امروز، دوشنبه 20 مهر 1394، چهاردهمین همایش اعتراض به تبهکاری و ستمگری رژیم جمهوری اسلامی با حضور کنشگران سیاسی و مدنی و ستمدیدگان از رژیم در برابر ساختمان شرکت لاستیک دنا در تهران برگزار شد.
در همایش امروز، از جمله، کنشگران سیاسی محمد ملکی و فریبرز رئیس دانا و خانواده ها و دوستداران شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی سیاسی شرکت داشتند.
شعارهایی چون: "ما به دزدی های سپاه معترضیم" و " در قوه قضائیه را باید گل گرفت" در دست همایشگران دیده می شد.
همایش دادخواهی "دنا" هر دوشنبه از ساعت 10 بامداد جلوی ساختمان شرکت لاستیک دنا در تهران، میدان ونک، نبش خیابان گاندی برپا می شود.
گزارش کنشگر سیاسی، زرتشت اخمدی غریب، از همایش ستم ستیز 20 مهر جنین است:
درود . امروز 20 مهر 94 دوشنبه های اعتراضی را به جنب دفتر لاستیک دنا کشاندیم و همانطور که در عکس ها می بینید تمامی نمای ساختمان را تا پیاده رو با پارچه های سیاه سوگواری پوشانده بودند و چندتن از کارکنان جوان و قوی هیکل را در پیرامون دفتر گماشته بودند که کسی آنجا تحصن نکند . دوستان همگی آمده بودند ، دکتر ملکی و نوریزاد گرامی ، نعمتی و دکتر ملک ، مادر امید علیشناس و مادر سعید زینالی ،بانو راحمی پور ، لیلا ، شیما و ... دکتر رییس دانا نیز در میانه تحصن به ما پیوست .
بسیاری ازیاران محمدعلی طاهری نیز در کنارمان بودند و صف بسیار طولانی شده بود و دوستان به طنز می گفتند که داریم به بیت رهبری می رسیم . ماموران لباس شخصی و پلیس انتظامی نیز به وفور حضور داشتند و از طولانی شدن صف تحصن و اعتراض و شلوغی به وحشت افتادند . جای دوست و همراه گرامی ما محمد کریمی خالی بود چراکه هفته پیش دستگیر و روانه زندان اوین شد .
کهن بانوی جیغ تا مرا دید گریست و گفت فکر کردم شما را بازداشت کرده اند و چند روز غصه خوردم ، گفتم مادرجان کریمی گرامی زندانی شده که او هم دوستمان است . با نزدیک شدن به پایان تحصن ماموران خشمگین تر می شدند از راه پیمایی در پیاده رو که جمعیت مان خیلی شده بود ترسیدند ، مراسم اعتراض با گرفتن عکس و سخنان نوریزاد گرامی که خواهان آزادی زندانیان سیاسی و محمدعلی طاهری و معلمان زندانی شد که همگی هورا کشیدند و دست زدند ، پایان یافت .
هنگام خداحافظی دوستان ، ماموران هجوم آورده و همه را هل می دادند و سرگردی با لباس نیروی انتظامی پشت سر ما می گفت جمع کنید و بروید و این دکان را ببندید ! برای نوریزاد گرامی برگ احضاریه آمده بود و یکی از افسران از او خواست تا به کلانتری برود و آن را دریافت کند ، من و چند تن از دوستان نیز همراهش شدیم که سرگرد اعتراض کرد و گفت شما نیایید اما ما رفتیم و جنب کلانتری ماندیم تا ایشان برگشت .
نوریزاد گرامی گفت که رییس شرکت لاستیک دنا از ایشان شکایت کرده که چرا تجمع را در برابر دفتر او برگزار می کنیم و سبب آبروریزی آنها شده و به همین جهت پرونده ای را برای ایشان گشوده اند و باید به دادگاه برود . روز خوبی بود و تجمع جنبش دادخواهی به نیکی برگزار شد . ما ایستاده ایم و بسیاریم و برای آزادی میهن وزندانیان سیاسی و مدنی و معلمان فعال صنفی زندانی همچنان فریاد خواهیم زد . اینجا ایران ، شهریار ، من یکی از بی شماران معترض به بیدادگری حاکم ........
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید