رفتن به محتوای اصلی

حتی اگر اسلام را نگه بداریم، بایستی تقدم را به هویت ایرانی مان بدهیم
لحظه انتخاب تاریخی برای ما ایرانی ها فرارسیده
12.01.2016 - 22:28

لحظه انتخاب تاریخی برای ما ایرانی ها فرارسیده: حتی اگر اسلام را نگه بداریم، بایستی تقدم را به هویت ایرانی مان بدهیم

حدود هزار و سیصد و شصت سال پیش کشورمان به اشغال گروهی بیگانه در آمد که قصد اصلی شان از تسخیر کشورمان نه خاکش بود و نه دسترسی به طلا و معادنش، بلکه قصد اصلی شان تزریق و مسلط گرداندن دین، فلسفه و فرهنگ خاص خود بر دین، فرهنگ و فلسفه «ایرانی» بود، و قوه محرکه شان  ناشی از تفکر و باورهایی بود که توسط مردی باهوش، شاعر مسلک و جاه طلب، اما بی سواد و برخاسته از دهکده ای در دل بیابان های عربستان تولید شده بود.  سربازانی که کشورمان را اشغال کردند، و حکومتی که بر کشورمان مسلط کردند  بر پایه یک ایدئولوژی ذاتا قومی و قبیله ای و عمیقا نژاد پرستانه بنا شده بود که رسما معتقد بود آنان برتر از ایرانیان هستند، دینشان برتر از دین ایرانیان است،  زبانشان برتر از زبان ایرانیان است، و فرهنگشان بایستی بر فرهنگ ایرانی مسلط شود و آن را از صفحه گردون پاک سازد.  
 
خوشبختانه یا متاسفانه، آن اتفاقی که سربازان اسلام میخواستند نیافتاد، و ظاهرا فرهنگ ایرانی ریشه دارتر، محکم تر، و پرمحتواتر از آن بود که توسط فرهنگ قبیله ای ساکنان بیابانهای عربستان حذف و جایگزین بشود. اگرچه فرهنگ اسلامی بر کشورمان سلطه سیاسی و اجتماعی پیدا کرد، اما  فرهنگ ایرانی از درون مقاومت کرد و نهایتا شیرازه فرهنگ عربی را گسست و آن را فراگرفت و، اگرچه اسیر در قالب پر خشونت و ناگزیر اسلامی، اما تفکر شیعی را به عنوان نوعی «مقاومت کم خطر» تولید کرد و با استفاده از آن به عنوان نوعی پوسته محافظ، به بازتولید فرهنگ ایرانی پرداخت، تا به این ترتیب ملتی به وجود بیاید با هویتی عمیقا دوگانه: از یک سو اسلام آنچنان در تاروپود فلسفی و دینی آن مردم نفوذ کرده بود که جدا ساختن آن از ذهنیت ایرانی تقریبا غیر ممکن شد، و از سوی دیگر فرهنگ اجتماعی، انسانی و تاریخی اعراب شبه جزیره به اندازه کافی قدرتمند و پرمحتوا نبود که بتواند فرهنگ ایرانی را به طور کلی مضمحل و محو کند و آن را با فرهنگی اسلامی-عربی جایگزین گرداند.  در نتیجه، ایرانی اگرچه «مسلمان» شده بود، اما هنوز «ایرانی» باقی مانده بود، موجودی عجیب به نام «ایرانی مسلمان»، موجودی دائما در تقلا و پیچ و تاب از درون، چرا که  از دو نیمه ساخته شده بود و یکی از آن نیمه ها به طور مداوم در پی نابود ساختن آن نیمه دیگر بود!
 
واقعیت عریان این است که اسلام در «ذات» خودش، یعنی در حالت اصیل و ابتدایی خودش، همان حالتی که ۱۴۰۰ سال پیش در بیابان های عربستان به دنیا آمد، تفکری بسیار معیوب و غیر قابل قبول یا اجرا در دنیای معاصر است، به دلایلی که شرح مفصلشان اینجا طولانی خواهد شد، اگرچه نمونه های تلاش برای چنان کاری (قبول و اجرای اسلام در فرم ابتدائیش)، از قبیل جمهوری اسلامی و یا داعش و القاعده و طالبان، و نتایج آنها فراوان تر و واضح تر از آنند که نیاز به شرح داشته باشد.  از سوی دیگر، این که هویت ایرانی بیشتر از هزار و سیصد سال در تقلا و تکاپویی دردناک برای سرکردن و به صلح و هماهنگی رسیدن با هویت اسلامی به سر برده است و امروز نتیجه آنهمه تلاش، یعنی شیعه گری، توسط مسلمانان «اصلی» یعنی سلفی ها و اعراب شبه جزیره، غیر قابل قبول، و در واقع «غیر اسلامی» و «رافضی» دانسته میشود، این نه امری اتفاقی و تصادفی است و نه واقعیتی کم اهمیت، و ما، ایرانیان امروز، بایستی آن را بسیار جدی بگیریم و به صورتی معقول و واقع گرایانه با آن برخورد و از آن نتیجه گیری کنیم.  
 
حقیقت این است که مردم ایران و هویت ایرانی امروز، پس از هزار و سیصد و چند سال تلاش و تقلا، خود را به نقطه ای از بلوغ تاریخی و اجتماعی رسانیده است که عملا بر سر یک دوراهی قرار گرفته و بایستی به طور خودآگاه یک راه را انتخاب کند.  یکی از آن دو راه  «بازگشتن به دامان اسلام ناب محمدی» است، با تمام تبعات سیاسی و اجتماعی آن، از قبیل خشونت گرایی اجتماعی، خشونت گرایی سیاسی و بین المللی، خشونت بر علیه زنان و عدم قائل شدن حقوق مساوی با مردان برای آنان، سیستم روابط اجتماعی و خانوادگی مبتنی بر مرد سالاری و پدر سالاری محض، و سیستمی سیاسی بر اساس یک ایدئولوژی بسیار کهنه، عقب افتاده و غیر عملی.  این همان راهی است که حدود سی و هفت سال پیش فردی به نام خمینی و پیروان مذهبیش ادعا کردند در پیش گرفته اند، و نتایج ناشی از آن را چند دهه است تحت عنوان «جمهوری اسلامی» در کشورمان مشاهده کرده ایم.  راهی آنچنان خطا و غیر عملی که امروز حتی خود گردانندگان آن سیستم نیز به این نتیجه رسیده اند که آن راه و مسیر اشتباه، مخرب و غیر واقعگرایانه بوده است، و نومیدانه در پی پیدا کردن روشی دیگر برای اجرای «اسلام ناب محمدی» سرگیجه گرفته اند.  
 
راه دیگر اما، که به نظر میرسد با گذشت هرروز خود را به نحوی روشن تر و غیر قابل اجتناب تر بر مردم ایران مینمایاند، عبارت است از یک نوع «بازگشت به خویشتن»، از طریق کنار گذاشتن  تلاش غیر ممکن هزارساله ای که برای محصور، محدود و منفعل کردن هویت تاریخی و فرهنگی خود و تسلیم کردن آن به هویت اسلامی/عربی انجام داده ایم، و در عوض انتخاب و روی آوردن آگاهانه به «هویت ایرانی» خود با افتخار، سربلندی و آرامش.
 
لطفا دقت کنید که حرف من به معنی حذف یا طرد الزامی دین اسلام نیست: هویت، تاریخ و فرهنگ ایرانی ما به اندازه کافی قدرتمند و خلاق بوده است که بتواند دین اسلام را در خود فرابگیرد، آن را تا حدی «هضم فرهنگی»‌ کند، گوشه های تیز و خشونت هایش را نرم کند و به آن رنگ و بوی ایرانی ببخشد.  برای بازگشت به هویت ایرانی خود نیاز واقعی به جنگ با اسلام ایرانی شده  نیست، چرا که اسلام در معنا و کاربرد دینی خود، مانند هر دین دیگر، تنها وسیله ای است برای پاسخ گویی و آرامش بخشیدن به یک نیاز و ضعف روانی برخی انسان ها، و از آن مهمتر، مانند هر دین دیگر وسیله ای است که اگر به نحوی امن و مطمئن «رام» و در چارچوب قوانین اجتماعی محصور شده باشد، الزاما قادر به صدمه رساندن به کسی نخواهد بود.  اما آنچه بایستی انجام گیرد گرفتن قدرت عمل از فرهنگ و ذهنیت فرهنگی و سیاسی و اجتماعی است که به همراه اسلام به کشورمان وارد شد، و همیشه تلاش داشته و دارد که هویت ایرانی ما را منفعل، خاموش و نهایتا حذف گرداند.   یکی از الزامات اولیه چنین بازگشتی البته آن خواهد بود که قدرت سیاسی از دست اسلام (و نماینده های آن!) بازپس گرفته شود و به نهادهای اجتماعی و سیاسی غیر دینی بازگردانده شود. اما آنچه که برای امکان پذیر شدن عملی چنین تغییری لازم است، ابتدا درک این نکته است که امروز، پس از قرنها تلاش و بی قراری درونی، ما مردم ایران به نقطه ای رسیده ایم که هم نیاز داریم و هم میتوانیم با نگاهی روشن تر به مسئله دوگانگی و پارگی هویت درونی خود بنگریم و آگاهانه به این تقلای دردناک خود پایان بدهیم و خود را از قید این دشمن درونی رها سازیم و اقتدار و شایستگی تاریخی خودمان را بازیابیم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی
برگرفته از:
http://jaleboon.blogspot.de/2016/01/blog-post_12.html

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.