رفتن به محتوای اصلی

وقتی راسیسم ایرانی گیج میشود
03.09.2015 - 06:57

وقتی راسیسم ایرانی گیج میشود : 
 سخن گفتن از «زبان» را نژاد پرستی تبلیغ میکند:
«نژادپرستانی که در اینجا به نبش قبر سومریها پرداخته اند و به بهانه دفاع از زبان مادری حتی دست بدامان وزیر کابینه احمدی نژاد می شوند»

در جمله ی بالا منظور نویسنده آ. ائلیار است که مقاله ی «چه پیوندی بین زبانهای سومری و ترکی هست؟ » را نوشته است. و در مقاله ی دیگری به آمار دولتی مبنی بر« 70 درصد دانش آموزان دوزبانه  هستند» استناد کرده . یعنی : تحقیق در مورد زبان و استناد به آمار دولتی  به معنای « نژادپرست بودن» است. 

آیا «تحقیق درمورد زبان و اشاره به آمار دولتی را نژاد پرستی دانستن » و تبلیغ کردن، خود یک ایده ی راسیستی نیست؟
که برپایه ی ایده لوژی آریاگرایی و تبعیض 80 ساله ی به اصطلاح ملی گرایی و ایران پرستی،  قرار دارد؟ و تحت عنوان «ایران پرستی و ملی گرایی» کارش را پیش می برد؟
آیا ایده ی مذکور هیچ ربطی به دموکراسی و برابری خواهی و عدم اعتقاد به نژادگرایی دارد؟ آیا کسی که چنین ایده ای را پیش می برد یک نژادپرست تمام عیار فرهنگی نیست؟ گیرم با پوز دموکراتیک؟

آیا  «ملی گرایی ایرانی» با انکار تبعیض و عدم راه حل برای آن ، با دیدن چند مقاله از سوی «معترضان به تبعیض دهه ها»، و ژنوساید فرهنگی در ایران که از سوی 
حکومتهای شاه و شیخ اعمال شده و میشود، و ریشه در سیاست یکسان سازی سنتی شاهی دارد، که از«آریاگرایی اروپایی و هیتلری» منشاء میگیرد، گیج نشده و میداند چه میگوید؟

 وقتی راسیسم ایرانی گیج میشود :
-«حقوق بگیری» در رادیو اروپای آزاد و شاخه ی ایرانی آن -رادیو فردا - را که  از سوی «سیا» تأمین میشود، ماست مالی میکند. و نوشته های چنین کسانی را
به عنوان مقاله ی «علمی» تبلیغ و ترویج میکند، مبلغ ادبیات راسیستی نیست؟
(درمورد تأمین هزینه ی این دو رادیو از سوی سیا به ویکی پدیا رجوع شود). 
عنوان درست این رادیو ها «رادیو سیا»ست.

 راسیسم شاهنشاهی بعد از 57 جایش را به راسیسم اسلام سیاسی داد و عمیقاً دچار بحران گردیده و هذیان می بافد:
- «فرهنگ شبه تاریخی و زبانی» را که دهه ها در «مدارس و دانشگاهها» تبلیغ و ترویج کرده بودند همچنان به عنوان «حقایق» علمی بی برو -برگرد، با «ایرانیکا گرایی ها» حفظ گرده و باز میخواهد به خورد تبعیض دیدگان بدهد. تبعیض را انکار کند و استیلای دوباره ی خود را برپانماید.

اینان عادت کرده اند  به این که همچون «اعلی حضرت » مبارزه ی رفع تبعیض را با «تئوری توطئه» توجیه نمایند.
آیا تبلیغ و ترویج و دفاع از  خزعبلات راسیستی «شبه تاریخی و زبانی »، که با تئوریهای آریاگرانه ، 80 سال است تدوین و تدریس میشود، نژاد پرستی نیست؟
آیا مبلغان و مدافعان این تئوریها و آثار نژادپرست نیستند؟ آیا براستی مدافعان «ادبیات تبعیض گرانه» راسیست نیستند؟ اگر نیستند پس چرا از «ادبیات راسیستی» دفاع میکنند.

از «زبان و ادبیات و تاریخی» که توسط آن حداقل 80 سال است در ایران «ژنوساید فرهنگی» برقرار کرده اند. این ادبیات راسیستی نیست؟ اگر نیست پس چرا مدافع «تبعیض» است؟
چرا تبعیض را انکار میکند؟ چرا تاریخ و فرهنگ خلقهای ایران را به هیچ میشمارد؟ چرا ایران را مساوی خود می بیند و غیر از خود چشم دیدن فرهنگ و تاریخ و زبان و آزادی و برابری دیگری را ندارد و تاب نمی آورد؟ چرا تاریخ را از خود شروع میکند و تاریخ دیگران را به گورمیسپارد؟
آیا اینان راسیستهایی با پوز دموکراتیک نیستند؟

80 سال «تبلیغ  زبان آذری» ، قتل زبان ترکی و زبانهای دیگر، 80 سال تبلیغ «کوروش و داریوش و فردوسی»، دفن ماننا و لولوبی... تاریخ هزاران ساله ی خلقها، و به فرجام «انقلاب 57».
و اکنون بدون هیچ درس آموزی باز با همان فرهنگ، در فضای سیاسی،  و تبلیغ همان یاوه نویسی ها. که «دری به تخته خورد » و اینان با همان فرهنگ دوباره برفرمانروایی برگردند. گیرم تحت عنوانی غیراز سلطنت. و حتی مخالف سلطنت. اما «با همان فرهنگ و با همان تبعیض و آقایی و ادبیات راسیستی».

عجوبه های ادبیات تبعیض ماکیاولیست اند:
از هر شیوه ی غیراخلاقی و اخلاقی برای هدف سود میجویند.

ادبیات تبعیض از «تکرار اسم دیگران،از اتهام زنی،حرفهای بی دلیل،بدون فاکت» لذت می برد. خیال میکند با این کار به «ایران تبعیضگر»دلبند خود خدمت میکند، حافظ آن است. 
تبلیغات پوج! 
به همین شیوه «حرفهای بی منطق و دلیل و بدون فاکت و سند» را «علم» و حقیقت مطلق میداند.
به این کامنت نگاه کنیم: 
« ....اما چیزی که خیلی دل به هم زن است، دشمنی این‌ها با زبان فارسی است. آقایان .. ائلیار، [تکرار طوطی وار چند اسم-و همه را در یک گونی نهادن]... و دیگر ترک ستایان و فارسی ستیزان هیچ فرصتی را برای خوارداشت زبان فارسی از دست نمی دهند .»

اینجا «فرهنگ خطاب» ، «فرهنگ سخن» ، سقط شده. بدون اینکه «دلیل و نقدی» داشته باشد «بی حساب و کتاب نام دیگران را تکرار میکند» و اتهام و اتهام میزند. بدون «تفکر و بدون احساس مسئولیت». 
هنوز به آن مرحله نرسیده که برای «ترک ستایی-ستیزبا زبان فارسی،دشمنی با آن، خوار داشت آن» یک «جمله» نقل کرده و دلیل بیاورد. نه ، نمی تواند.« فرهنگ خطاب و سخن» در او سقط شده است. تنها بلد است «باش چوالدان baş- çuvaldan» 
حرف بزند.تبلیغات راه بیاندازد و با یارگیری از همطاران خود بی حساب و کتاب هرچه به دهنش آمد بگوید.
این است فرهنگ سخن آدمی که « دم از ایران تبعیضگر دلبندش »میزند. عجوبه های ادبیات تبعیض! ماکیاولیستها!


علت گیجی راسیسم ایرانی:
1-بحران : روحی و سیاسی به علت سرنگونی سلطنت و شکست اعمال فرهنگ تبعیض از سوی این سیستم . وخیزش جنبشهای رفع تبعیض.
علائم هذیان:
2- سخن گفتن  از زبان و تاریخ تبعیض دیدگان نژادپرستی ست.
3- حفظ و دفاع و تبلیغ «ادبیات تبعیض» یا راسیسم فرهنگی روشنگری ست.
4-«جعل و توهین و پرونده سازی » برای همکار یا همکاران سایت، مثلا در مورد  منابع مالی که گویا
« جماعتی خاص» تأمین میکند؛
و زدن اتهام  قبیله گرایی ونژادپرستی به آنها؛ افشاگری ست. 
5- وقتی هم می شنود «کارگر افغان بیرون!» قند تو دل آب میشود.

در فضای سیاسی ایران سه نوع ادبیات داریم:
1- ادبیات تبعیض
2-ادبیات رفع تبعیض
3- ادبیات مخلوط (از دو نوع بالا)
-----
«ادبیات تبعیض» شامل همه ی نوشته ها یی ست که در طول 80 سال توسط حکومتها،
دانشگاهها و دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان ایده لوژیک (شونیسم و ملی گرایی ایرانی-آریایی) و اسلامی
در زمینه ی علوم اجتمایی به خصوص «تاریخ و زبان» تولید،تدریس،تبلیغ و ترویج، شده است. از جمله :
1- تئوریهای قلع و قمی کسروی و مریدانش
2- ایرانیکا نویسان ملی گرا
3- مریدان «مأموریت برای وطن»شاهنشاهی
4- آثار اسلام سیاسی حاکم
----
جریانهای سیاسی یی که از ادبیات تبعیض دفاع میکنند:
1- مشروطه چی و سلطنت چی ها
2-جبهه ملی چی ها
3-اسلامیستها (اعم از حکومتی و اصلاح طلب و مجاهد)
4- بخشی از چپ: «چپ شونیست»
5-نویسندگان شونیست ادبی و سکوت اختیارکرده درمقابل تبعیض
----
در این نوشته خواستم بگویم:
«مدافعان ادبیات تبعیض،گیرم با پوز دموکراتیک ،  کمی راسیست تشریف دارند».
دلیل آن هم سکوت درمقابل اعمال تبعیض یا ترویج ادبیات تبعیض است.

.Dərdlinin dərdin dərdli bilər,nə bilər dərdən bexəbər

هرکس میتواند خود فکرکند: دیدن تبعیض توهم است یا ندیدن آن؟
برابری خواهی ویرانگری ست یا نابرابری خواهی؟


براستی اگر دنیا دگرگون شود «ادبیات تبعیض گرانه ی»اینان عوض بشو نیست. اینان مربیان و پرورش یافتگان «مکتب ادبیات راسیستی ایران»- اند.
که جنایت فرهنگی 80 ساله را به دوش میکشند.
آری، چنین است که  راسیسم ایرانی وقتی گیج میشود هذیان می گوید. و با چنگ و دندان به «ادبیات تبعیض» می چسبد. که روح و جان اوست.

هیچ زن یا شوهری قلباً راضی به متلاشی کردن خانواده ی خود نیست.
ولی وقتی نابرابری حاکم است و امکان زندگی را میگیرد، نمی توانند برابری را حاکم کنند
چاره ای جز جدایی ندارند. از این روست که بشر قانون طلاق را به رسمیت میشناسد.

اگر خواهان همزیستی هستید  نخست با ادبیات تبعیض خود تصفیه حساب کنید.
ادبیات برابری خواهی پیشه کنید.
وگرنه شما را از «خود ویرانگری» رهایی نیست.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.