هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
آثار نژادپرستانه (از پایگاههای پانایرانیستی و پانترکیستی)، یا حتّی رک و راست فاشیستی در ایران گلوبال به فراوانی بوده است. چرا آن زمان کسی به آژیرهای خطر توجهی نمیکرد؟ امروز تنها فرقش با گذشته این است که حجم این آثار بیشتر شده است. نمونههائی از این دست را پیشتر در پشت نامهائی رسمی و نیمهرسمی تا محرمانه و سرّی مشاهده کردهام که در مقاطعی از یکهتازان ایران گلوبال بودهاند:
- اقبال اقبالی نامی، عربستیز و ترکستیزی قهّار که از دورۀ مقاومت در کوبانی، تاکتیک پیوستن به لشکر "اقوام آریائی" بلوچ و کرد و "آذری اصیل ایرانی" را برای راندن و خفه کردن ترکها و عربها در ایران پیشه کرده است. وی نظر به لاطائلات "اهورائی" هم دارد و همواره سراغ مطالبی برای نشر رفته است که تاریخنویسی راسیستی و جعلی را ترویج میکند. سیاست وی در گزینش و انتشار مطالب، هدفی جز تفرقه افکنی میان جنبشهای رفعِِ تبعیضِ ملی در ایران ندارد.
- دیگری ناصر کرمی نامی است که من به ندرت نگاهی به تیتر حرفهایش میاندازم. وی به کمتر از امپراتوری پارس رضایت نمیدهد. خیلی که لطفش گل کند ترکها و عربها را "میهمان" ایران میخواند، مواقعی هم که خلقش تنگ میشود، "میهمان" را سرجایش مینشاند که یعنی: هِرّی! برو بیرون! وی آنقدر پرت و خارج مینویسد که جوک میشود. من یکی دو باری تکّههائی از نوشتههایش را برای دوستانم محض خنده و تفریح نقل کردهام. وجه دیگر اباطیل فجیع نژادپرستانه، کمیک بودن آنهاست. بیجهت نبود که هیتلر و موسولینی الهام بخش کمدین بزرگی چون چارلی چاپلین شدند. ناصر کرمی همرزم اقبالی اقبالی است و مانند او به "جنبش سکولار دمکراسی برای ایران" خدمت میکند!
- دیگری همایون سنجری/مازیار تپوری/گیلهمرد، همان وبلاگنویس با عکس و مشخصات (در فیسبوک هم) یا همان "زورو"ی نقابدارِ ماچویِ مردسالار ایران گلوبال با چندین نام دیگر است که از پان ایرانیستهای "ادیب" و "روزنامهنگاران برجستۀ" ایرانزمین بشمار میرود. وی مدتی است که سر و کلّهاش پیدا نیست و خاموشی گزیده است. این "موجود نامرئی" هم در دشمنی با جنبشهای رفعِِ تبعیض ملی در ایران و در ترویج عربستیزی و ترکستیزی ید طولائی از خود نشان داد و تأثیر منفیاش را بر فضای گفتگوها در ایران گلوبال برجا گذاشت.
- پس از ظهور داعش، مقاومت مردم کوبانی، پیروزیهای جنبش دمکراتیک کردهای ترکیه، دخالت نظامی ترکیه در سوریه و پشتیبانی آن از داعش و شدتگیری سرکوبها در کردستان ترکیه، رگ پانترکیستی برخی از فعالان آذربایجانی هم با شدّت بیشتری بیرون زد. گرچه پیش از آن هم چه بسیار کامنتهائی راسیستی (همراه با هتاکیها از همان پایگاههای پانترکیستی و پانایرانیستی) با انواع نامها، در ایران گلوبال بی هیچ مانعی منتشر میشد. و این رویه همچنان در ایران گلوبال دنبال میشود. در همین فضا هست که نوشتههای محمد رضا لوائی نامی به ایران گلوبال راه مییابد. این فرد با ابزارسازی از جنبش ضد تبعیض در آذربایجان، به بهانۀ نقد فاشیسم و نژادپرستی دولتی در ایران، در پشتیبانی از دولت اردوغان و ارتش فاشیستی ترکیه، در ایران گلوبال انشاهائی مینویسد و با وقاحتی باور نکردنی از همۀ جنگافروزیها و اعمال جنایتکارانۀ دولت اردوغان علیه کردها رسماً و علناً حمایت میکند. تو گوئی که ایران گلوبال رسانۀ رسمی دولت ترکیه است!
آری ایران گلوبال درها را چهار طاق باز گذاشته است و حملات نژادپرستانه از هر سو جنگ را مغلوبه کرده است. فضا براستی قاطی پاطی است و دیگر به ندرت صدائی برحق که حامل یک گفتگوی جدی است به گوش میخورد. حتّی نویسنده و همکار آذربایجانی ایران گلوبال، ائلیار، که گاه مطلبی خواندنی منتشر میکرد و (از زوایائی) حرفهائی داشت شنیدنی، در این فضا یکسر به یکسونگری و ترکمحوری و کردهراسی درغلتید و یکباره در شلوار کردی "کردستان بزرگ" را کشف کرد، آن را نشانه رفت و شلیک کرد!
ایران گلوبال هرگز نتوانسته است به همۀ اصول قوانین دمکراتیک رسانهای وفادار بماند. آثار نگران کنندۀ فعلی بسترش را در روشهائی نادرست و ناسالم یافته است که در این رسانه تاریخ دارد. در این وضعیت اسفناک هم حکمتی نهفته است که بیتردید به سود نیروهائی است. و خب، چرا نباشد؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید