رفتن به محتوای اصلی

واژه کارآفرینی!
08.01.2016 - 16:55

مبارزه با استبداد را به مبارزه در سپهر سیاسی نمی توان فروکاهید. چه بسا که استبدادی بیافتد و استبدادی نو به جای آن نشیند. چنانچه در ایران به جای نظام شاهی، نظام اسلامی نشست و بیش از آن ستم کرد. استبداد را می بایستی نخست در سپهر اندیشه شکست داد. مبارزه سرنوشت ساز در برکشیدن اندیشه آزادی خواهی و بر زمین زدن اندیشه استبداد است.

شوربختانه اما بسیاری که ستم استبداد را دیده و آن را نمی خواهند، از تفکر استبداد نرهیده اند و ناخواسته و ناآگاه، آب به آسیاب اش می ریزند. چنانچه در سپهر سیاست چیرگی حکومت گران و بندگی شهروندان را نمی شکیبایند و اما در سپهر اقتصاد درپی چیرگی دولت همه کاره اند و این جا، شهروند کارآفرین و بنگاهدار را بر نمی تاببند.

نمونه ها بسیارند. مثلا در «اتحاد جمهوری خواهان ایران» (اجا) که بیشتر هموندان آن، هر چند کم و بیش، همخوان اندیشه حزب توده و سازمان اکثریت بوده و هستند، به اقتصاد بازارـبنیاد، که جفت ناگزیر دموکراسی است، هنوز با دیده تردید می نگرند و در بهترین حالت تنها آن را تا فراهم آمدن شرایط برپایی سوسیالیسم می شکیبایند.

از نمونه های تردید دوستان اجا نسبت به اقتصاد بازارـبنیاد می توان به واژه کارآفرین و مفهوم کارآفرینی اشاره کرد. کارآفرينی هم نهاده entrepreneuriat به فرانسه و entrepreneurship به انگلیسی است. اما بسیاری از دولت گرایان در درون و برون اجا این هم نهاده را نمی پسندند. شاید از آن جا که ایشان هنوز دل در گرو واژه مارکسیستی «ارزش اضافی» دارند، ناچار نیز بر این باورند که ارزش را تنها کارگر می آفریند و بنگاهدار که حق او را می خورد، نمی تواند کارآفرین باشند.

آهنگ این نوشته واکاوی مفهوم و واژه کارآفرینی است که جایی درخور در اندیشه آزادی خواهی و به ويژه دموکراسی اقتصادی دارد. دولت گرایان به برنهاده کارآفرینی عمدتا سه ایراد لغوی و مفهومی می گیرند و جا افتادن این واژه در زبان فارسی را بر نمی تابند. دست کم دوستان اجا در بحث هایی که با ایشان داشتم چنین کردند. در این جا می کوشیم تا نشان دهیم که در هر سه مورد اشتباه می کنند و بی جهت جاافتادن این واژه در زبان فارسی را بر نمی تابند.

۱. برنهاده کارآفرین. واژه entrepreneur از زبان فرانسه برآمده و به دیگر زبان های فرنگی راه یافته است. در زبان فارسی آن را کارآفرین ترجمه کرده اند که بسیار گویا و رساست. اما انتقادگران با یادآوری اهمیت ریشه زبانی برای ساختن برنهاده، کارآفرین را درست نمی دانند. ایشان به فعل entreprendre در زبان فرانسه و برنهاده انگلیسی (undertake) یا آلماني (unternehmer) آن اشاره می کنند که همه به معني دست يازيدن به كاری یا کاری را آغازیدن و اداره کردن به طور توامان است، در حالی که به باور ایشان از واژه کارآفرینی، معنی « دست يازيدن به كاري یا کاری را آغازیدن و اداره کردن » دریافت نمی شود.

بسيار خوب. ما نیز مخالف واکاوی ريشه واژه ها نيستیم. اما مخالف فروکاهيدن ترجمه مکانيکی ريشه کلمات هستیم. در برنهاده سازی می بایستی قاموس و ناموس و جانمايه زبان را نیز در نظرداشت. اگر قرار بر ترجمه مکانيکی بود واژه های airport و aéroport از انگليسی و فرانسوی به فارسی می شدند بندرهوايی. واژه فرودگاه در زبان فارسی چقدر گویاتر است! ترجمه تحت اللفظی university انگليسی و université فرانسوی هم در زبان فارسی لابد می شد "جماعت عمومی" يا "همبود همگانی". کدام را ترجیح می دهید؟

ترجمه تحت الفظی حتی ميان زبان های فرنگی هم مرسوم نيست. چنانچه فعل کارآفرینی در زبان انگليسی (undertake to) ترجمه مکانیکی واژه فرانسوی (entreprendre) نیست. اين درست که take در فعل انگلیسی معادل prendre در فرانسه است. اما پسوند فرانسوی (entre) به انگليسی (under) نيست و (enter) است. اگر بنابر ترجمه واژه به واژه بود می شد برگردان فعل کارآفرینی از فرانسه به انگلیسی می شد entertake که چنين نشده است. چرا که در ترجمه معنی را در نظر می گيرند و نه صورت را.

از فارسی هم به فرنگی نباید مکانیکی ترجمه کرد. مثلا زن خانه دار فارسی به انگلیسی می شود housewife و به فرانسوی femme au foyer. اما ترجمه تحت اللفظی آن به انگلیسی می شود female (woman) home owner (همسر زن در خانه" يا "همسر زن خانه ای"). کدام انگليسی این ترجمه می فهميد؟

حتی در دل يک زبان هم، تحول واژه تحت الفظی نيست. چنانچه بنابر فرهنگ آکادمی فرانسه (Dictionnaire de l’Académie française) و نيز مرکز ملی منابع متنی و فرهنگ واژه ای (Centre national de ressources textuelles et lexicale)، واژه entrepreneur در آغاز پیدایی (سده 12 ميلادی) معنای حمله بردن داشت و سپس کم کم معنای "دست به کاری زدن" به خود گرفت. در اين جا هم اگر زبان منجمد می بود، "حمله" به "دست به کاری زدن" تبديل نمی شد. متن فرانسه آکادمی فرانسه را در اين جا می گذارم که اگر فرانسوی دانی خواست برای ديگران ترجمه کند:

XIIe siècle, au sens de « attaquer », « saisir, surprendre », puis « commencer quelque chose ». Composé d'entre et de prendre. Au sens de « commencer », réfection de l'ancien sens

جان سخن این که در ترجمه از زبانی به زبان ديگر، جان و جانمايه دو زبان را در نظر می گيرند. چند سال پيش گفتگوی ارزشمندی خواندم از مترجم زبردست عزت الله فولادوند (فکر می کنم در نشريه دوست عزيزم علی دهباشی، "بخارا"). وی به روشنی با ترجمه های تحت الفظی مخالفت می کرد و باور داشت که با توجه به بار معنی، ای بسا لازم باشد که گاهی همان واژه را، مثلا راسيوناليسم، که چند بار در يک متن يگانه فرنگی به کار رفته است، با واژه های گوناگونی به فارسی ترجمه کنيم. يعنی می بایستی جان معنی واژه (در اين جا راسيوناليسم) را فهميد و نه صورت آن را، به طوری که اين که هر بار در برابر rationalism، بگذاريم خردگرايی.

۲. معنای کارآفرین در زبان فارسی. دیگر ایراد انتقادگران این است که معنی کار در زبان فارسی ربطی به حرفه entrepreneur ندارد و از همین رو واژه ترکیبی کارآفرین نادرست است. اما در این جا هم انتقادگران اشتباه می کنند، چرا که غنای واژه کار در زبان فارسی را ناديده می انگارند و آن را به فعالیت و نيروی کار فرو می کاهند.

کار در زبان فارسی معنای ديگری هم سوای نیروی نهفته در فعالیت و عمل دارد. چنانچه زمانی که اشاره می شود به "کسب و کار" یا "کار و بار"، منظور پيشه (business یا venture) است.

در فرهنگ دهخدا، معنی کار نه تنها آنچه که "شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار"، بلکه امر و شأن و به ويژه اقدام نیز هست .امر و شان و اقدام از معنی نيرو و اشتغال فراتر می روند و به ابتکار و venture نزديک می شوند. فرهنگ فارسی معین هم کار را نه تنها مشغولیت و شغل، بلکه کسب، پیشه، جهد، رزم، وضعیت، حال، صنعت، هنر، وسیله معیشت و ديگر می داند. گزافه نيست اگر از ميان اين همه این معنی ها، دست کم پیشه، جهد، صنعت ، هنر و وسیله معیشت را معادل venture بگيريم.

در زبان فارسی، زمانی که واژه کار ترکيب می شود، بسيار روشن معنای venture به خود می گیرد. واژه های ترکيبی برنج کار، گلکار، سبزیکار، گلکار، فلزکار و ديگر از اين دست، تنها به نیروی کار و فعالیت اشاره ندارند، بلکه venture های گوناگون را مشخص می کنند.

فرهنگ دهخدا به شعر زيبای نظامی هم اشاره می کند که کارآفرین را به معنی خداوند و به کار برده است:

ز ما قرعه ٔ کاری انداختن \\ ز کارآفرین کارها ساختن.
در این جا هم اشاره شاعر به نیروی کار نمی تواند بود و بیش از آن آفریدگاری مورد نظر اوست.

اين را هم بیافزایم که در فرهنگ "واژه یاب" بر روی اینترنت (www.vajehyab.com)، معنی کارآفرين همخوانی تام و تمام با واژه entrepreneur در زبان های فرنگی دارد: کسی که با شناسایی فرصت و بسیج منابع اقدام به راه اندازی یک کسب و کار جدید می نماید.

اما افزون بر این فرهنگ های لغت، فردوسی و سعدی و حافظ هم بارها واژه کار را به معنایی به کار برده اند که کمابیش معادل venture انگليسی است که جانمایه کارآفرینی است.

فردوسی می گوید: جوانمردی از کارها پیشه کن \\ همه نیکوئی اندر اندیشه کن
وی در آن جا به روشنی به معنایی جدا از نيروی عمل اشاره دارد، ورنه جوانمردی گزينه به جايی نمی توانست بود.

سعدی گزيده گوی هم واژه کار را دست کم در شعر پيش رو به معنای ابتکار گرفته است.

به کارهای گران مرد کاردیده فرست \\ که شیر شرزه برآرد به زیر خم کمند.
اگر معنی کار، نيرو و عمل بود، روشن است که مرد از پس شير بر نمی آمد. بلکه منظور سعدی آن است که با ابتکار و تدبير می بايستی شير پر زور و پرنيرو را به کمند انداخت.

حافظ شیرین سخن هم واژه کار را فراتر از بکاربست نیرو مورد استفاده قرار می دهد و می گوید:

بر سر آنم که گر زدست برآید \\ دست به کاری زنم که غصه برآید.
اشاره حافظ به ابتکاری است که غم و اندوه را براندازد، ورنه در روزگار غصه داری، نيروی کار به چه کار می آيد، اگر بر اندوه نيافزايد؟

همو می گويد:

کار خود گر به خدا بازگذاری حافظ \\ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی .
روشن است که در اين جا منظور شاعر از کار، نه نيرو و اشتعال، بلکه حال و روزگار است.

باز هم از حافظ:

کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش \\ رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار؟

در اين جا هم کار معنايی جز اشتغال نيروی کار دارد و دست کم در مصرع نخست به "مسئوليت" و بلکه "ابتکار" بسيار نزديک می شود.

۳. معنای اقتصادی کارآفرینی. انتقادگران به واژه کارآفرین ایراد اقتصادی هم می گیرند، بدین ترتیب که رئیس های شرکت های بزرگ چند ملیتی، همچون GM و Deutsche Bank که مرتب در حال کاهش تعداد کارکنان هستند "کار آفرین" نمی توانند بود بلکه "کارکُش" و "کار نابود کن" هستند. چنانچه به باور یکی از پیشکسوتان چپ گرا، کارآفرین ترجمه خوبی برای entrepreneur نیست چون هر روز کار ـ شغل کارکنان را از میان می برد و می بایستی به جای آن واژه کارفرما را به کار برد (یلفانی، محسن (۱۳۹۴)، در جستجوی «ترمیدور» انقلاب اسلامی. میهن دوره جدید. شماره ۵).

انتقادگران در این جا هم اشتباه می کنند. ریشه اشتباه انتقادگران در نگاه فله ای و ایدئولوژيک است. برای ایشان در یک سو کارگران و نیروهای مترقی هستند و در سوی دیگر سرمایه داران و شرکا. از همین رو، ایشان "کارآفرين"، "کارفرما"، "مدير" را یکی می انگارند و به جای یکدیگر به کار می برند. اين واژه ها، اما معنای دقیق اقتصادی دارند و یکی نیستند.

به کوتاهی یادآور شویم که کارآفرین (entrepreneur)، سرمایه دار (capitalist)، سهامدار (shareholder)، مدیر (manager) و کارگزار (agent) یکی نیستند و کارهای جدا از هم دارند. چناچه کسی که در بنگاه کارکنان را اخراج می کند، معمولا مدیر است و نه کارآفرین.نوآور است.

سرمايه گذار (که رساتر از واژه سرمایه دار است) در برابر investor می آيد و کارآفرين در برابر entrepreneur. گاهی کارآفرين سرمايه ندارد و به سراغ سرمايه گزار می رود. اين دو، دو نقش متفاوت در اقتصاد بازی می کنند. اين که به ويژه در آمريکا و نيز بسياری ديگر کشور ها، کارآفرين ها جوان با ايده های نو (startup) به سراغ سرمايه گزار (business angel, venture capitalist) می روند، بدين دليل است که اين ها ايده دارند و پول سرمايه گزاری ندارند و آن ها پول دارند و ايده ندارند. اين دو واژه به دو نقش متفاوت اشاره دارند.

کارآفرین برای کالا و شیوه تولید طرحی نو در می اندازد و الگوی پیشین را از میان می برد. از همین رو، به گفته جوزف شومپتر کارآفرینی « فروپاشی سازنده » (Creative destruction) است. اگر کارآفرین طرحی نو دارد، سرمایه دار امکان مادی و مالی به راه انداختن طرح های نو را دارد و می تواند به کارآفرین کمک کند. سهامدار به نسبت سهام اش دارنده بنگاه است. مدیر اداره کننده و کارگزارِ بنگاه دار است. این ها همه بحث های مهمی در اقتصاد مديريت است.

در مورد مدیر و کارگزار، آلفرد چندلر (A. Chandler) نظریه ای ارایه داد که به سرعت تبدليل به تئوری کلاسيک و مرجع شد. زبده برنهاده وی آن بود که با برآمدن فعاليت های پیچیده، بنگاه های مدرن به مديران بلند وميان پايه نیازمند شدند و از همين رو مديران کم کم دسته ای ممتاز شدند و قدرتی در شرکت به دست آوردند و عملا اداره شرکت ها را، از سو و به جای سهامداران، در دست گرفتند. اين دو کتاب های مرجع آلفرد چندلر هستند:

Alfred Chandler, Strategy and structure: chapters in the history of the industrial enterprise, Cambridge, M.I.T. Press,‎ 1962.
Alfred Chandler, The visible hand: the managerial revolution in American business, Cambridge, Mass, Belknap Press,‎ 1977.

آغازگر اين بحث آدام اسميت بود که در کتاب بنيادين خویش "ثروت ملل" اشاره داشت که صاحبان اصلی بهتر و کارآراتر از مدیرانِ نمايندهِ سهامداران شرکت را اداره می کنند و می گردانند. البته همه اين ها جای بحث دارد. اشاره ما در این جا به تفاوت در نقش های متفاوتی است که نبايد در تحليل در هم آميخته شوند.

يکی ديگر از مقاله های مهم، بلکه بنیادین در مورد مناسبات دارنده و کارگزار و مديربنگاه اين است:

Jensen, M. C., & Meckling, W. H. (1976). Theory of the firm: Managerial behavior, agency costs and ownership structure. Journal of financial economics, 3(4), 305-360.

و نيز کتاب:

Pratt, J. W., Zeckhauser, R., & Arrow, K. J. (1985). Principals and agents: The structure of business. Harvard Business Press.

افزون بر درهم آمیختن ناآگاهانه و شاید بددلانه و به هر حال، نادرست واژه های و نقش های متفاوت اقتصادی، انتقادگران در مورد "کارکُشی" و "کار نابود کنی" و " از میان بری کارـشغل" مدیران هم اشتباه می کنند. چرا که اخراج کارکنان توسط مدير (و نه کارآفرين، هر چند که گاهی ممکن است کارآفرين مدير هم باشد)، که به هر حال دلخراش است و می بایستی برای آن راه حلی یافت، "کارکُش" و "کار نابودکن" نیست. چه مدیر با سازمان دهی دوباره، در حقيقت بنگاه زير مسئوليت خود را از ورشکستگی و اخراج اجباری همه دستمزدبگیران نجات می دهد و بدین ترتیب اسباب آن را فراهم می کند که بنگاه دوباره جان گیرد و فرصت های شغلی جديد ايجاد کند.

استيو جابز (Steve Jobs)، بنیانگذار شرکت اپل (Apple) که بی شک يکی از بزرگ ترين کارآفرين های تاريخ بشری است، چند بار کارکنان و مديران را اخراج کرد و دو باره نيروهای تاره استخدام کرد. دست کم فيلم سينمايی زندگی استيو جابز را که می توان ديد(www.youtube.com/watch?v=FrvkCS0ZGPU) یا (www.youtube.com/watch?v=ufMgQNCXy_M).

۴. جا افتادن واژه کارآفرینی در زبان فارسی. ایراد انتقادگران هر چه هست ایشان بباید دانست که واژه کارآفرينی در برابر entrepreneur در زبان فارسی جا افتاده است و به کار می رود. نمونه ها فراوان اند:

کاظم خسروشاهی، بنيانگزار بنگاه توليد دارو، کتابی دارد با عنوان «یادداشت های کارآفرینی». دکتر کاظم خسروشاهی در مقدمه همین کتاب با مهر و بزرگی به نگارنده (جمشيد اسدی) اشاره کرده است.

اصغر سعیدی هم، که کارهای ارزنده ای در مورد کارآفرينان پيش از انقلاب کرده است، واژه کارآفرينی را به کار می برد.

گذشته از کتاب ها، نشريه های اقتصادی، همچون اقتصاد ايران و تجارت فردا هم همين واژه را به کار می برند. گويا حتی نشريه ای هم با عنوان کارآفرينی منتشر می شد و شايد هم هنوز می شود.

جبهه ملی ایران نیز در منشور خود همین واژه کارآفرینی را به کار می برد (بند 2- امنيت اقتصادي و مالكيت): ازآنجا که استقلال راستین یک کشور بدون یک اقتصاد سالم ونیرومند و رفاه همگانی امکانپذیر نیست، مابراین باورهستیم که برای تشویق مردم به سرمایه گذاری درابزار تولید وکارآفرینی، امنیت اقتصادی و مالکیت فردی بایستی تضمین گردد، هزینه های جاری دولت از محل درآمدهای جاری کشور تامین شود و همه افراد ملت به تناسب قدرت و بنیه مالی و بمیزان درآمد و بهره مندی از امکانات و منابع کشور، تامین هزینه های اداره کشور را با پرداخت مالیات بر عهده گيرند. ما سامانه مالیاتی کشور را وسیله ای برای تعدیل ثروت، تشویق تولید، پشتیبانی از صنایع و فرآورده های داخلی وافزایش سرمایه گذاری درامورتولیدی وخدماتی می دانیم.

۵. سخن پایان. در این نوشته کوشیدیم تا نشان دهیم که کارآفرینی برنهاده ای به جا برای مفهوم و واژه فرنگی entrepreneur است. باوجود می دانیم که ایرادگیران دولت گرا و اشتراکی مسلک آن را نخواهند پذیرفت. چه همچنان که در آغاز این نوشته آمد بسیاری از ایشان پیرو واژه مارکسیستی «ارزش اضافی» هستند و ناچار کسی را جز کارگر ارزش آفرین و کارآفرین نمی توانند دانست.
اما پیشنهاد نگارنده به آزادی خواهان آن است که با خیالی آسوده واژه کارآفرينی به کار برند و مفهوم آن را نیز ارج دهند.

پاریس، ۷ ژانویه ۲۰۱۶

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
گویانیوز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.