رفتن به محتوای اصلی

جوک گوئی ؛ ابزاری برای بیان نارسائی های اجتماعی و سیاسی
15.12.2015 - 14:27

ادبیات و فرهنگ فارسی همواره تابع رویدادهای سیاسی و اجتماعی دوره خود بوده است و از تغییرات و تحولات مهم سیاسی و اجتماعی تأثیر می پذیرفته است . ادبیات طنز و انتقادی هم که از جلوه های ادبیات فارسی محسوب میشده ؛ محصول دوره هایی بوده است که امکان جدیت و صراحت گوئی از مردم و جامعه سلب میشده  است .

یعنی در مواردی که نویسندگان ؛ شاعران و اقشار فرهیخته جامعه امکان بیان صریح و جدی ظلم و بی عدالتیهایِ نظامهای سیاسی و اجتماعی دوره خود را نداشته اند ؛ با طنز و هزل و کنایه گوئی به میدان آمده و مقاصد خود را بیان میکرده اند . بطوریکه میتوان گفت ؛ طنز و هزل و در لفافه گویی در ادبیات فارسی ؛ مستقل از ارزش ادبی و هنری و یا آلودگی و ابتذال آن ؛ همواره بخشی از فرهنگ عامه جامعه را به نمایش گذارده است .  بقول " حکیم شفائی اصفهانی " شاعر عصر صفویه :

دستانش به انتقام دگر ؛ چون نمیرسد                      شاعر به تیغ زبان ؛ میبرد پناه

 بخصوص در دوره ها و مواقعی که مردم با شکست ؛ یأس و ناکامی روبرو بوده و ناتوان از رویاروئی علنی و مقابله با شدائد سیاسی و اجتماعی و همچنین در زمانی که جنبش اعتراضی برای یاری رساندن به مردم و مقابله با اجحافات و ستمگریها وجود نداشته و یا ضعیف بوده است ؛ مردم برای ارضای حس انتقام و بیان مخالفت با جور و ستمِ حاکم به طنز و هزل رو می آورده اند . و ضمن تخلیه روانی خود ؛ اعتراض خود را به نارسائیهای اجتماعی و سیاسی نشان میداده اند .

بنابراین طنز و هزل گوئی از جلوه های مهم ادبیات ــ معروف به ادبیات انتقادی ــ است و ابزار کلامی برای مسخره کردن زمامداران و مقامات نا لایق حکومت ها و بیان معایب سیاسی و اجتماعی بودهِ که برای گریز از صریح گوئی به آن صورت بیان میشده است . یعنی طنز نوعی از ادبیات  است که در ورای ظاهر شوخی و غیر جدی بودن آن ؛ در برگیرنده درس هایی از اخلاق و پند و اندرز و یا نشان دادن مشکلات و نارسائی های اجتماعی هر دوره با ایما و اشاره است .

این نوع ادبیات حدودا" از قرن ششم هجری به بعد در ایران رواج یافت و در قرن هشتم اوج گرفت و در حالیکه شاعر بلند مرتبه ایران حافظ با غزلیات خود با طنزی تلخ و منطقیِ جسورانه پرده از ریاکاری و سالوس دین فروشان عصر خود بر میداشت ؛ عبید زاکانی با اشعار و طنزهای سیاسی ظلم حاکمان و ریاکاری دینی را بر ملا نموده و عمق فسادی که بعد از حمله مغول جامعه ایران را بلحاظ فرهنگی فراگرفته بود ؛ مورد انتقادهای تند و شجاعانه خود قرار میداد .

بنابراین طنز و جلوه ها گوناگون آن به نوعی از ادبیات اطلاق میشود که زشتیها و رفتار نامطلوب انسانها ؛ فسادهای سیاسی و اجتماعی حاکمین و مردم و حتی تفکرات فلسفی را به شیوه ای خنده دار به چالش میکشد و در حالی که بظاهر میخنداند ؛ در باطن واقعیت تلخی ازمعایب اجتماعی و مظالم و مفاسد صاحبان قدرت را بیان میکند . هدف از اینکار هم آن است که انسانها و جامعه را به تفکر و اعتراض علیه آن کجی ها و ناراستیها بر انگیزاند و بدین ترتیب ادبیات طنز ؛ به سلاحی برای کسب آزادی و ابزاری برای بیان واقعیات آجتماعی تبدیل میگردد .

در عصر مشروطیت شکل جدیدی از ادبیات انتقادی پا بعرصه گذاشت و شاعران و نویسندگان طنز پرداز ؛ با طنز و هجوی تکامل یافته ؛ راستین و واقع گرا به افشای ظلمها و ستمهای حاکمین قاجار و بیان دردهای اجتماعی می پرداختند .

در این دوره قسمت اعظم ادبیات طنز و هجو ؛ در خدمت ترویج اهداف و منافع ملی و مردمی  ــ اهداف و منافعی که مشروطه خواهان  بدنبال تحقق آن بودند ــ  بکار میرفت . طنزی که ضمن بیان نارسائیهای اجتماعی و مظالم و ستمگریهای حاکمان و وابستگان در بار قاجار بیشتر از گذشته ؛ چارچوبهای نزاکت بیانی و عفت کلام را رعایت میکرد .

هجو سرایان و طنز پردازان این دوره مانند دیگر نویسندگان و شاعران ؛ عمدتا" مخالف استبداد شاهان قاجار و از طرفدار مشروطه و آزادیخواهان بودند که از آن جمله میتوان به " سید اشرف الدین قزوینی " معروف به " نسیم شمال " و یا " استاد علی اکبر دهخدا " خالق اثر " چرند و پرند " و بانو " بی بی خانم " صاحب کتاب " معایب الرجال " از زنان طرفدار مشروطه ؛ اشاره کرد .

من معتقدم ؛ " جوک گویی " هم مستقل از ارزش ادبی و یا هنری آن و حتی مستقل از آلودگی و ابتذال آن بخشی از فرهنگ عمومی جامعه است که از فرهنگ و ادبیات دوره خود تأثیر پذیرفته است  ؛ در این مقاله سعی میکنم در این باره ؛ توضیحات مختصری بدهم .

 

جوک جلوه ای از باورهای اجتماعی :

چو حق تلخ است ؛ با شیر زبانی                    حکایت سر کنم ؛ آنسان که دانی

 

امروزه وقت زیادی از زندگی مردم و بخصوص جوانان صرف رد و بدل کردن جوک های مختلف از طریق نرم افزارهای فضای مجازی میگردد . جنبه مثبت این جوکها به سخره گرفتن اتوریته مقامات و ارگانهای رژیم ؛ بیان فساد و ناهنجاریهای اجتماعی و بشکلی آگاهی بخشی در باره نارسائیهای اجتماعی  و ... است که علاوه بر آن ؛ باعث التیام روحی فرد و جامعه و بخصوص سوژه های تحت ظلم و بی عدالتی میشود .

بنابراین جوک گوئی میتواند چون ابزاری مبارزاتی ؛ در دست پائین دستان جامعه عمل کند و با رواج و گشترش جوکهایی با مضامین سیاسی ؛ به اعتراضات سیاسی و اجتماعی در جامعه دامن بزند و این کارکردی مثبت است . اما کش دادن بی مرز جوکها و استفاده از متن های مبتذل و توهین آمیز نسبت به اقلیتها ؛ فرهنگ ها و ارزشهای دیگر افراد جامعه ؛ علاوه بر آثار سوء سیاسی و اجتماعی ؛ بعضا" روی جمعیت قربانی تأثیر منفی گذاشته و به جای مرهم گذاری بر دردهای آنان ؛ باعث جریحه دار شدن احساسات آنها  میگردد ؛ یعنی کارکردی منفی و زیانبار .

جوک گفتن جلوه ای از ادبیات انتقادی است و در صورتی که افراد سازنده و گوینده آن دارای آرمان اجتماعی و سیاسی باشند ؛ میتوانند از آن در راه بیداری مردم و اعتلای مبارزه اشان علیه رژیم استفاده نمایند و همچنین میتوانند با آن به مردم در سختی های مبارزه و اعتراض ها ؛ شادی ؛ نشاط و انگیزه بدهند . در این صورت طنز و جوک گویی به عنوان ابزاری مفید و لازم برای مبارزه با پلیدیها و نا بسامانیهای اجتماعی و همچنین شناساندن دردها و مشخص کردن اهداف مبارزاتی و ..... مؤثر  خواهد بود .

در شرایط دیکتاتوری و خفقان که امکان صراحت و رک گویی وجود ندارد و " هر زبان سرخی سر سبزش را بر باد میدهد " ؛ می توان در قالب طنز و جوک گویی صریح ترین و گزنده ترین انتقاد ها و معایب سیاسی و اجتماعی را به جامعه عرضه نمود و ضمن ایجاد انبساط اجتماعی ؛ مردم را با نارسائی های سیاسی و اجتماعی آشنا نمود .

مگر نه این است که خنده و شادیِ مردم ؛ در رژیمهای شادی کش و رژیمهای ماتم و عزا ؛ می تواند از سلاحهای کسب آزادی باشد . خنده و شادی ؛ از سختی و دشواری راه مبارزه میکاهد و انسان را از ترسِ مقدسات نفس گیر و محدودیت های استبداد دینی و قدرت غالبی که بر ذهن نقش بسته است ؛ میرهاند . و مگر نه این است که خنده و شادی دقیقا" در مقابل لحن سرکوبگر و آمرانه و رعب آفرین و چهرهای عبوس و ترسناک سرکوبگران قرار دارد .

وقتی مردمی توانائی صراحت گویی و رویاروئی مستقیم با صاحبان قدرت و ثروت را نداشته باشد ؛ با پخش و انتشار جوک به  تحقیر و مسخره کردن سران و کارگزاران نظام حاکم میپردازند . با رد و بدل شدن این جوکها در میان مردم ؛ علاوه بر آگاه شدن آنها نسبت به معایب و نارسائیها ؛ در تخلیه روانی و رسیدن جامعه به تعادل و آرامش نیز کمک میشود .

یعنی در حالیکه " جوک " نوعی واکنش و پرخاش اجتماعی علیه ظلم و بی عدالتی ؛ علیه ستمکاری و سرکوب ؛ علیه بی اخلاقی و ... است و نیشِ طنز آن علیه بانیان ظلم و جور است ؛ به تلطیف جامعه و نشاطِ فضایِ مبارزاتی نیز کمک میکند . بنابراین جوک و شوخی هائی که به تحقیر و مسخره کردن مقامات نظام و نهادهای سرکوب و .... می پردازد ؛ جلوه ای از باورهای اجتماعی است که عدم مشروعیت رژیم را گواهی میدهند .

در جریان قیام اعتراضی مردم در سال 88 و بدنبال اعتلای فرهنگی جامعه و کسب آگاهیهای سیاسی ناشی از آن قیام ؛ نگاه مردم و جوانان به طنز و  جوک گوئی هم عوض شد و بعد از آن ؛ اکثر جک هایی که میان مردم و بخصوص جوانان رد و بدل میشود مملو از تمسخر و تحقیر آخوندها ؛ سران و مقامات نظام و یا نهادها و نمادهای حکومتی میباشد . منظورم این نیست که دیگر از جوکهای منفی گذشته خبری نیست بلکه وجه غالب ؛ جوکهای سیاسی و اعتراضی میباشد .

یعنی مردم بعد از قیام 88 و بعد از عیان شدن ِ ماهیت فاسد و سرکوبگر و خونریز رژیم ــ در جریان سرکوب وحشیانه و بیرحمانه قیام مردم ــ ؛ بدون ملاحضه کاری و بدون پروا از عواقب اقدامات خود ؛ جوک گویی را وارد عرصه سیاسی کشور نمودند .

با این نگاه ؛ شاید بتوان قضاوت و نگاه مثبت و خوش بینانه تری در مورد جوکهای امروزی ــ بعد از قیام 88 ــ و از جمله  جوکهای که در باره  اقوام و ملیتها گفته میشود ؛ داشت . مثلا" خوش باورانه گفت ؛ جوک هایی که با " یه لره " و یا " یه ترکه " شروع میشود دیگر تنها برای پای بندی به ساختار قدیم جوک گویی ؛ باین صورت گفته میشود و قصد تحقیر و تمسخر اقوام و فرهنگِ آنها را ندارد . یعنی هدف سازندگان  و یا گویندگان این نوع جوکهاِ باین صورت ؛  صرفا" رعایت قالب بیانی و نوشتاری قدیمِ جوک و طنر میباشد و نه مسخره کردن قومیت های کرد ؛ لر و .....  .

مثلا" در این جوک " لره به خدا گفت من که از تو راضی نیستم ؛ تو از من راضی باش تا رومون تو روی هم وا نشه " این جوک بهیچوجه با هدف توهین و تمسخر قوم لر و یا فرهنگ آن گفته نشده بلکه  اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی در حاکمیت رژیم ــ رژیمی که خود را به اسلام و خدا منتسب میکند ــ را ؛ با زبان طنز و جوک مورد حمله قرار داده است .

و یا جوک " به لره گفتم مدرک داری میخوای تو انتخابات شرکت کنی ؟ گفت خراب کردن مملکت مگه مدرک میخواد ؟! " باز هم ناکار آمدی و نا توانی مقامات حکومتی و معیارهای انتخاباتی رژیم مورد هدف قرار گرفته و نه توهین و مسخره کردن قوم لر . چرا که اگر بجای " یه لر " هر قوم و ملیتی و یا " یک نفر " گذاشته شود در معنی و مفهوم جوک تغییری ایجاد نمی شود . بنابراین در اینگونه جوکها  همچنانکه دیده میشود ؛ با رعایت قالب جک گویی قدیم ؛ ناکار آمدی مقامات و نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی ناشی از حاکمیت این رژیم به تمسخر کشیده شده است .

اما علیرغم آن ؛ متأسفانه هنوز هم با اشاعه بعضی جوک ها مواجه ایم که فرهنگ ؛ ارزشها و رفتار ملیتها و یا باورهای اخلاقی اقوام مختلف ایران در شهر های مختلف ؛ مورد تحقیر و تمسخر گرفته میشوند و یا جوک های جنسی که در آنها سکسوالیته زنان مورد تمسخر و توهین قرار میگیرد و از انحطاط اندیشه های منحط مردسالارانه گویندگان آنها حکایت دارد ؛ کم نیستند .

جوک هائی که در باره ملیت ها ــ ترک ؛ کرد ؛ لر ؛ عرب ؛ رشتی و اصفهانی و .... ــ ساخته و فرهنگ و ارزشهای آنها به سخره گرفته میشود و یا حس ناکار آمدی وبی ارزشی هموطنان مان را القاء میکند ؛ علاوه بر آثار مخرب و زیانبار روحی و روانی آنها بر هموطنان کرد ؛ لر و ....  ؛ همبستگی و همگرایی ملی ما ــ که بشدت هم مورد نیاز است ــ را ؛ بخطر میاندازد و باعث تفرقه و جدائی و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت همدیگر در میان ایرانیان میشود . امری که رژیم برای ادامه سلطه جابرانه اش بدان نیازمند است و از ترویج و گسترش این نوع جوکها ؛ استقبال میکند . 

ترویج این نوع جوکها علاوه بر اینکه ؛ باورها و همبستگی ملی ما را تضعیف میکند ؛ باعث میشود الگوهای رفتاری ما و فرزندان مان نیز تغییر کند و نسلهای بعدی ما تحت تأثیر آنها بتدریج و ناخودآگاه عرق ملی ؛ وطن دوستی ؛ نوع دوستی و توجه به دیگران را از دست بدهند .  و گر نه کدام ایرانی با شرف و میهن پرستی پیدا میشود که قدر تلاشها و مبارزات دلیرانه اقوام مختلف ایرانی ؛ در راه اعتلا و سربلندی کشورمان را از یاد برده باشد و یا آن را انکار نماید .

در آخر اما ؛ از دلایل رواج جوکهای توهین آمیز و مبتذل در باره دیگران ؛ علی الخصوص جوکهای مربوط باقوام و ملیتها ؛ نبود فرهنگ احترام و بردباری نسبت به دیگران میباشد . این فرهنگ اکنون در اثر حاکمیت طولانی استبداد در دو رژیم شاه و آخوندها بشدت آسیب دیده است .

در آینده اما با سرنگونی این رژیم و ایجاد حاکمیتی ملی و مردمی و با رواج و توسعه فرهنگِ ملی ؛ از تعارضات درونی و نابسامانی های اخلاقی کاسته خواهد شد و جامعه ایران بسوی دوستی ؛ تفاهم و یگانگی  پیش خواهد رفت .  

 

15.12.2015 ( 24 آذر 1394 )

arezo1953@yahoo.de 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.