رفتن به محتوای اصلی

از «دفاع مقدس» تا «جام زهر»؛ روایت یک نبرد
24.09.2015 - 08:41

از «دفاع مقدس» تا «جام زهر»؛ روایت یک نبرد

 

توسط نیوشا بقراطی

 

دو هزار و ۹۵۲ روز خون و آتش، ۸۰ کشته برای هر روز، ۱۲۰ مجروح برای هر ۲۴ ساعت، ساعتی یک و نیم میلیون دلار خسارت و میلیون‌ها زندگی ویران برای سه نسل کمترین هزینه‌ای است که بر اساس خوشبینانه‌ترین آمارها می‌توان برای ایران در جنگ هشت ساله با عراق متصور شد.

هشت سالی که برای میلیون‌ها ایرانی آغشته به بوی باروت، آکنده از سرودهای حماسی و مالامال از زاری‌های فراق شد تا دهه ۶۰ خورشیدی را تبدیل به دهه‌ای برای «از دست دادن» کند.

دهه‎ای که هر ساعت و هر لحظه‌اش به شمار جمعیت ایران روایت و قصه دارد. قصه‌هایی شخصی و خانگی در کنار روایتی کلان‌تر، روایت جبهه، خط مقدم و استراتژی‌ها، قصه صعودها و افول‌هایی که با هر لرزش کوچک به سادگی زندگی میلیون‌ها نفر را رقم زد.

سی و پنج سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق، این مستند رادیویی تلاش می‎کند تا در شش بخش به فرازهای اصلی جنگ ایران و عراق بپردازد: ریشه‎ها و آغاز، گاهشمار حوادث، استراتژی‎ها، نقطه عطفی به نام خرمشهر، ابعاد جهانی جنگ و پایان آن.

ماجرا رسما از ساعت ۱۲ ظهر سی و یکم شهریورماه به وقت بغداد کلید می‎خورد؛ هنگامی که با دستور مستقیم مرکز فرماندهی جنگ در بغداد، ۱۹۲ جنگنده و بمب افکن عراقی طی چند ساعت آسمان مهم‌ترین فرودگاه‌های ایران از جمله مهرآباد را فرش می‌کنند و تهران، اهواز، سنندج، تبریز، کرمانشاه، اصفهان، بوشهر و دزفول را زیر آتش خود می‌گیرند. چند ساعت بعد ۱۲ لشکر زمینی عراق از مرز پرتنش دو کشور در غرب و جنوب می‌گذرند تا خاک ایران پس از دهه‌ها بار دیگر با چکمه‌های بیگانه آشنا شود. خاکی که در هشت سال بعد میزبان طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم می‌شود تا خون گرم صدها هزار نفر از نگاهبانانش را در خود فروخورد.

هرچند، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، ریشه‎های این جنگ را روزها و ماه‎ها پیش از آن ظهر سی و یکم شهریورماه جستجو می کنند.

روایت‎ها و تحلیل‎ها از ریشه‎های آغاز جنگ گوناگون است؛ اما در هر حال آنچه در هشت سال پس از آن بر ایران گذشت، در طول دهه‎های بعد به سیاست ایران شکل داد، شعارها را برگزید، جبهه‌گیری‌ها را رقم زد و در بنا نهادن شالوده اصلی حکومت امروز تهران نقشی انکارناپذیر ایفا کرد.

زنجیره حوادث جنگ هشت ساله ایران و عراق را شاید بتوان در نگاهی کلی به شش مرحله تقسیم کرد:
ابتدای جنگ تا مهر ۶۰ و توقف پیشروی ارتش عراق

مهر ۶۰ تا خرداد ۶۱ و شروع حملات ایران تا آزاد سازی خرمشهر

تابستان ۶۱ تا زمستان ۶۴ با رشته عملیات‌های عموماً ناموفق

سال ۶۴ و اوج‌گیری ناگهانی موفقیت‌های ایران با فتح فاو

۶۴ تا ۶۶ و دوره فرسایشی برای هر دو سو

فاصله ۶۶ تا تیر ۶۷ و اوج‌گیری حملات مرگبار عراق

«فتح و شکست، حمله و عقب‌نشينی، اسيرگرفتن و تسليم شدن، کشتن و کشته شدن»؛ این‎ها مفاهيمی به شمار می‎روند که روزهای پر تب و تاب جبهه‎ها را در هر جنگی تعریف می‎کنند. اما اگر این مفاهیم «بدنه» جنگ را تشکيل می‌دهد، «ستون» جنگ آنگاه با واژه‌ای ديگر تعريف می‌شود: استراتژی. اينکه چگونه بجنگيم که فتح کنيم و شکست دهيم. حمله کنيم و عقب‌نشينی کنند، اسير بگيريم و تسليم شوند، بکشيم و کشته نشويم. مفهومی که برای ايران در جنگ هشت ساله در موارد زيادی، از آموزه‌های نظامی فاصله گرفت، و به اسطوره‌های مذهبی نزديک شد؛ با واژگانی که هر روز از مدرسه گرفته تا پادگان‌ها، از مسجد محل تا دو شبکه تلويزيونی به گوش می‌رسيد: «سپاه کفر، پيروزی حق بر باطل، فتح کربلا و آزادسازی قدس». بحثی که می‌توان از آن با عنوان «رويارويی استراتژی و ايدئولوژی» در جنگ هشت ساله نام برد.

آغاز مهم‎ترین انتقادات به اختلاط ایدئولوژی و استراتژی را باید همزمان با بزرگ‎ترین پیروزی ایران در جنگ جست؛ در رویدادی تاریخی به نام آزادسازی خرمشهر که از سویی پرغرورترین لحظه‌های جنگی فرسایشی و خونین را رقم زد و از سوی دیگر مبدل به نقطه عطف جنگ شد؛ حادثه‎ای که عملاً جنگ را برای ایران به دو نیم تقسیم کرد: دوره دفاع و دوره تهاجم.

به دنبال آزاد شدن خرمشهر و باقی مناطق اشغالی، صدام حسین، زخم‎خورده از شکست سنگین، نیروهای عراق را تا پشت مرزهای بین‌المللی عقب می‌کشد و پیشنهاد آتش‌بس می‌دهد. بسیاری از فرماندهان ارتش ایران و شماری از سیاست‌مداران می‎گویند که پیشنهاد آتش‌بس باید پذیرفته شود و در شرایطی که ایران در برتری نظامی به سر می‌برد، جنگ خاتمه یابد. چنین نمی‎شود و از این روز ایران در نگاه بسیاری از ناظران دیگر نه یک «مدافع»، که یک «متهاجم» توصیف می‎شود.

این به اعتقاد بسیاری، راه را برای هرچه منزو‎ی‎تر شدن ایران از یک سو و هرچه جهانی‎تر شدن جنگ از سوی دیگر هموار کرد؛ تا جایی که پس از هشت سال، جنگ در وضعیتی به پایان می‎رسد که پای قدرت‎های بزرگ به شکلی بی‎واسطه‎تر به جنگ باز شده‎است و ایران دیگر خود را نه تنها رو در روی عراق تحت پشتیبانی کشورهای غربی و منطقه، بلکه در مستقیما در مقابل صفی از همپیمانان قدرتمند بغداد می‎یابد.

این تنها یکی از رشته دلایل و عواملی بود که باعث شد سرانجام بيست و نهم مرداد ماه ۶۷ در تاريخ قرن بيستم با عنوان پايان طولانی‌ترين جنگ کلاسيک قرن ثبت شود؛ تاريخی که در گاهشمار ايران عنوان «پيروزی حق بر باطل» را گرفت و در تقويم عراق نام «پيروزی قادسيه صدام» را. روزی که برای ايرانيان بیش از هر چیز با عبارتی تاريخی گره خورده: «... و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشيده‌‏ام».

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.