رفتن به محتوای اصلی

چرا در تلویزیون برنامه محیط زیستی علمی تولید نمی‌شود؟
16.01.2016 - 08:04

توسط آزاده اسدی

 

صدایی که دست‌کم ۲۰ سال پیش می‌توانست هزاران ایرانی را جذب زیبایی‌های طبیعت ایران کند، صدایی که از لزوم توجه به زیست‌بوم تالاب‌ها، جنگل‌ها، کوه‌ها و دشت‌ها می‌گفت و از اهمیت حیات وحش، صدایی که سفر با مفهوم طبیت‌گردی را در ایران رواج داد، صبح روز شنبه ۱۲ دی‌ماه در ۶۸ سالگی خاموش شد.

محمدعلی اینانلو، مجری تلویزیون، مستندساز طبیعت و طبیعت‌گرد ایرانی که با همین سفرها تبدیل به چهره محبوب و مردمی شده بود، سال‌ها همراه با اسماعیل میرفخرایی از بهترین تیم‌های تلویزیونی بودند که در سال‌های سوت‌وکوری برنامه‌های خلاق و علمی در تلویزیون کشور، شبکه دو را ساعت ۱۰ هر شب با رنگ و بوی تازه‌‌ای از طبیعت‌گردی و محیط زیست در برنامه معروف «با طبیعت» متحول کردند.

آقای اینانلو را در قامت یکی از عاشقان سفر و طبیعت‌گردی در کشور می‌شناسند. کارمند سابق سازمان صدا و سیما که بعد از انقلاب در پاکسازی‌ها عذرش را خواسته بودند اما ایستاد و به عنوان تهیه‌کننده آزاد کار کرد و هر روز از سد نظارت گذشت.

او را بنیانگذار طبیعت‌گردی در ایران می‌دانند و از او به عنوان یکی از چهره‌های نامدار تلویزیونی و رادیویی نام می‌برند که می‌دانست چه باید بکند تا مردم به حفظ محیط زیست و طبیعت کشور تشویق شوند و به جای خاطره‌نویسی بر در و دیوار میراث‌های به جا مانده و تخریب محیط زیست، دوستی با طبیعت را در سفرهایشان انتخاب کنند.

اما چه شد که دیگر برنامه‌ای در سطح و اندازه «با طبیعت» با آن میزان دقت و ریزبینی درباره طبیعت‌گردی و لزوم توجه به محیط زیست در تلویزیون ایران ساخته نشد؟ برنامه‌ای که باعث شده بود محلی‌ها در استان‌‌ها و شهرهای مختلف درباره محیط زیست کشور آگاه‌تر شوند، چرا متوقف شد؟

اسماعیل میرفخرایی، مدیر و برنامه‌ساز پیشین رادیو و تلویزیون ملی ایران که در بخش استودیویی برنامه «با طبیعت» اجرای به یادماندنی داشت، می‌گوید، تمایلی برای ساخت چنین برنامه‌هایی در سازمان وجود نداشت:

«سیستم رادیو و تلویزیون اهداف و مأموریت خودش را دارد. اگر یک نفر در آن سیستم بخواهد سلیقه‌های شخصی خودش را اعمال کند، آن سیستم خوشش نمی‌آید.
در مورد ایران این مسئله خیلی پیچیده‌‌تر هم می‌شود. زیرا بیشترین هزینه در برنامه‌سازی‌ها صرف سریال‌ها و این جور سرگرمی‌ها می‌شود و برای برنامه‌های علمی و طبیعت و این حرف‌ها پول کافی نمی‌ماند. به همین دلیل از ساخت برنامه‌های مؤثر برای بالا بردن شعور و سطح تفکر مخاطب نسبت به محیط زیست، ممانعت می‌شود؛ این خودش یک سیستم بازدارنده است.»

​​محمدعلی اینانلو بخش سفر و جاده‌ای با طبیعت را به عهده داشت. با اتوموبیل خود سفر می‌کرد. با صدایی پرکشش که عشق به طبیعت در آن موج می‌زد، از زیبایی‌های مسیر می‌گفت و رمز و رازهای جاده‌ها و گیاهان و جانوران هر منطقه.

اسماعیل میرفخرایی که رفاقتی ۵۰ ساله با اینانلوی طبیعت‌گرد داشته از روش‌هایی می‌گوید که برای ساخت یک برنامه پرکشش محیط زیستی و علمی در سال‌های بعد از انقلاب به کار می‌بستند اما برخلاف استقبال مردم، بین مسئولان طرفداری نداشت:

«تفکر ما این بود که باید مردم سرزمین‌مان را با طبیعت ایران آشنا کنیم‌ ـ‌ حالا اینانلو بیشتر و من کمترـ اما آنقدر برنامه‌‌هایمان سرگرم کننده نبود. بیشترین بودجه برنامه‌ریزی صرف برنامه‌های سرگرم کننده می‌شود و برنامه‌هایی که به مخاطب چیزی یاد می‌دهد (یعنی تغییری در مخاطب قبل و بعد از شنیدن و دیدن برنامه حادث می‌شود) چندان موردنظر افراد نیست. در حالیکه سرگرمی در بطن برنامه‌ علمی هم می‌تواند باشد، مثل کاری که دیوید آتنبرو(مستندساز بریتانیایی) می‌کند.
نمونه برنامه «با طبیعت» جلوی من است. ما حتی در آن زمان متن نداشتیم. من مطالب را از خودم می‌گفتم. یعنی فقط سرفصل‌ها را داشتم. الان تعجب می‌کنم که چگونه این کار را انجام می‌دادم. اینانلو هم همینطور. طنزی در کلام محمدعلی اینانلو بود که به این روند کمک می‌کرد.
ما دوتا که ترکیب شدیم به تهیه‌کنندگی آقای آتش‌افروز که کارهای اداری این برنامه را انجام می‌داد، به مدت ۴۰ شب این برنامه را روی آنتن بردیم. بعد هم تقاضا شد که دوباره بسازیم. ولی بودجه‌ای که به ما می‌دادند کم بود. یعنی ماشین اینانلو داغون شد. چهارهزار و ۸۰۰ تومان برای هر دقیقه به ما پول می‌دادند. آن موقع این مبلغ در مقابل بودجه‌هایی که برای برنامه‌های سرگرمی داده می‌شد، اصلا چیزی نبود.»

اما محمدعلی اینانلو، این مجری محبوب و طرفدار محیط زیست و گردشگری در طبیعت، در سال‌های گذشته موجی از انتقاد و اعتراض برخی از طرفداران محیط زیست و تلاشگران حقوق حیوانات را هم برانگیخته بود. آخرین بار که انتقادهای زیادی را برانگیخت، زمانی بود که خبرهایی درباره نقش‌داشتن او در شکار در منطقه‌ای در شاهرود منتشر شد.

خبر و عکسی از سه شکارچی همراه با لاشه یک قوچ وحشی که سر از شبکه‌های اجتماعی و برخی وب‌سایت‌های فعال در حوزه محیط‌زیست درآورد. این سه شکارچی در منطقه شکار ممنوع شاهرود بازداشت شدند و کمی بعد گفته شد مسئولیت شکار با شکرالله اینانلو برادر محمدعلی بوده و خودش هم در شکار نقش داشته است.

هر چند که آقای اینانلو همیشه این خبر را تکذیب کرد و گفت تعدادی از بدخواهانش این خبر را در سطح یک شایعه منتشر کرده‌اند اما وب‌سایت رسمی سازمان حفاظت محیط‌زیست هم کمی بعد با انتشار خبری با تیتر «دستگیری بستگان یک چهره‌ تلویزیونی در منطقه شکار ممنوع» به این موضوع واکنش نشان داد.

انتقادها به مواضع اینانلو در مورد شکار و سازمان حفاظت محیط زیست

مواضع آقای اینانلو درباره شکار تاحدی باعث افزایش این انتقادها بوده است. او هیچ‌وقت در مصاحبه‌هایش با شکار مخالفت نمی‌کرد و نظرات متفاوت و جنجالی درباره شکار داشت. هر چند که در گفت‌وگوی تلویزیونی یک‌بار شکارچی‌بودن خودش را در گذشته کار نادرستی خواند و گفت حالا با دوربین شکار می‌کند و لذت بیشتری می‌برد.

اسماعیل میرفخرایی، مجری باسابقه و تهیه کننده پیشین برنامه‌های علمی و زیست محیطی در رادیو و تلویزیون ایران، می‌گوید این تنها بخشی از شخصیت اینانلو بود که با رفاقت‌شان جور در نمی‌آمد و با دوستی طبیعت و محیط‌زیست هم نمی‌خواند:

«من صد در صد با شکار مخالفم. علی‌رغم اینکه اینانلو از شکار مجاز و شکار حیوانات پیر حمایت می‌کرد، من پیوسته با او درگیری داشتم. آقای اینانلو تا ۱۷ سال پیش شکارچی بود. از آن زمان، کم کم دوربین آمد جای اسلحه و توافق ما بیشتر شد. ولی ما همیشه دعوا داشتیم. من اصلا‌ً تحت هیچ شرایطی،شخصیت شکارچی او را دوست نداشتم. با اینکه دو دوست بسیار نزدیک بودیم ولی همیشه ۱۸۰ درجه با هم اختلاف داشتیم.»

محمدعلی اینانلو همچنین با انتقاد از روند مدیریت محیط زیست گفته بود «محیط زیست تنها عرصه‌ای است که مدیریتش باید با مرد باشد. به گفته او «محیط زیست به دلیل طبیعت خشن، جای سوسول بازی نیست.»

این سخنان او در واکنش به تصمیم‌های سازمان حفاظت محیط زیست برای منع پنج ساله شکار بود و مخاطبش معصومه ابتکار رئیس این سازمان بود که از جمله رها کردن کبوتر را جایگزین کشتن گوسفند در مراسمی کرده بود. اینانلو در واکنش به این رفتارهای تازه گفته بود: محیط زیست جای رنگ صورتی کارتون‌های والت‌دیزنی نیست.

اسماعیل میرفخرایی از دوستان قدیمی و همکاران محمدعلی اینانلو می‌گوید او که برای بقای برنامه‌ طبعت‌گردی و محیط زیستی‌اش تلاش می‌کرد، با رویکردهای برخی مسئولان ناراحت و تلخ می‌شد:

«فشارهایی که به یک فرد می‌آورند طبیعتا‌ً او را در جناح معارض قرار می‌دهد. در مورد شاهرود من از استرالیا با او در تماس بودم. به طور جدی گفت مسئله من نبودم. اما یک نکته حساسی هست؛ آقای اینانلو در این آخرها ارائه خودش و حفظ محیط زیست و اهمیت کشورمان ایران را با هم یک ملغمه‌ای ساخته بود که آن ملغمه باعث می‌شد، به درد سر هم بیافتد. زیرا خیلی‌ها اصلا‌ً از شکل و شمایل اینانلو خوششان نمی‌آمد.
طبیعی است که هر روز و هر شب با نگاه رادیو تلویزیونی که با نگاه او همخوان نبود، مشکل داشت. او را بارها صدا می‌کردند و افسرده‌اش می‌کردند که این را بگو این را نگو. در حالی که خود برنامه‌ساز بدون اینکه قصد براندازی داشته باشد می‌خواهد واقعیت را روشن کند.
خیلی بد است که آدم کم سوادتری کار شما را نظارت کند. در نتیجه می‌خواهم این را عرض کنم که من بُریدم. به زبان عوام «بُریدم» و رفتم در کار دانشگاهی و یک مقدار هم برنامه‌های رادیویی سال‌ها پیش را داشتم و در استرالیا هم ورزش می‌کردم و الان هم برگشتم ایران. برای اینکه نمی‌توانم از کشورم ببُرم.
اینانلو نبُرید و واقعا‌ً‌ ایستاد و برنامه‌ها را اجرا کرد. کار او نشان داد،‌ سلیقه مردم ممکن است گاهی با سلیقه سازمان رادیو تلویزیونی در کل دنیا، همخوانی نداشته باشد.»

با همه این انتقادها اما محمد علی اینانلوی ۶۸ ساله همچنان شاداب و سرزنده در کوه‌‌ها و بیابان‌های ایران با گروه‌های جوان فیلمبرداری‌اش در سفر بود و مستند «ایران جهانی در یک مرز» را تهیه و اجرا می‌کرد که تا حدی یادآور همان برنامه ۲۰ سال پیش «با طبیعت» بود.

برنامه‌ای که البته تا آن اندازه محبوب نشد اما صدا و حضور محمدعلی اینانلو را ماندگارتر کرد و مردم را با جاذبه‌های طبیعت ایران آشناتر.

اسماعیل میرفخرایی می‌گوید چندان با ساخت این مستندها موافق نبوده اما حالا به نتیجه تازه‌ای رسیده است:

«همیشه به شوخی به او می‌گفتم: تو سوژه را حرام می‌کنی و او خیلی ناراحت می‌شد. ولی الان می‌فهمم، او امکان دیگری نداشت. یعنی وقتی فیلمبردار متخصص کم دارید یا مثلا‌ً نظارت سازمان رادیو تلویزیون برنامه‌ات را تکه‌پاره می‌کند، بهتر از این نمی‌توانی کار کنی. افرادی مثل من طاقت نیاوردند و بیرون آمدند.
اما اینانلو ایستاد و علی‌رغم مشکلاتی که در برنامه‌سازی و نظارت‌ها داشت ـ که نظارت‌های کاملا‌ً‌ بی‌جا بودـ برای اینکه او عاشق ایران بود و مردم را می‌شناخت، توانست از این سدها رد شود و برنامه‌هایش موفق شد و این به نفع رادیو تلویزیون در ایران است. من نمی‌دانم چرا به این برنامه‌ها که به نفع آگاهی مردم از طریق رادیو تلویزیون است کمتر توجه می‌شود.»

اسماعیل میرفخرایی که پس از بازنشستگی اجباری از سازمان صدا و سیما، به استرالیا سفر کرده بود، می‌گوید حالا به ایران بازگشته چون تحمل جداشدن از طبیعت ایران را نداشته، اما حالا که بازگشسته یار دیرین طبیعت‌گردش دیگر نیست. صدایی که شب‌های زیادی را با آن سر کردیم تا محیط زیست و طبیعت‌گردی در ایران مفهومی پیدا کند.


© 2016 تمام حقوق این وب‌سایت، بر اساس قوانبن کپی‌رایت، برای رادیو فردا محفوظ است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.