رفتن به محتوای اصلی

«ریشه ترکی» سومر ها و حضرت محمد!
15.10.2015 - 16:33

 

من قبلا گفته بودم این کسانیکه مدعی میشوند سومر ها و ماد ها وایلامی ها ترک بودند و یا زبانشان چیزی شبیه ترکی بود آبروی ترک ها و ترک زبان ها را می برند – بعضی ها از این حرف دلخور شده بودند. حالا ببینید چطور.

از سفر اخير قزاقستان دو ره آورد چاپی هم داشتم، دو کتاب، که به توصیه یکی دو نفر از دوستان قزاق با خودم آوردم و ابتدا با جدیت شروع به خواندنشان کردم، بعد تبدیل به یک تفریح شد، بعد هم دیدم فقط وقتم را تلف میکنم. بالاخره فکر کردم این قبیل نویسندگان و «مورخین» حتی آبروی آنچه و آن که را که در سرشان این قبیل تخیلات را دارند هم می برند.

هر دو کتاب «اثر» قایرات (همان غیرت) ذاکریانوف رئیس آکادمی ورزش و گردشگری جمهوری قراقستان است. یکی بنام «راپسودی ترکی زیر لانه گرگ» (2012) و دیگری «حماسه ترکی چنگیز خان و فاکتور قزاق» (2014).  به گفته موسسه ها و کسانی که این مولف و کتاب های او را تبلیغ میکنند، این هردو کتاب «تاریخ ناگفته» قزاقستان و کلا فرهنگ بشری است. براستی هم هر دو کتاب یک داستان را تعریف میکنند و آن اینکه همه فرهنگ و مدنیت بشری اصل ترکی دارد.

قایرات (غیرت) ذاکریانوف: راپسودی ترکی – زیر لانه گرگ

 

شما این را باور نخواهید کرد اما در کتاب نخست، آقای ذاکریانوف ادعا میکند که همه فرهنگ معاصر بشری با حملات چنگیز به شرق و غرب، چین و روسیه و خاورمیانه شروع شد و گسترش یافت و چنگیز خودش ترک، و ایل مغول یکی از اقوام ترک بوده است. «… اینکه چنگیز را خونخوار مینامند افسانه ای بیش نیست. او بنیانگذار دنیای نوین بوده  و این پیام را با لشکر کشی های خود به چهار گوشه جهان رسانیده است.»

بنظر ذاکریانوف فرهنگ ایلی و کوچنده همیشه بر فرهنگ یکجا نشین تسلط یافته چونکه کسانیکه پیوسته کوچ میکنند آرام نمیگیرند و همیشه در تلاش اند، در حالیکه یکجا نشینان خواهان رکود و آرامش اند.

ادامه: سومر ها، فنیقی ها، بابلی ها، مصریان، هیتیت ها،ایلامیان، گوت ها، هون ها، یونانی ها همه (هر کدام به دلیل دیگری) ترک بوده  و یا اصلیت ترکی داشته اند. بعبارت دیگر اقوام ترک در مراحل گوناگون تاریخ از آسیای میانه به این سرزمین ها، یعنی مثلا به بین النهرین امروز کوچ کرده اند. مثلا «سومر ها که  در راس همه فرهنگ های بشری بودند، اصلیت ترکی داشتند چراکه سومری هم مانند ترکی زبانی التصاقی است و مثلا هم در سومری و هم در زبان های ترکی «زمین» را «یر» («یئر») و رقم سه را «اوش» مینامند!»  حد اقل این ادعا برای هموطنان ایرانی و آذری ما آشناست!

راپسودی ترکی، ص81، در باره سومر ها و سومری

راپسودی ترکی، ص81، در باره سومر ها و سومری: هم در ترکی و هم در سومری به رقم  سه «اوش» میگویند

از اول: آدم و حوا اهل شهر آلماتی (در قزاقستان) بودند و پروردگار برای گفتگو با آنها لابد به قزاقی سخن میگفت. یک راه «استدلال» را ببینید تا بقیه استدلال ها را بتوانید حدس بزنید: «آدام» به قزاقی یعنی «انسان». «آتا» یعنی «پدر»، پدر همه نوع بشر یعنی «آدام» و یا «آدم». این از حضرت آدم. از سوی دیگر نام آلماتی (آلما+آتا) از دو بخش عبارت است.«آلما» به قزاقی یعنی «سیب» و یک معنی دیگر این کلمه «از فعل آتماق=گرفتن، برداشتن، «برندار» میشود. .. میدانیم که در بهشت خداوند به آدم و حوا امر کرده سیب را برندارند. آلما-آتی یعنی «سیب را نچین، برندار!» که امر الهی است. پس آیا این دلیل آن نیست که وقتی خداوند به آدم گفته «سیب را نچین و یا برندار!» یعنی «آلما، آتا!»، به قزاقی حرف زده است؟»

راپسودی ترکی، ص 72، در باره آدم و حوا

راپسودی ترکی، ص 72، در باره آدم و حوا: آلما-آتی یعنی این امر الهی: سیب را برندار!

بهمین ترتیب: حضرت نوح ترک بود، چرا؟ چونکه سه پسر داشت و از هر کدام یک طایفه بوجود آمد – قزاق ها هم سه طایفه (جزء) داشتند و این مشخصات مشابه اند!

حماسه ترکی چنگیز خان، نوشته قایرات ذاکریانوف، 2014. برای ورق زدن کتاب کلیک کنید

حماسه ترکی چنگیز خان، نوشته قایرات ذاکریانوف، 2014. برای ورق زدن کتاب کلیک کنید

جلد دوم هم پر از این قبیل افسانه ها و خیالپردازی هاست. اما در اینجا از ابتدای بشر و آدم و حوا کمتر، و لیکن در مقابل، از دوره کمی بعد تر مانند کنفوسیوس، بودا، حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد بیشتر صحبت میشود و ادعا میشود که همه آنها هم اصل و نسب ترکی داشتند و ریشه شان از آسیای میانه بوده است!

ذاکریانوف: افسانه ترکی چنگیز خان، ص 42،

ذاکریانوف: افسانه ترکی چنگیز خان، ص 42، «مسیحیت بعنوان دین در درون دنیائی ترک زبان شکل گرفت»

ذاکریاتوف: افسانه ترکی چنگیز خان، ص 44:

ذاکریاتوف: افسانه ترکی چنگیز خان، ص 44: «نام شهر مکه حتما ماهیتی ترکی دارد و از کلمه مکن (مکان) میاید»

مثلا: «زرتشت در نزدیکی شهر مدرن قزاقی اورالسک متولد شده است. یوری دزوزدوف هم با قاطعیت میگوید (!) که اطلاعات موجود تاریخی و زبان شناختی دال بر آن است که مسیحیت آغازین در دنیائی ترک زبان تشکیل یافته است… من در کتاب فوق الذکرم هم استدلال کرده ام که عیسی مسیح و پیامبر محمد ریشه های ترکی داشته اند…» (ص 42)  ویا: «ترک ها پیوسته دین خود یعنی «تنگری» را به ادیان  ملل بومی یکجا نشین منطبق کرده اند. این هم نشان دهنده آن است که چگونه شد که آئین زرتشت در ایران، اسلام در شبه جزیره عربستان، آئین بودا در هندوستان و مسیحیت در اروپا پیدا شد… نام شهر مکه از ریشه «مکن» می آید که در قزاقی بمعنی «محل اقامت» میباشد…»

دادن تصویر نمونه هائی از صفحات این دو کتاب در این مختصر نمی گنجد. اگر حوصله اش را دارید از«آمازون»  سفارش بدهید، بفرستند. اگر نه، روی همین دو تصویر کتاب ها کلیک کنید تا بعضی صفحات این کتاب ها را مطالعه کنید.

و اما من در قزاقستان و از قزاق ها دو نظر در باره آقای ذاکریانوف شنیده ام. یکی میگوید که ایشان آدمی جدی نیست و همینطوری برای خودشان کتاب مینویسد و هرچه دلش خواست میگوید و حرف های ایشان به حکومت مربوط نیست. این قابل درک است، اگر چه  بنظر گروه دوم این ادعا عجیب است چونکه آقای ذاکریانوف رئیس آکادمی دولتی ورزش و گردشگری جمهوری قزاقستان است. ثانیا هر وقت این کتاب ها منتشر شده، «اتاق بازرگانی بریتانیا و قزاقستان» که در لندن قرار دارد و پشتش سفارت دولت قزاقستان  در بریتانیا و وزارت صنایع و نفت این کشور ایستاده، آنها رامعرفی کرده اند. خود ایشان و همراهانشان هم با دعوت این قبیل موسسه ها به لندن رفته، کتاب خودشان را معرفی میکنند.

طبق یک نظر، این شواهد دلیل آن است که حکومت قزاقستان این نوع نگرش (!) تاریخی را اقلا بطور غیر مستقیم حمایت میکند. اما طبق نظر دیگر، حکومت قزاقستان که مسئول هر چیزی نیست که یک شهروند قزاق شب فکر کند و روز بعد در آن مورد نظریه پردازی نماید.

خوب، که چی؟

بدون شک نمیتوان با استناد به چنین «مورخین» و نویسندگانی،  همه آثار و اندیشه های افرادی را که دغدغه های ملی و میهن دوستانه دارند بی ارزش شمرد. نیت من هم واقعا مسخره کردن کسی نیست. اما بیشک خود این افراد با چنین نوشته ها و ادعا هائی باعث کسب حیثیت تاریخی وعلمی برای خود و فرهنگ ها و یا مللی نمی شوند که گویا از آنها دفاع میکنند.

ولی مگر از این قبیل آدم ها در همه جا  یافت نمیشود؟

نمیدانم، دیده اید یا نه. یک فیلم نسبتا معروف آمریکائی بنام «ازدواج یونانی» (در این لینک) هست که در واقع یک کمدی بر بستر مقایسه طرز فکر و زندگی آمریکائی و یونانی است. در این فیلم یک مرد جوان آمریکائی با یک دختر یونانی الاصل ازدواج میکند. پدر عروس که یک «یونانی سنتی» است و به اصل و نسب و زبان یونانی خود مباهات میکند مرتب به داماد خود میگوید که ریشه همه لغات همه زبان های جهان در واقع از یونانی میاید و برای هر کلمه انگلیسی و غیره یک لغت یونانی باستان و غیر قابل فهم را بزبان میاورد و بعد به دامادش میگوید: «اگر باور نمیکنی هر لغتی را که به فکرت میرسد بگو، تا من ریشه یونانی آن را بتو بگویم!»

البته ادعا هائی از این قبیل و این نوع «فکر ثابت داشتن» و به چیزی بند کردن، در مواردی مانند این فیلم بیشتر جنبه تفریحی میگیرد، جدی نیست اما مایه شگفتی و تمسخر مدعیان آن هم نمیشود.

خیلی ها علاقه دارند چیزی را که مربوط به شخص خودشان، خانواده شان و یا شهر و ملت خودشان است بزرگ، مهم و تاریخی و یا بی نظیر جلوه دهند و آن را نسبت به بقیه والاتر بدانند و نشان دهند. واقعیت هم این است که مثلا بعضی ها باسواد تر، ثروتمند تر، زیبا تر و یا قدرتمند تراز دیگران هستند و یا فرهنگ، زبان و تمدن بعضی ملل و کشور ها باستانی تر از بعضی ملل و کشور های جوان تر است، اگر چه در نمونه های مصر و یا عراق  و مقایسه آنها با کشور های جوان تر می بینیم که تاریخ باستان، همیشه و لزوما باعث پیشرفته تر، مرفه تر و آزادتر از دیگران بودن در دنیای کنونی نیست. البته سنت تمدن  و فرهنگ بسیار مهم است ولی حتی آن هم دلیل فخر فروشی نیست.

در ایران خود ما هم میتوان شاهد این قبیل مبالغه ها شد اگرچه این ادعا ها و «گنده گوئی» های خنده دار به شوری شوری آنچه که در «آثار» قایرات ذاکریانوف میخوانیم نیست. اما شاید اسبالغه های ما هم  در زمینه خرافات دینی و مذهبی باشد و بیشتر از سوى باصطلاح «ارباب عمائم» و مداحان مذهبی بزبان بیاید. ولی در زمینه تاریخ، زبان، فرهنگ و تمدن بشری  من شخصا تا کنون چیزی به درجه این گزاف گوئی نشنیده بودم (البته این، بنظر من ادامه خیالبافی های اوایل قرن بیستم در ترکیه موسوم به «تز تاریخ ترکی» و «تئوری آفتاب زبان» است که بعدا به بوته فراموشی سپرده شد و من در چند مورد در باره این نوع «تئوری» ها بطور مختصر نوشته ام.)

کسی این قبیل ادعا ها را جدی نمیگیرد. نگرانی من از آن است که، طوری که گفتم، این قبیل گزاف گوئی ها مایه شرمندگی خود این قبیل «مورخین» و آنهائی میشود که این نویسندگان گویا میخواهند از آنها دفاع کنند.

در واقع هیچ گروه و ملتی، هیچ فرهنگ و تمدنی، چه باستانی و چه جوان تر، چه بسیار غنی و چه کمتر غنی، چه پر از آثار و چه با آثاری کمتر، نیازی به این خیالبافی ها ندارد.

یک خانمی که به معرفی کتاب اول ذاکریانوف در لندن به آنجا دعوت شده بود، با لحنی حیرت زده در «تویتر» نوشته بود: ««آیا میدانستید که آدم و حوا از شهر آلماتی قزاقستان بوده اند و خدا وند، قزاقی حرف میزده…؟» و بعد کمی در باره کتاب توضیح داده بود.

میدانید در تویتر اولین عکس العمل در باره این تویت چه بود؟

-?Sorry, what
(یعنی: ببخشید، چی گفتید؟) *

————————————-

 * دکتر عباس جوادی، پژوهشگر  ایرانی، دکتر زبانشناسی و خاورشناسی  و مدیر منطقه ای رادیوی آزاد اروپا ست.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا
برگرفته از:
تارنمای چشم انداز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.