سال گذشته پس از اشغال بخشهای وسیعی از عراق که با تهاجم ناگهانی، ناباورانه و ابهامبرانگیز گروه داعش صورت گرفت، گمانهزنیهای بسیاری در جهان نسبت به ماهیت این گروه تروریستی و حامیان پشت پردهی آن انتشار یافت. در همین راستا، روزنامهی سعودی عکاظ در اولین پیشداوریهای خود، شورشیان داعش را انقلابیون اهل سنت نامید و بیمهابا، آیندهی عراق را حرکت در مسیر تجزیه پیشبینی کرد.
این روزنامه در مصاحبههای متعدد، مدعی شد شهرهای عراق بهزودی یکی پس از دیگری به دست داعش سقوط خواهد کرد و تنها گزینهی نجات عراق، تجزیه و تقسیم آن به چند ناحیهی مستقل است. شخصیتهای وابسته و موردحمایت سعودی نیز بهشدت از تجزیهی عراق پشتیبانی کردند، بهگونهای که "تجزیهی عراق" بهعنوان یک ایدهی سعودی در فضای رسانهای جهان مطرح گردید.
روزنامهی عکاظ که خود سیاست منطقهای عربستان سعودی را نمایندگی میکند، در چند نسخهی جنجالبرانگیز تلاش کرد تا تجزیهی عراق را بهعنوان راهحل نهایی به افکار مخاطبان القا نماید؛ ازجمله مصاحبهاش با طارق الهاشمی که معتقد بود موج کشتار و شورشهای داعش در عراق "انتفاضهی اعراب اهل سنت در ادامهی بهار عربی برای اصلاح وضع اندوهبار" است؛ وی همچنین بارها در سخنان خود بر "ناکارآمد بودن سازوکارهای دموکراتیک" در عراق تأکید داشت؛ وی همچنین در مواضع خود به تمجید گسترده از دخالتهای عربستان در عراق پرداخته است.
اما تمرکز بر موضوع تجزیهی عراق، خیلی زود به موضع مشترک آمریکا و سعودی تبدیل شد و حمایتهای گستردهی مقامات این دو کشور را در پی داشت، بهگونهای که حتی مرزهای جدید ترسیم و در قالب طرحی در کنگرهی آمریکا نیز مطرح گردید.
بااینحال در یک طرح اسرائیلی مربوط به سه دهه پیش، از واقعیتهایی سخن میگوید که امروز عراق در آن قرار دارد، این طرح که نشریه کیفونیم در فوریه سال ۱۹۸۲ در قدس اشغالی از سوی یک سازمان جهانی یهودی بهعنوان طرحهای استراتژیک اسرائیل منتشر شد، خواستار تجزیه تمامی کشورهای همسایه فلسطین اشغالی "از نیل تا فرات" بود. این سند در فصل اول خود که مربوط به عراق است، مینویسد: "عراق کشوری مملو از منابع نفتی است که گرچه درگیریهای داخلی در آن وجود دارد، اما این کشور در اولویت درگیری با اسرائیل قرار دارد و تجزیه آن برای اسرائیل مهم به شمار میرود؛ تجزیه عراق از این منظر حتی از تجزیه سوریه نیز مهمتر است، چراکه عراق در کوتاهمدت خطرناکترین تهدید برای اسرائیل است".
البته جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا در سال 2006 برای اولین بار بهطور رسمی خواستار تغییر سیستم حکومتی عراق بهنظام فدرال شده بود. در سال گذشته نیز، مایکل هایدن رئیس اسبق سازمان سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا، همگام با مقامات عربستان سعودی مدعی شد که "اکنون زمان تجزیهی عراق فرا رسیده است" و احتمالاً این اتفاق بهزودی رخ خواهد داد. وی در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: تصور میکند که عراق میبایست به سه کشور شیعه، سنی و کردی تقسیم شود.
اگرچه پسازآن، کاخ سفید در بیانیهای تلویحاً حمایت خود از تجزیهی عراق را تکذیب و بر یکپارچگی این کشور تأکید نمود، بااینحال نتوانست افکار عمومی عراق را قانع سازد.
پارلمان عراق که ریاست آن از سوی اهل سنت این کشور انتخاب میشود، ضمن مخالفت با این مسئله آن را مداخله در امور داخلی این کشور و تلاش برای تقسیم و تجزیه عراق توصیف کرد؛ گروههای سیاسی عراق نیز در واکنشهای گستردهی خود، آن را "دندانتیزی" آمریکا توصیف کردند.
در اقدامی دیگر، پادشاه اردن در مراسمی که حدود یک ماه پیش برگزار شد، از پرچم "هاشمیها" رونمایی کرد که برای اولین بار در پانصد سال اخیر صورت گرفت؛ موضوعی که تنشهای قومیتی منطقه را دامن خواهد زد، در همین حال پایگاه خبری اسرائیلی "دبکا" مدعی شد عربستان سعودی با وعدهی پرداخت کمکهای مالی به پادشاه اردن، از وی خواسته است از تجزیهی عراق و سوریه و الحاق بخشهایی از آن به خاک اردن، حمایت کند.
اما رویکرد مداخلهجویانهی عربستان سعودی محدود به منطقهی عربی نشده و مرزهای ایرانی را نیز در برگرفته است. در کنفرانس حمایت از جداییطلبان اهواز که در ژانویه 2013 در قاهرهی مصر برگزار شد، العریفی، شیخ و مُبلغِ سعودی که از نزدیکان حکومت آل سعود است، خواهان مداخله در منطقهی خوزستان ایران شد و ابراز امیدواری کرد که اهواز به استقلال دست یابد.
دکتر عبدالله النفیس عضو شورای دعوت سلفی نیز که از سخنرانان این کنفرانس بود، اخوت و روابط دوستانهی ایران و اعراب را مورد سؤال قرار داد و مردم عرب خوزستان را ملتی جداگانه خواند که به جبر در زیر سلطهی ایران قرارگرفتهاند؛ وی از شخصیتهای کویتی موردحمایت شیوخ سعودی است که در سال گذشته به علت افراطگرایی و اهانت به مذاهب مورد محاکمه قرار گرفت.
شبکه خبری العربیه متعلق به خاندان سعودی که اغلب تمرکز ویژهای بر جریانات و گروههای جداییطلب قومیتی ایران دارد، در بحبوحهی جنگ عربستان علیه یمن در یادداشتی تأملبرانگیز در وبسایت عربی خود خواستار "آزادی اهواز از اشغال ایران و بازگشت آن به اصالت عربی" شده است، این شبکه همچنین فعالیت گروههای مسلح خشونتطلب اهواز را پوشش خبری میدهد.
بهرغم روابط سرد عربستان و عراق در طول دهههای متوالی، اوایل انقلاب اسلامی ایران یکی از معدود دورههایی است که رژیم بعث عراق با خاندان سعودی روابط حسنه برقرار کرد. در این دوره همچنین در اثر بیثباتیهای ایران، گروهها و احزاب جداییطلب بسیاری در بلوچستان، کردستان و خوزستان شکل گرفتند که عمدتاً از سوی حکومت صدام حسین و خاندان سعودی پشتیبانی استراتژیک و مالی شدند، چنانکه گروههای بلوچ بهمنظور جلب منابع مالی کشورهای عربی، حتی دفتر سیاسی نیز در بغداد دایر نمودند. دولت آمریکا نیز بهرغم اختلاف ظاهری با رژیم بعث عراق، هیچگاه از پشتیبانی سیاسی جداییطلبان بلوچ دست نکشید.
اما مناسبات عربستان سعودی و جداییطلبان بلوچ، امروزه وارد دورهی جدیدی شده است، گروههایی که با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی مستقیم آل سعود در مناطق شرقی ایران و بلوچستان فعالیت دارند و خشونت و افراطگراییشان جامعه را به ستوه آورده است.
از زمان تشکیل گروه جندالله در مرزهای سیستان و بلوچستان و اهداف موردنظر آن، رسانههای بسیاری در جهان روابط این گروه مسلح با کشورهای بیگانه را مورد آنالیز قرار دادهاند که بهاتفاق نقش پررنگ و تهاجمی عربستان سعودی و ایالاتمتحدهی آمریکا به اثبات رسیده است. سایت افشاگر ویکی لیکس، پایگاه انگلیسی نیوز استیس من، مجله فارین پالیسی و دهها مورد دیگر از مطبوعات اروپایی و آمریکایی در گزارشهای خود از برنامههای مشترک عربستان سعودی، مقامات آمریکایی و اسرائیلی در جهت پشتیبانی و آموزش گروههای مسلح بلوچ منجمله جندالله پرده برداشتهاند.
رسانهها و مطبوعات سعودی هماکنون بهصورت ثابت و جانبدارانه نقش بازوی تبلیغاتی گروههای مسلح بلوچ را ایفا میکنند. قدر مسلم اینکه این گروههای هنجارشکن روابط رسانهای و فکری بسیار نزدیکی با شبکهها و بنگاههای خبری عربی و سعودی داشتهاند. در اغلب اینگونه برنامهها و مصاحبههای متعدد، سعی شده است جداییطلبی و "مبارزه برای استقلال و آزادی بلوچستان" و زعم خود "تشکیل دولت مستقل"، نقشهی راه و هدف مبارزهی جریانات خشونتطلب معرفی شود.
روزنامهی سعودی الریاض نیز اخیراً در مصاحبهای با "صلاحالدین فاروقی" سرکردهی گروه جیشالعدل، بار دیگر بر "مبارزه برای رسیدن به خودمختاری" بهعنوان خطمشی فکری این گروه تأکید داشته است. سایت استمان وابسته به حزب مردم بلوچستان مستقر در کشور سوئد که فعالیتهای این گروه را اطلاعرسانی میکند نیز مصاحبهی مذکور را منتشر نموده است، هرچند "حکومت خودمختار" بر اساس اساسنامهی حزب مردم بلوچستان، هدف اصلی این سازمان نیز محسوب میشود که از این نظر با جیش العدل همفکری و منافع مشترک دارد.
صلاحالدین فاروقی در گفتگو با روزنامهی الریاض در پاسخ به سؤالی در مورد چرایی تشکیل این گروه و هدف مبارزات خود پاسخ صریح میدهد و میگوید: "اهدافی که سازمان دنبال میکند، مهمترین آن در دست گرفتن اداره امور بلوچستان و ایجاد یک حکومت خودمختار است".
بااینحال ازآنجاکه گروههای مسلح بلوچ را اغلب اشخاص مذهبی و طلبههای جوان با آرمانهای کاملاً متفاوت تشکیل میدهند، بعید به نظر میرسد چنین اهدافی که تعاریف سیاسی ناهماهنگ با تعالیم مذهبی محسوب میشوند، مستقلاً توسط اعضای این گروهها تعیینشده باشد، مگر با ارتباط و همفکری با جناحهای سیاسی بلوچ مستقر در اروپا.
البته گزارشگر روزنامهی الریاض نیز همانند دیگر خواهرخواندههای خود، نتوانسته است رویکرد کاملاً جهتدار و مغرضانهی خود را پنهان نماید، چنانکه در گفتگو با فاروقی، بارها خود را در جایگاه پاسخدهنده و قضاوت قرار داده و اتهاماتی را به دولت ایران نسبت میدهد و حتی با سؤال از صلاحالدین فاروقی، چشماندازی برای فروپاشی کشور ایران را متصور میشود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید