رفتن به محتوای اصلی

زنان از دید محمد پیامبر اسلام و بیان احادیث او درباره آنها (بخش 8)
25.09.2015 - 10:08

این قسمت هشتم "زنان از دید محمد پیامبر..." را با بحثی آغاز می کنم که کمتر به اصل موصوع ربط دارد وبیشتر به شیوه تربیت انسانی و بافرهنگ درجوامع متفاوت مربوط است. زیرا بخشی از فرهنگ می تواند نقش بسیار مهمی در تعلیم و تربیت و عادت کردن داشته باشد. هر کدام از انسانها در خانواده، یا گروهی و جامعه ای، بافرهنگ ویژه ای تربیت می شوند و بدون شک این فرهنگ زندگی انسان راتحت تأثیرخاص خودش، قرارمی دهد. مثلا منکه مسلمان نیستم اما در کشوری بار آمده ام که قانون اسلامی حاکم بوده، لذا تربیت اسلامی بر من تأثیر گذار بوده است، گرچه در محیط خانه با فرهنگ دیگری رشد کرده ام. معمولا بایستی در جهان متمدن و پیشرفته آن بخش از فرهنگ انسانی که خود را با زمان و توسعه روز افزون بشریت، نمی تواند تطبیق دهد، به مرور زمان ازبین برود. مانند فرهنگ برده داری و مطلق گرائی و بویژه آن آئین هائی که هنوز به جن و پری وشق القمر و حتابر برده داری صحه می گذاشته و می گذارند و بخشهائی از فرهنگ رو بنائی هر جامعه ای بوده و هستند. گرچه جوانب منفی این فرهنگها امروزه دارند به مرور زمان ازبین می روند. اما خوشبختانه و باشادی باید گفت دیگر برده داری در جهان معنا و مفهومی ندارد و قانون بشری رد می کند آن را وتوسط اکثریت قاطع جوامع در سطح جهان، این عمل زشت، طرد شده است. اکنون باتأسف باید گفت که هنوز هم داریم در برخی از کتب مقدس بر خرید و فروش انسانها یعنی همان برده داری تأکیدشده وهم اکنون درگوشه هائی ازجهان عملی می شود، بویژه بازنان"کافر". پس اگر آئینی درکتب مقدس اش این چنین آمده باشد، باید، انسانهای باورمند به آن آئین را به فکر کردن وا دارد و قبیح بداند این عمل را.

من اخیرا ویدئوی را ازیک ملای عرب بادقت ملاحظه می کردم که مصاحبه ای با خبرنگاری عرب دگر در مورد سوره النساء آیه 34 برتری مردان بر زنان و کتک زدن آنان را داشت. البته واژه "ضرب هم" عربی را درایران تحت فشار اکثر دختران باهوش وقهرمان میهن و مقاومت و تهدید غیرمستقیم آنان، ازترس کتک زدن را که دراین آیه ذکر شده آمده است ترک کردن معنی کرده اند. یعنی تقلب در قرآن. اما اعراب باسر بلندی وقاحت آمیزی همان کتک زدن را معنی می کنند وهیچ ابائی هم ندارند ازگفتن واقعیت. زیرا زدن زن را بخشی از تعلیم و تربیت می دانند و این را "طبیعی" به حساب می آورند. در حالیکه شاگرد دست چندم یک خانم جراح ایرانی استادیار دانشگاه، که مرد دانشجوئی است، درآلمان وسویس به عنوان  پزشک محقق کار می کند و حتا "استادی درایران را نمی پذیرد، الف باء پزشکی را از این  خانم جراح یاد گرفته است. تصورش رابکنید که چنین بانوئی که سمت استادی را داشته است، باید تابع چنین مردی باشد". در هر صورت باید حساب کنید در اسلام ناب محمدی، چنین زنی از شوهرش باید کتک بخورد و یا "تربیت اسلامی" بشود. تقاضا دارم این ویدئو ضمیمه را بادقت نگاه کنید. اگر نیاز باشد زیر نویس فارسی را جهت آن کسانی که برایم بنویسند، ارسال خواهم کرد.

https://www.facebook.com/sepidedam/videos/10153087650768954/?fref=nf

بعد از انقلاب اگر نوشته های دینی را مقایسه کنیم، متوجه می شویم که در این 35 سال بطور کلی پاک سازیهائی، درهمه کتب مقدس انجام گرفته است که ما آن را تقلب در دین می نامیم. آنچه که به تقلب درآئین مربوط می شود، ازهمان انقلاب 57 اسلامیون افراطی متوجه شدند که بعضی مطالب و واژه ها درقرآن مجید که واقعیت است، اما همان واقعیت ناخوش آیند بنظر می رسید. پس ازآنکه متوجه شدند که دگر تفاسیر مختلف وتوجیه گریها اثری ندارد، بنا بر این کوشیدند که واژه ها را عوض کنند، نخست پرانتزهارا که برای توضیح بیشتر آورده شده بود برداشتند و حتا واژه هائی را حذف کردند. سپس ترجمه نوی انجام دادند و برخی واژه ها که به زیان اسلام بود، جایگزین کردند و ترجمه های قبلی نیز دیگر تجدید چاپ نشدند. در حقیقت آن ترجمه از قرآن مجید که آیت الله قمشه ئی بزرگ کرده بود و هنوز هم معتبر است، نا یاب شد. برای مثال ازواژه های حذف شده (عقل و نیرو) در آیه 34 سوره النساء) و یا تفسیر سوره التحریم و جای گزینی واژه زدن که واژه ترک کردن آمده است، درهمان آیه 34 سوره النساء وغیره را می توان نام برد. تازه به اینهاهم احتمالا بسنده نشود، درآینده بامقایسه نسخه های قدیمی با نسخه های جدید بدون شک نکات مهم تری یافت خواهند شد. آنچیزیکه مایه آبرو ریزی و کم رنگ کردن اسلام درمیان جوانان است، همین حذف کردن ها و یا جای گزینی های واژه هابه فارسی است ومعنای دیگری بدست دادن است که بتوانند به پرسش کنجکاوان پاسخ دهند یاتوجیه کنند. مانندواژه زدن که بجای آن ترک کردن آورده اند و غیره. در هر صورت چیزهائی هست که نمی توان جای گزین کرد و زن رامساوی مرد درقرآن نشان داد. این که علنا درقرآن مجیدگفته شده که زن نصف مردحق دارد. شهادت دادن و ارث بردن، دو نمونه واضح و روشن است و نیاز به هیچ تفسیری نیست. بهرحال برسر قدرت ماندن مهم تر از همه چیز است، حتا اگرنیاز باشد در قرآن بیشتر هم تقلب می کنند، اما وقاحت هم اندازه ای دارد و نباید به این روشنی عوام فریبی کرد! دیکتاتوری زیر نام مذهب چیزی است که این ملاها درایران می خواهند عملی کنند. احتمالا باید انتظار حذف همه جملات ضد زن را در قرآن بکشیم. آیت الله های محترم ورهبران مذهبی شیعه درایران وجهان اسلام، آنچه که واقعیت است بایدگفته شود، امروز نمی توان با ظاهر سازی و تقلب کلاه برسر جوانان در مملکت گذاشت. اگربه فرض بتوانید این نوع تقلب را انجام دهید، با احادیث پیامبر ونهج البلاغه که خودتان منتشرکرده اید وحد اقل هر مسلمان برای بوسیدن یک نسخه از آنها را دارد و فرزندان کنجکاو دارندگان آنها را خواهند خواند، چکار می کنید؟ با نسخه های قدیم که دردست همه هست چکار خواهید کرد؟ در آنجا ها با صراحت، ابتدائی ترین حقوق زنان زیر پا گذاشته می شوند. من در این مقالات بنا به نهج الفصاحه پیامبر آورده ام.

از همه اینها که بکذریم اگر با هر مسلمان لیبرال و بویژه با دوستان ترک "روشن فکر تر" در مورد اسلام بحث کنید، تنها ادعائی که دارند آنست، گویند: "اسلام این نیست که عمل می شود. اسلام واقعی چیز دیگری است"! اگرکسی چنین مسایلی را مطرح کرد، بدانید هیچ اطلاعی از قرآن مجید ندارد. درهرحال این بحثها مرا بیش از حد عصبانی می کند. اما چاره چیست؟ افسوس می خورم که برخی ازجوانان کم تجربه به راه انحراف کشانده می شوند. مثلا دختران ترک که حتا در اروپا بدنیا آمده اند، روسری می پوشند. البته با دامن و هفت قلم آرایش! این نشان می دهد که آنها هیچگونه مطالعه قرآنی ندارند و بنا به عادت و رسم و رسومات و احتمالا نیز به تهدید برادرها که خود هیچگونه اطلاعی ازمحتوای قرآن هم ندارند، این دختران روسری می پوشند و خودرا مسلمه معرفی می کنند. بهر حال در سایت دهه پنجاهی ها خواندم که به درستی، پرسش مانند و با لهجه عامیانه می گوید: "اسلام اینی نیست که آخوندها تو ایران میگند، اسلام اینی نیست که داعش تو سوریه نشون میده، اسلام اینی نیست که وهابی های عربستان میگن، اسلام اینی نیست که تو افغانستان طالبان میگه، اسلام اینی نیست که تو پاکستان نشون میدن. برادران و خواهران عزیز مسلمان خودم، فقط سئوال بنده این هست که پس از بین این همه کشور مسلمان در دنیا کدام کشور هست که اسلام واقعی در آن اجراء میشه"؟ پرسش کاملا بجائی است، من نیزهمین پرسش را از برخی از مسلمانان لیبرال، اگر ریگی در کفش ندارند و بویژه از آقای دکتر بنی صدر و رهبران محترم مجاهدین، دارم. به من نوعی هم نشان دهید که در کدام کشور، اسلام واقعی را اجراء می کنند؟!

بر گردیم به اصل موضوع که همان نهج الفصاحه احادیث پیامبر است. بنا به گفته پیامبر دین اسلام "دین گریه و ترس از خدا و تهدید و غم است". شادی و خنده معنی ندارد. در احادیث 2320 تا 2323 صفحه 645 آمده است: "اگر آنچه من دانسته ام بدانید خنده کم وگریه بسیار می کنید. اگر آنچه من دانسته ام بدانید خنده کم و گریه بسیار می کنید و غذا و نوشیدنی بر شما گوارا نخواهد بود. اگر آنچه من دانسته ام بدانید گریه بسیار و خنده کم می کنید و بر بلندیها رفته تضرع بپیشگاه خدا می برید و بیمناک خواهید بود که آیا نجات خواهید یافت یا نه. اگر آنچه من می دانستم به دانستید بسیار می گریستید وکمتر خنده می کردید، نفاق آشکار شود و امانت بر خیزد و رحمت چیده شود امین را متهم کنند و خیانت گر را امین شمارند و فتنه ها چون شب تاریک شما را فرا گیرد". این است توصیه پیامبر. او نمی گوید که چه چیزی را او می داند ودیگران بی خبر اند؟ پیامبر هوادار سرمایه و ثروت برای عده خاصی بود. او بفقرا درحدیث 2325 صفحه 646 می گوید: "(ای فقیران) اگر بدانید پیش خدا چه ها دارید دوست خواهید داشت فقر وحاجت شما بیشتر شود". دراین جا علنا برای فقر و بی چیز بودن تبلیغ می کند. اینکه می گویم پیامبر در زمان خودش یک نابغه بوده به این دلیل است که می خواسته تعداد مسلمانها بیشتر شود. هرکه 3 صفت می داشت بدون شک مسلمان می شد. اول اگر محتاج بودی و دوم اگر در نا آگاهی می ماندی و سوم اگر جاه طلب و سلطه گر بودی. حدیث 2333 و 2339 صفحات 648 و 649 را بی تردید آخوندهای ناسیونالیست فارس گفته اند و به پیامبر عرب چسبانده شده و الی این پیامبر که تاپوست و استخوان عرب بوده این احادیث را نمی توانسته گفته باشد. احادیث به ترتیب زیراند: "اگرایمان درثریا بود مردانی ازفارس بدان می رسیدند". دراینجا فقط مردان نه زنان به ایمان دست می یافتند! مسئله ضد زن بودن اسلام آشکارتر از روز است و دوم: "اگر علم به ثریا آویخته بود گروهی از فرزندان فارس بدان می رسیدند". این آقای ناسیونا لیست دراین دو حدیث پاک شلوار از پای خود و پیامبر در آورده است و می گوید گروهی از فارس به ایمان و علم دست می یازند، نه عرب. خوب این پیامبر ضد زن و در عین حال زن را برده مرد دانستن در احادیث 2348 و 2349صفحه های 650 و 651 آورده است: "اگر به کسی دستورمی دادم کسی را سجده کند به زن دستور می دادم شوهرش راسجده کند". و در حدیث بعدی می گوید: "اگربه کسی دستور می دادم کسی را سجده کند به زنان دستور می دادم شوهران خویش را سجده کنند از بس که خدا برای شوهران حق به گردن زنان نهاده است". آشکار تر از این نمی توان ضد زن بود. آخر چه حقی به گردن زن نهاده شد؟! هیچ زن روشنفکری برای چنین خدائی تره نیز خورد نمی کند. درحدیث 2350 همان صفحه می گوید: "اگر تو گناه نمی کردی خدا قومی را می آورد که گناه کنند و بیامرزد شان و به بهشت شان درآرد". دراینجا خدای نادیده را علنا یک فرمانروای مریض وسادیستی معرفی می کند که اگر مخلوق او مرتکب گناهی نشود او قومی را خلق می کند که گناه مرتکب شوند و سپس آنها را ببخشد و به بهشت درآورد! کدام خدا ازاین خدای پیامبر سادیستی تر تصور می کنید؟!

در حدیث 2407 صفحات 662 و 6663 می خوانیم: "زن حق ندارد چیزی از مال خود را بی اجازه شوهرش ببخشد".  اینکه درهمه مقالات ادعا کرده ام که زن به عنوان مطیع و تابع شوهر و حتا برده شوهر است، بی جهت نبوده. زن حتا از مال خودش حق ندارد بدون اجازه و امر شوهر چیزی ببخشد. در واقع زن وسیله تفنن مرد است. این را در حدیث 2424 صفحه 665 نشان داده می شود: "بازی درسه چیزرواست اسبت راتربیت کنی وباکمان خود تیراندازی کنی و با همسر خویش ملاعبه کنی" (عشق ورزیدن و بازی کردن). درحدیث 2466 صفحه 672 آورده شده: "زنان را جز در نتیجه بد گمانی طلاق مدهید که خدا مردان بسیار زن گیر و زنان بسیار شوهر گیر را دوست ندارد". معمولا درجهان اسلام، مردان بیشتر اززنان مورد سوء ذهن و بدگمانی هستند، اما دراینجا بجای اینکه بنویسند زنان ومردان فقط بد گمانی اززنان آورده شده! پیامبر دراین حدیث 2711 صفحه 714 خاندان خودرا که منظور همان اسلام است، یاکشتی نوح مقایسه کرده است که هرکسی خارج ازآن است غرق شود:"حکایت حاندان من چون کشتی نوح است هرکه درآن نشست برست و هر که از آن باز ماند غرقه شد". بنا به این گفته بایستی همه دیگر انسانها که مسلمان نیستند دردریای جهل غرق شوند، در صورتی که اینطور نیست، بیشتر از دوسوم جهان غیر مسلمانند و اکثرا زندگی بهتری دارند تا مسلمانان و از آنان دانا تر اند. ببینید پیامبر ضد زن درحدیث 2750 صفحه 722 چه می گوید: "هرکس ببلیه دخترداری مبتلا شود وبا آنها(دختران) نیکو کاری کند، پرده ی وی ازآتش جهنم شوند". من واقعا نمی دانم انسان تاچه اندازه عقب مانده ذهنی باشد که این جملات را باور کند! آخر اگر زن نباشد پسری نمی تواند بوجود آید. بنا بر این کار این خدا چندین برابر خواهد شد و باید شب و روز از گل آدم درست کند!! نه فقط حوری برای تفنن بهشتیان!

هایدلبرگ، آلمان فدرال 24.9.2015                                         دکتر گلمراد مرادی

dr.g.moradi41@gmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.