رفتن به محتوای اصلی

دستی است بالای دست شب؛ دست سپید صبح*
08.01.2016 - 15:35

آرزوى شخصى من براى ايران نابسامانِ استبدادزده و خاورميانه ى آشفته آن است كه دستكم جنبش هاى مردمى، به ويژه مبارزات و اعتراضات مردم كورد و ترك و عرب و ساير اقوام، غرق گفتمان هاى واپس گرايانانه و تنش افزاى قبيله محورانه و قلمروخواهانه نشوند و هدف و مطالبات شان را بر اساس ارزش هاى مدرن و جهان شمولى چون انسان گرايى، برابرى، عدالت اجتماعى و آزادى براى همه ى اقوام و گروه هاى اتنيكى، مذهبى و سياسى بنا كنند.
من كه از سمت مادر عربِ خرمشهر و از سوى پدر بختيارى ام، در منطقه ى متنوع و غنى از اقوام و فرهنگها مانند خوزستان باليده ام و سالهاست به عنوان يك انسانِ برخاسته از جهان سوم در يكى از محافظه كارترين جوامع اروپايى براى تفاهم و زيست برابر و سربلندانه تلاش كرده ام، شايد بهتر از هر كسى هم با تلخىِ تبعيض نژادى و فرهنگى و هم با زيبايى همزيستى مسالمت آميز اقوام و مليت هاى متعدد در كنار هم آشنا باشم. من خود را فرزند ايران مى دانم و همزمان هم شيرازى و كرمانى ام، هم بختيارى و خرمشهرى ام، هم گيلك و كورد و ترك و تركمن و بلوچ ام... قلبم براى انسان و براى ايران مى تپد و دوست و ياور هر صداى آزاديخواهانه و هر مقاومت مدنى براى رسيدن به وضعيت عادلانه ترى براى اين سرزمين كهن و مردمان رنگارنگ و رنج كشيده اش هستم. سرما و حس شوم خطر به من هجوم مى آورد با ديدن و حس آنكه پس از عراق و سوريه، حالا ظاهراً منافع برخى از قدرتهاى اقتصادى و سياسى جهان در پاره پاره كردن و تجزيه و نابودى ايران است. به باور من منافع مردم ايران با هر تعلق قومى و زبانى، چه خود را متعلق به ايران بدانند يا قطر، چه خاكى كه بر آن در كنار اقوام كهن ديگر زندگى مى كنند خوزستان نام داشته باشد يا "الاحواز"، چه خود را بخشى از اقليم كردستان بدانند يا آرزوى تشكيل اقليم جديد و جدايى در سر داشته باشند، در تغيير فرصت طلبانه ى مرزها و نامها و پرچم ها در سايه ى بحرانهاى منطقه و بى كفايتى حكومت ايران نيست! بلكه در دستيابى به شرايط دموكراتيك و پارلمانى واقعى با حضور نمايندگان حقيقى مردم و احزاب است. تصميمات درباره ى حقوق خودمختارى و استقلال مناطقى از يك كشور در جهان مدرن هرگز از راه نبرد مسلحانه و يا سوار شدن بر موج مسموم جنگ و آشوب منطقه اى و دخالت كشورهاى ذينفع ديگر نمى گذرد، بلكه هر بار تصميمى كلان و ملى ست كه در فضايى آزاد و شفاف و دموكراتيك از طريق همه پرسى گرفته مى شود. چرا كه به عنوان مثال خاك خوزستان، فارغ از وقايع و جدل هاى تاريخى و مردم شناسانه و در واقعيت معاصر آن، فقط متعلق به اعراب خوزستان يا حتى فقط متعلق به ساير ساكنان قديمى آن از جمله شوشترى و دزفولى و بختيارى هاى رامهرمز و ايذه و مسجدسليمان و... نيست، بلكه ملك مشاع همه ى ساكنان ايران از جمله ساكنان فلات مركزى و بلوچستان و خراسان و مازندران هم هست و برعكس.
چه بسا در يك ايران آباد و دموكراتيك، ستم و فقر و تبعيضى (كه البته بخش مهم آن ملى ست و قومى نيست و بر لُر و دزفولى و عرب به يك ميزان وارد مى آيد) و اعراب خوزستان يا كردها يا بلوچ هاى ايران را چنان به ستوه مى آورد كه نخواهند خود را ايرانى بنامند ديگر وجود نداشته باشد.
براى آن روز بكوشيم.
شاد و آزاد باشيد.
آزاده سليمانى
--------------------------
* شعر آغازين از محمد زهرى

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی
ایرانگوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.