رفتن به محتوای اصلی

درسهایی که باید از ترور جدید در پاریس گرفت
19.11.2015 - 21:49

 

پاریس شامگاه جمعهء گذشتهء 13 نوامبر 2015  بار دیگر یک عملیّات تروریستی خونین بوسیلهء بینادگرایان حکومت اسلامی(داعش) را تجربه کرد. این عمل وحشیانهءِ اسلامی 129 کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت. این واقعهء اسفبار و ضد انسانی، اوّلین و آخرین جنایت دین گرایان اسلامی در فرانسه نبوده و نخواهد بود.

از عصر روشنگری معمولأ مردمانِ کشورهای تحتِ ستمِ سیاستهایِ کشورهایِ استعماریِ کهنه و نو، همچنین مردمان تحتِ ستم نظامِ طبقاتی و دیکتاتوریِ حکومتهایِ خودی و بومی، به ایدئولوژیهایِ کمونیتسی و سوسیالیستی روی می آوردند و مبارزات خود را زیر سقف چنین مکتبها و ایدئولوژیهایی سامان میدادند، امّا بعد از فروپاشی اردوگاهِ سوسیالیسم و با نبودِ اندیشه ها و جهان بینی هایِ لائیک سکولار و مساوات ورز این جهانی و  با تک قطبی شدن جهان پیرامونی، جنبشهایِ دینیِ اسلامی در جهان، بویژه در خاورمیانه و خاور نزدیک و در شمال آفریقا شتاب و شدّتِ بیشتری بخود گرفته است و احزاب و سازمانهای سیاسی اسلامی در اقشار مختلفِ جوامعِ کشورهایِ اسلامی، موقعیّتی مناسب تر کسب و طرفدارانی بیشتری را پیدا کردند.

 پاریس پایتخت کشور فرانسه تنها مکانی نبوده که تا کنون چندین بار از سویِ گروههای تروریستی  اسلامی و از سویِ سپاه اسلام (داعش) مورد ترور وحشیانه قرار گرفته، بلکه در اغلب کشورهای صنعتی و غربی از جمله در آمریکا در 11 سپتامبر، در مادریدِ اسپانیا، در لندن، در دانمارک، در آلمان، و عملیّات تروریستی روزانه و بدونِ گسستِ اعراب در کشور اسرائیل، و در هر مکانِ دیگری که تروریستهای اسلامی عزم کنند و شرایط برای آنها مساعد باشد، اهداف پلید و غیر انسانی خود را عملی خواهند ساخت.

رادیکالیسم دینی در خاورمیانه

برای دست یابی به علل و شناخت و روانکاوی افرادِ رادیکالِ معتقدِ به دین اسلام که در زیر پرچم این دین چنین جنایت هایِ تروریستی را مرتکب میشوند را باید در خودِ مبانی و اصول و در دستوراتِ دینی بنام"دینِ اسلام" در همان آغاز شکل گیری تا به امروز، در  متونِ قرآن، در پندار و کردارِ بنیادگذاران و پیشتازانِ این دینِ تکامل نیافته و پراکنده با صدها شعبه و شاخه، و با هزاران برداشت هایِ متفاوت از آن، جستجو کرد.

گذشته از شاخص های ذاتی و محتوایی  و سیاسیِ "دین اسلام" که افرادِ بنیادگرایِ معتقد به آن در نهایت تروریست و ضد دمکراسی و دگر ستیز و این چنین به میزان بالایِ خشم و نفرت و به کشتار و خونریزی منتهی میشود، علل هایِ دیگری را هم از جمله: روند و رویدادهای تاریخیِ بازمانده از دورانِ استعماری کشورهای اروپایی، سیاست خارجی ایالات متحدهء آمریکا در خاور میانه و خاور نزدیک و شمال افریقا، بحران حلّ نشدهء بین اسرائیل و فلسطینیها، حملهء نظامی آمریکا و متحدانش به عراق و افغانستان، برکناری قذافی در لیبی، دخالت این کشورهای غربی در سوریه و لبنان، رویارویی مدرنیته و سنّتگرایی، جنگهای عقیدتی و دینی بین سنّی و شیعه و سایر باورمندیهای دینی دیگر، سیاست تفرقه بینداز و حکومت کنِ کشورهای صنعتی، وجودِ حکومتهای توتالیتر ضد مردمیِ بومی وابسته به قدرتهای خارجی، توسعه نیافتگی در عرصه هایِ مختلف، فقر و بیکاری و در چشم انداز نبودنِ پرسپکتیو و فردایی بهتر، و بسیار مسائل دیگر را میتوان نام برد.

گرایش جوانان مسلمان اروپا به رادیکالیسم اسلامی

شمار زیادی از سربازان سپاه اسلام(داعش)، متولّد کشورهای اروپایی و یا تابعیّت این کشورها را دارند که با پاسپورتهایِ اروپاییِ خود از طریق و با کمکِ حکومتِ ترکیه به جبهه های جنگ در سوریه و شمال عراق پیوسته اند. عاملان برنامهءِ تروریستی جمعهء سیاه گذشته در پاریس، شهروندانِ کشور فرانسه و یا بلژیک و از نسل سوّم مهاجران از خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا میباشند.

دلایل گرایشات جوانان نسل سوّم مهاجرین به اروپا به بنیادگراییِ اسلامی رادیکال و پیوستن آنها به سپاه اسلام(داعش) را سیاست ورزی نادرست حکومتهایِ اروپایی، تبعیضاتِ نژادی و طبقاتی در عرصه هایِ مختلفِ زندگیِ روزمرهء در جوامع غربی، محروم  بودن از امکاناتِ موجود نسل جوان در این کشورها، بازماندن از ادامهء تحصیل، نداشتن شانس برایِ تکاملِ شاخص های اجتماعی، فرهنگی و مهارتهای انسانی خود، بسته بودن راهها برای رشد و ارتقاءِ در نتیجه پرت شدن از مسیر عمومی و معمول جامعه و سقوطی بی جهت و بی سرانجام در خلاء، بند نبودن به پایگاه و جایگاهِ طبقاتی مشخص شناخته شده، عدم شناخت خویش و گریز از ارزشها و معنویات این جهانیِ سکولار و لائیک یا غیر دینی، بی مصرف و سربار بودن و نیامیختن و پذیرفته نشدن از سویِ جوامع و طبقاتِ مختلفِ این کشورها، مناسب نبودنِ سیستم آموزشی برای جوانان خارجی، نقش تربیّت خانوادگی، تعصباتِ ناسیونالیستی إتنیکی و قومی، وابستگیهای دینی و عقیدتی و مسائلی از این قبیل را میتوان بر شمرد.

 

پشتیبانان اسلامگرایی و جهادیسم

دین اسلامِ در حقیقت یک برنامه و پلاتفرم سیاسی و حکومتی این جهانی است که از نیمهء اوّل قرن هفتم میلادی نخست اعراب و پس از آن مردمان تُرک تبار در اواخر قرن 14 این ساختار حکومتی و برنامهء سیاسی را به عنون یک ایدئولوژی خشتِ زیر بنایِ شکل گیریِ تمدن و هویّت سازی خود در عرصه های مختلف، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، در شکل و ساختار حکومتیِ ولایت فقیه، خلیفه گری، و سلطانی قرار دادند.  این دو نژاد عرب و تُرک امروز هم پرچم دار اسلامگرایی برنامه ریز، سرمایه گذار، و هدایت گر تمام کنش و واکنشهایِ بنیادگراییِ اسلامی امروز بویژه در خاورمیانه و منطقه میباشند

گذشته از اعراب و مردمان تُرک تبار،دین اسلام  به عنوان یک ابزار  سیاسی و آلت دست کشورهای اروپایی و از سال 1970 میلادی  یکی از استراتژیهای مهّم ایالات متحّدهء آمریکا و جهان غرب در مقابل اردوگاه سوسیالیسم، و وسیله ای برای سرکوب جنبشهایِ دمکراتیک و مردمی در خاورمیانه در جهت نایل آمدن به اهداف سیاسی و تأمین منافع و امنیّت ملّی خود در خاورمیانه  و در جهان شرق و اسلامی بوده است.

بذر  انقلاب اسلامی 57 در ایران بدستور حکومتهایی ایالات متحدهءِ آمریکا از همان سالهای 1950 میلادی ریخته شد، که برنامه گسترش دین گرایی در جامعه برای فرو بردن در خواب و در بی خبری بیشتر از جهان و دور نگهداشتن جامعهء ایرانی و بویژه دور نگهداشتنِ نسل جوان از تئوریهای دمکراسی مدرن از جمله سوسیالیسم علمی، لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی در دستور سیاست حکومت وقت ایران قرار گرفت.

گذشته از ایران از سال 1970 میلادی برنامه اسلامی کردن و دادن شتاب بیشتر به جنبشهای اسلامی و جهادیسم در کشورهای اسلامی از جمله: در مصر، سودان، اندونزی، مالزی، الحزایر، و جنوب لبنان و در سایر کشورهای دیگر یکی از سیاست های استراتژیک خارجی حکومتهای آمریکا و کشورهای غربی برای جلوگیری از گسترش سوسیالیسم و برای جلوگیری از بر قرار دمکراسی در کشورهای بویژه دارای منابع  انرژی نفت و گاز و سایر منابع دیگر بوده است.

بطور کلی بنیادگرایی اسلامی و جهادیسم در خاورمیانه و در جهان اسلام از قرن 19 به بعد ساخته و پرداختهء خودِ کشورهای غربی از ویلهلم دوّم قیصر آلمان که در سال 1888 میلادی به قدرت رسید، بوسیلهء اسلامگرایی و شمشیر عثمانیان آغاز و تا فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم بطور فعال از سوی اتحّاد کشورهای غربی به رهبری آمریکا ادامه داشته است،

 امّا از 11 سپتامبر 2001 میلادی که 19 تن از اعضای گروه تروریستی القاعده به برج دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک با هواپیماهای مسافری بری ربوده شده حمله کردند و نزدیک به 3 هزار نفر قربانی داد، آنوقت در اسرع وقت و بطور ناگهانی آمریکا و جهان غرب و دمکراتیک اسلامگرایی و جهادیسم را در لیست بدکاران و جنایتکاران و آدمکشان جهان نشاندند و نظام جمهوری اسلامی تهران را که خود ساخته و پرورش داده اند را  محور شرارت نامیدند.

سیاست کشورهای اروپایی و آمریکا در مقابل اسلامگرایی و جهادیسم

جهان غرب بسرکردگی آمریکا در برخورد با اسلامگرایی و جهادیسم یک سیاست یک بام و دو هوا را پیش برده و اکنون هم میبرد. اسلامگرایی خشونت گر و جهادیسمِ جلّاد، تا زمانیکه  در جهان شرق، در خارومیانه و خاور نزدیک، دور از مرزهای اروپا و آمریکا در شمال آفریقا، در قفقاز، در آسیای میانه، در ترکیه، در ایران، در عربستان سعودی و قطر، در عراق و سوریه، در مصر، در کوبانی و شمال عراق،و در جاهای دیگر باشد و طبق منافع  و امنیّت ملّی و مطابق با برنامه های سیاسی آمریکا و کشورهای صنعتی و غرب  عمل کنند، و روزانه در خیابانهای این کشورها و در مناطق جغرافیایی دیگر تروریستهای حکومتی و غیر حکومتی جویِ خون راه بیندازند،، در زندانها هزاران نفر را با شکنجه به قتل برسانند، به زنان تجاوز کنند، کودکان و زنان را به اسارت بگیرند و به عنوان برده بفروشند، هیچ اشکالی ندارد، ولی همینکه کوچکترین قدمی و عملی بر علیه منافع و امنیّت غرب بردارند، آنوقت تروریست و ضد حقوق بشر شناخته خواهند شد.

از یک سو کشورهای غربی و اروپایی ادعا میکند که خواهان جنگ با سپاه اسلامی(داعش) و خواهان سرنگونی آن هست، امّا از سویی دیگر همهء کشورهای غربی روابط سیاسی و اقتصادی تنگاتنگِ بسیار دوستانه و کلان با عربستان سعودی را دارند. همین عربستان این سرزمین بینادگذار ایدئولوژی فتنه و جنگ و کشتار و خونریزی از 1400 سال پیش تا به امروز.

دیکتاتوری قرون وسطایی و ضد حقوق بشری و موروثی خاندان آل سعود عربستان در کارنجات و تأسیسات صنعتی و بنگاههای عظیم کشورهای اروپایی و آمریکایی سرمایه گذاری کلان کرده است و فقط با اندکی از بهره وری و سود آنها جنگ و کشتار و جهادیسم را در منطقه به پیش می برد. سالانه میلیاردها دلار و یورو اسباب و ابزار جنگی مدرن به عربستان سعودی میفروشند، که عربستان هم بخش عظیمی از آنها را به سپاه داعش واگذار میکند.

 حکومت ترکیه اسلامگرا، خود یک ارگان مافیایی اقتصادی و سیاسی است که ماههای گذشته بمب گذاریها و ترور های حکومتی به فرماندهی افراد شماره یک و دو حکومت ترکیه و از سوی وزارت اطلاعات این کشور علیه مردم آزادیخواه کُرد صورت گرفته و میگرد. نزدیک به یک قرن هست که حکومتهای ترکیه، بیش از 50 هزار نفر از مردمان کُرد ساکن ترکیه را به قتل رسانده و حداقل دو نسلی را بی خانمان کرده است.

حکومت ترکیه بتازگی در پیش چشم اروپا و آمریکا، در یک کودتا و یک حکومت نظامی تمام عیار پنهان و آشکار و با ایجاد رعب و وحشت و نا امنی در ترکیه، چرخش انتخابات در این کشور را بسود خود چرخاند. همین کشور ترکیه عضوی از مجمع نظامی ناتو میباشد که رهبری این ارگانِ نظامی را کشورهای اروپایی و آمریکا و کشورهای صنعتی طرفدار حقوق بشر بر عهده دارند، همین ناتو کشور ترکیه را زیر پوشش حفاظتی داعش و بشار اسد قرار داد، ولی ملّت کُرد را تنها گذاشتند.

امروز بر هیج کسی پوشیده نیست که حکومت اسلامگرای ترکیه در راستای پشتیبانی از سپاه اسلام(داعش) در سوریه و عراق در خط مقدم و در جبههء اوّل قرار دارد. سرزمین ترکیه مرکز تدارکات، تمرینات نظامی، تهیّهء تسلیحات جنگی و آذوقه، مرکز پزشک درمانی زخمی شدگان سپاه داعش، مرکز کنترل و سامان دهندهء استمرار جنگ پایدار سپاه داعش میباشد.

 اعضاء و هواداران سپاه داعش از سراسر جهان با گذرنامه و بدون گذرنامه وارد ترکیه میشوند و از آنجا از مرزهای ترکیه با راهنمایی و هدایت حکومت ترکیه به جبهه های جنگ داعش فرستاده میشوند، حکومت ترکیه، عربستان سعودی، قطر  از پایه های اصلی سپاه داعش میباشند. بدون شک اگر حکومت ترکیه در مدّت زمان دو هفته تا یکماه سپاه داعش را یاری نکند، این گروه تروریستی با شکست قطعی مواجه خواهند شد.

حکومت ترکیه با شرکت خود در ایجاد سپاه داعش، استفاده های چندگانه از وجود سپاه داعش و جنگ این گروه تروریستی در منطقه و خارج از آن دارد از جمله :

1- جنبش ملّت کُرد در خاورمیانه را در هم بشکند و آنها را در محاصره و کنترل خود در آورد

 2- با کمک عربستان سعودی و قطر و سایر شیخ نشینهای خلیج فارس نقش ایران را در منطقه همچنان ضعیف و ناتوان نگهدارد

 3- از پذیرش دو میلیون آوارهءِ جنگی در کشور ترکیه، هم کُردهای بی خانمان را در محاصر داشته باشد، هم از آن به عنوان یک ابزار سیاسی و اقتصادی، و اهرم قدرت نمایی در مقابل کشورهای غربی استفاده کند، که تا کنون میلیاردها یورو و امتیازاتِ بسیار از کشورهای اروپایی و آمریکایی دریافت کرده است،

 4 - حکومت ترکیه همچنان بر اسلامی بودن مردم و حکومت ترکیه پافشاری میکند، تا به عنوان کشور مُدل و سمبل اسلام سیاسی شناخته شود تا هر چه بیشتر از امتیازاتِ اقتصادی و سیاسی جهان عرب و دیگر مسلمانان و بر سرمایه گذاری های کلان عربستان سعودی، قطر و سایر شیخ نشینهای  ثروتمند عرب حوزهء خلیج فارس، و بقیه کشورهای اسلامی در اقتصاد و صنعت ترکیه افزوده شود.

 5 - از این گذشته حکومت ترکیه این دو میلیون آوارهء جنگی را در مقابل اتحادیّه اروپا و بویژه در مقابل کشور آلمان و اطریش که سرسخت مخالف پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بودند و هستند، برجسته کرده است، که یا اتحادیّهءِ اروپا  ترکیه را هرچه زودتر در این اتحادیّهء میپذیرند، و یا سیل میلیونی مهاجرانِ جنگی را بسوی اروپا، آلمان و اطریش روانه خواهد کرد.

همین سیاست باعث شد که صدر اعظم آلمان خانم مرکل بر خلاف افکار عمومی مردم و حکومت آلمان رسمأ به ترکیه برود و به اردوغان وعدهء پرداخت مبلغی کلان یورو و دوباره موضوع و پروندهء پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را که دیگر به فراموشی و نا امیدی انجامیده بود را دوباره بر روی میز اتحادیِهء اروپا بگذارد.

 

موش و گربه بازی اروپا و آمریکا  با جمهوری اسلامی تهران

به مناسبت واقعهء بربریّت گروه تروریستی سپاه اسلام(داعش) جمعهء گذشته در پاریس، امروز همهء جهان و همهء کشورهای غربی غمگسار، حتّی روسیّه و چین در کنار رقیبان سیاسی و اقتصادیِ خود، اکنون با دولت و مردم فرانسه اظهار تأسف و همدردی عمیق کردند و همه آمادگی نظامی خود را برای جنگ با داعش در کنار فرانسه اعلام داشته اند.

امّا چرا نزدیک به 40 سال هست که همین سپاه اسلام به رهبری خمینی در سرزمینی بنام ایران حکومت را بدست گرفتند و ترور و دیکتاتوری و کشتار راه انداخته اند، امّا هیچکس در کنار ملّت ایران نایستاد و اظهار تأسف و همدردی و همکاری نکرد، و بجای برکناری این نظام اسلامی اخوان المسلمینی و سلفیستی و جهادیسم رادیکال و تروریست پرور از هر سو در استحکام و پایدرای آن کوشیده و میکوشند!.

آیا امروز جایز نیست و از نظر حقوقی و قضایی بجا نیست که از حکومت و ملّتِ کشور فرانسه که خود بیناد گذار انقلاب اجتماعی بزرگ جهان و پرچمدار شعارهای آزادی، برابری،  برادری  و نمایندهء ساختار مدرن سکولار و لائیک است، پرسیده شود، واقعه ای را که شما در جمعهء گذشته در پاریس مشاهده و تجربه کردید،  میوهء همان تز و برنامهء زیر آن درخت سیب کذایی در نوفلو شاتو میباشد که شما  آنرا به ایران فرستادید و با خون هزاران زن و مرد ارزشمند ایرانی در مدّت نزدیک به چهل آنرا آبیاری کردید و اکنون باید ثمره اش را هم خود دریابید ؟. آیا حفاظت از جان دکتر شاپور بختیار و همرزمانش برای کشوری مانند فرانسه سخت بود ؟

باید از آمریکا و اروپا و جهان دمکراتیک پرسید، که نزدیک به چهل سال پیش شما انقلاب اسلامی و خمینی را که بخشی از همین اخوان المسلمین مصر هست و داعشی ها، سلفیستها، و جهادیست و حماسی ها و سایر گروههای رادیکال و تروریست اسلامی از شاخ و برگ آن میباشند، را در ایران بر تخت خلافت نشاندید، امّا چرا امروز همه یکدست و همگام بر علیه گروه تروریست سپاه اسلام(داعش) برخاسته اید ؟ آیا خون شما آمریکایی ها و فرانسوی ها و اروپایی ها از خون ما ایرانیان رنگین تر است ؟

آیا جنایت و جرمی از این سنگین تر وجود  دارد که شما حکومتهای غربی داعشی ها و سلفی ها و جهادیسم های نظام جمهوری اسلامی را بنا به تأمین منافع خود 40 سال پیش بوسیلهء مأمورین خود از جمله: ابراهیم یزدی ها، بهشتی ها، بنی صدرها، بازرگانها، علی شریعتی های  و با همکاری قره باغی ها بر سرزمین ما ایران فرود آوردید ؟

مگر تشکیل حکومت اسلامی سپاه اسلام (داعش) در عراق و سوریه، به تقلید از حکومت اسلامی خلافتی و ولایت فقیهی نظام اسلامی حاکم در ایران نبوده و نیست، مگر سپاه اسلام (داعش) به تقلید از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنیاد نشده است ؟ مگر واژه های عربی و دینی در پرچم سپاه اسلام (داعش) به تقلید از گذاشتن واژه های عربی در پرچم ایران نیست، که تازه 23 بار این واژه ها در پرچم ایران تکرار شده است. مگر منبع حقوقی و قضایی و قانون اساسی جمهوری اسلامی مانند سپاه داعش همان شریعت اسلام و قرآن نیست ؟ مگر هدف ابوبکر البغدادی رئیس و خلیفه حکومت اسلامی در عراق و سوریه  مانند آیت الله خمینی نجات اسلام راستین و جایگزین کردن دستورات اسلام و برپایی خلافت اسلامی در جهان نبوده ونیست ؟

 مگر تسخیر و تصرف منابع انرژی سوریه و عراق بدست سپاه اسلام (داعش) و فروش ارزان آن به حکومت و دلالهای ترکیه،  مانند نظام جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران آن نیست که بر منابع نفت و گاز و سایر منابع ملّی و بر شاهرگ اقتصادِ ایران چنگ انداخت و با فروش آن سرکوب داخلی و احزاب و سازمانهای تروریستی بنیادگرایی اسلامی را  سرمایه گذاری کرده و میکند ؟

مگر از بین بردن دگر اندیشان، و غیر مسلمانان و بهائیان و یزیدیان، و یهودیان از سوی سپاه اسلام داعش به تقلید از عملکرد نظام جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران آن در ایران نیست ؟، مگر به بند در آوردن و به اسارت گرفتن زنان و کودکان، و تجاوز به زنان و کشتار دسته جمعی مردان سپاه اسلام(داعش) به تقلید از عملکرد نظام جمهوری اسلامی در ایران نیست ؟

مگر سپاه داعش و سایر گروههای رادیکال اسلامی به پیروی از  نظام جمهوری اسلامی، سیستم آموزشی را  از پیش دبستان تا دانشگاه اسلامی نکرد و فرهنگ جامعه را از تولّد تا مرگ اسلامی بنیاد نگذاشته ؟.

مگر همهء عملکرد سپاه حکومت اسلام(داعش) به تقلید از  روشها و سیاست های و به تقلید از ایدئولوژیک سیاسی و دینی نظام جمهوری اسلامی نیست ؟ مگر بعد از 1400 سال بر پایی نظامی بنام جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر به جنبش اسلامگرایی و به تحریک تشکیل حکومتهای اسلامی در جهان دامن نزد ؟ پس چرا جهان غرب و کل جهان امروز در صد برکناری و نابودی سپاه حکومت اسلامی(داعش) است، ولی هر روز با نظام جمهوری اسلامی سر آغاز دیالوگ دیگری است ؟!.

غرب و کشورهای دمکراتیک باید بدانند که زمان اسلامگرایی و فریب مردم در خاورمیانه به پایان رسیده است و  زمانی میتوانند براستی بر علیه سپاه اسلام (داعش) سخن برانند که برای بر کناری سه حکومت، نظام جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، و ترکیه وارد عمل شوند، و یا حداقل زمینهء گذار به دمکراسی در این کشورها را میسر سازند، تا حکومتهای سکولار و دمکرات بر اساس حقوق بشر و بر پایه لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی حاکم شوند.

امروز کشور ما ایران از سه جبهه در محاصر ه است:

 1- از سوی  سپاه اسلامی حکومت اسلامی (داعش) که از سوی عربستان سعودی و ترکیه و سایر کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس هدایت و رهبری میشود، به عبارتی دیگر کشور  و ملّت ما درگیر یک جنگ عقیدتی بین شیعه و سنّی است

 2- کشور و ملّت ایران تحت تسخیر اسلامگرایان شیعه در خود جغرافیای ایران است که آنرا به زندانی بزرگ تبدیل کرده اند و تفکر زدایی، ارزش زدایی و ناسیونالیسم ایرانی زدایی، و تاریخ زدایی ایرانی را پیشهء خود کرده اند. یعنی ملّت ایران تحت دو ظلم و ستم، یکبار تحت خطر و ستم سنّی های در خاورمیانه، و باری دیگر تحت ستم شیعه گری قزلباش صفوی و قاجاری در خانهء خود و در جغرافیای ایران است.

 3- سرزمین و ملّت ایران در آینده با جریانات و جبهه های پان ترکیسم و پان عربیسم سازمان یافته و متحّد روبرو  خواهد شد، که استراتژیکهای لازم برای برون از این بحرانها، خروج از سیا ست ورزی دینی و شیعه گرایی، اجتناب از جنگهای عقیدتی سنّی و شیعه، همفکری،سازماندهی، و همکاری ایرانیان در هر گوشهء جهان، از ضروررتهای تاریخی است.

|نوامبر 2015| آلمان|

1- منبع دیاگرامهای بالا مرکز تحقیقاتی و پژوهشی  Bertelsmann Stiftung در موردبررسی و شناخت و همه پرسی در مورد دین اسلام در آلمان، میباشد.

2- برای بررسی  ریشه های انقلاب اسلامی 57 به لینک زیر مراجعه شود

http://www.iranglobal.info/node/50017

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناصر کرمی
آرشیو نویسنده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.