آنجا که اعتقاد بیشتر مردم این بود که رژیم بشار اسد مسئول حملات با گاز مخرب اعصاب به شهر غوطه در شرق سوریه بوده، حملات موشکی واکنش بین المللی به این حمله تصور می شد. در حمله شیمیایی به شهر غوطه در تابستان، صدها غیر نظامی سوری جان خود را از دست داده بودند.
ولی با توافقی که با میانجیگری روسیه به دست آمد، بشار اسد زرادخانه هسته ای خود- یا بخش اعظم آن را- تحویل داد و در نتیجه در آخرین لحظات بحرانی، موضوع حمله موشکی به سوریه منتفی شد.
جوان ولی بلندپرواز
انصراف آمریکا از حمله موشکی به سوریه، موجب رنجش رهبران سعودی شد که همواره آمریکایی ها را متحدین دیرینه شان می دانستند. سعودی ها امیدوار بودند که عملیات نظامی بین المللی علیه رژیم بشار اسد سبب شود که نهایتا جنگ داخلی در سوریه پایان یابد و در نتیجه بشار اسد که تنها متحد عرب ایران در منطقه است برکنار شود و جای او دولتی بر سرکار بیاید که رهبری آن با سنی هاست.
برای رهبری سعودی، این یک لحظه مهم و حساس و یک نقطه عطف در روابط این کشور با آمریکا بود.
انصراف آمریکا از حمله موشکی به سوریه، موجب رنجش رهبران سعودی شد که همواره آمریکایی ها را متحدین دیرینه شان می دانستند. سعودی ها امیدوار بودند که عملیات نظامی بین المللی علیه رژیم بشار اسد سبب شود که نهایتا جنگ داخلی در سوریه پایان یابد و در نتیجه بشار اسد که تنها متحد عرب ایران در منطقه است برکنار شود و جای او دولتی بر سرکار بیاید که رهبری آن با سنی هاست.
وقتی این اتفاق نیفتاد، شاهزادگان ارشد و مقامات بلند پایه سعودی تصمیم گرفتند مشکل را خودشان حل کنند و از این به بعد سرنوشتشان را خودشان به دست بگیرند.
و در این راستا بود که شاهزاده محمد بن سلمان، که جوان و از نظر نظامی بی تجربه ولی بی نهایت بلندپرواز بود وارد میدان شد. همان شاهزاده جوانی که در جده او را ملاقات کرده بودم.
شاهزاده محمد نزدیک به سی سال دارد و شاید جوان ترین وزیر دفاع در جهان باشد.
در جریان حمله نظامی به رهبری عربستان سعودی به مواضع شورشیان حوثی در یمن و تلاش برای انتقال قدرت به عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهوری تبعیدی یمن و متحد عربستان سعودی، شاهزاده محمد بن سلمان نقش کاملا مشهودی دارد.
در بولتن های خبری عربستان سعودی، وی با قد بلند و ریش نتراشیده در حال سرکشی عملیات، بازرسی از نقشه های جنگی و ملاقات با ژنرال ها دیده می شود.
بر خلاف تصور بسیاری، چنین به نظر می رسد که شاهزاده محمد در حال برنده شدن در قماری است که به آن دست زده، اگر چه عده زیادی از مردم بیچاره یمن تاوان سنگینی پرداخته اند.
پس از چهار ماه حمله هوایی بدون وقفه به مواضع حوثی ها، محاصره بنادر و فرودگاه های یمن و پیاده شدن یک گردان زرهی کامل امارات متحده عربی در بندر عدن، جنگجویان حوثی اکنون در حال عقب نشینی هستند.
با وجود کشته شدن حدود سه هزار نفر و این که در حال حاضر ۸۰ درصد یمنی ها محتاج کمک هستند، به نظر می رسد رهبری عربستان سعودی مصمم است مبارزه را تا وادار ساختن حوثی ها به قبول صلح ادامه دهد.
این تصمیم عربستان سعودی تنها به دلیل امن کردن مرزهای جنوبی کشور نیست.
رهبران سعودی از این که به طور منظم در حلقه متحدان ایران قرار می گیرند نگران شده اند و می خواهند این روند را به نفع خود تغییر دهند.
از نظر رهبران سعودی، حوثی ها در یمن به نیابت از ایران می جنگند؛ اگر چه واقعیت این است که بیشتر پیشروی های قبلی شورشیان حوثی به دلیل حمایت علی عبدالله صالح رئیس جمهوری برکنار شده یمن از آنان بود نه ایرانی ها.
از نظر رهبران سعودی، حوثی ها در یمن به نیابت از ایران می جنگند؛ اگر چه واقعیت این است که بیشتر پیشروی های قبلی شورشیان حوثی به دلیل حمایت علی عبدالله صالح رئیس جمهوری برکنار شده یمن از آنان بود نه ایرانی ها.
در عراق، سعودی ها با نومیدی شاهد سقوط رژیم سنی صدام حسین و جایگزین شدن دولتی به رهبری شیعیان شده اند که ارتباط بسیار نزدیکی با ایران دارد. جنگجویانی که ایران آنان را آموزش داده بود در کمک به عراق برای بازپس گرفتن شهر تکریت از نیروهای دولت اسلامی (داعش) نقش مهمی داشتند.
در سوریه، رهبران سعودی به نیروهای حزب الله که با شورشیان سنی مذهب در نبردند به عنوان نیروهایی که از جانب ایران می جنگند نگاه می کنند. عربستان همچنین مدت هاست که نیروی قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران ایران را مظنون به ترغیب ناآرامی در میان شیعیان بحرین و نیز استان شرقی خود عربستان، می داند.
این داستان چگونه پایان خواهد یافت؟
به عقیده کسانی که تحولات عربستان را دنبال می کنند این کشور بیش از حد تواناییاش پر و بال خود را گسترده و در مناطقی مانند سوریه از بازیکنان خطرناکی حمایت می کند؛ نتیجه این سیاست تقویت افراط گرایان سنی و بروز خشونتهای بیشتری توسط طرفداران گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) در خیابان های عربستان سعودی و نقاط دیگر خواهد بود.
به عقیده کسانی که تحولات عربستان سعودی را دنبال می کنند، این داستان، پایان خوبی نخواهد داشت. آنان معتقدند که این کشور بیش از حد توانایی اش پر و بال خود را گسترده و در مناطقی مانند سوریه از بازیکنان خطرناکی حمایت می کند؛ نتیجه این سیاست تقویت افراط گرایان سنی و بروز خشونت های بیشتری توسط طرفداران گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) در خیابان های عربستان سعودی و نقاط دیگر خواهد بود.
اما برخی از ناظران مجرب و آگاه که سیاست جدید عربستان سعودی را که بر قاطعیت و اعتماد به نفس استوار است، تحت نظر دارند می گویند با توجه به بهار عربی ویرانگر، که برای بسیاری از جهان عرب بدبختی به بار آورده این کشور چاره ای نداشته جز این که فارغ از این که آمریکا چه قصدی دارد، منافع خود را در نظر بگیرد، ائتلاف خودش را تشکیل دهد و مسیری را که خود انتخاب کرده طی کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید