رفتن به محتوای اصلی

زندانیان سیاسی و رژیم شکنجه
19.01.2016 - 23:47
 
 
عصر سه شنبه به دیدار امید[1]  سیمین [2] رفتیم. به اتفاق مادران و چند دختر و پسر جوان فعال اجتماعی . سیمین جوان شده بود . با چشمهایش میخندید . اما هر چه بیشتر در سیمای امید میکاویدم نشان از شادی نمی یافتم. صورتش غمگین بود . چشمها و نگاهش هم . در زندان چه میگذرد که چنین بلایی به سر چشمهای فرزندانمان میاورد ؟ 

سالهای قبل ، وقتی به دیدار ریحانم میرفتم ارنجهایم را روی تاقچه ی باجه ی ملاقات کابینی میگذاشتم و دستها را زیر چانه ام . به شیشه ی کثیفی که حائل بینمان بود نزدیک میشدم و با همه ی وجودم صورت نگارم را نگاه میکردم . بیش از هر چیز چشمهایش توجهم را جلب میکرد . نگاهش پیر بود . هر ملاقات از ملاقات قبلی پیرتر.
 
ه او میگفتم تو چه میبینی که اینچنین جهاندیده گی از چشمان میبارد ؟ خنده ی نخودی میکرد و نگاهش را میدزدید و میگفت فقط آدمها را با دقت نگاه میکنم و به حرفهایشان گوش میدهم . شبها هم توی تخت به هر چه در طول روز دیده یا شنیده ام فکر میکنم . 
امروز که امید را دیدم فهمیدم هر کس که شبها را در تفکر و تحلیل آنچه در روز دیده بگذراند ، پیر میشود .
مگر میشود ضربه های شلاق را روی پوست حس کنی و پیر نشوی ؟ مگر میشود تبعیض و بی عدالتی را تجربه کنی و پیر نشوی ؟ مگر میشود پوسیدن انسانها را ببینی و پیر نشوی ؟ مگر میشود سوختن رویاها را ببینی و پیر نشوی ؟ مگر میشود دود شدن بهار جوانی را لمس کنی و پیر نشوی ؟ 

ما هم پیر شده ایم . به ظاهر آزادیم ، اما لحظاتمان را در قفس پرپر میکنیم . چنان قفس را تنگ کرده ایم که دیگر حتی نمیتوانیم ادای پرواز را در بیاوریم . کدام پرنده ای در قفس شاد است که امید ما باشد ؟ کنار گردن امید کبود بود . گمانم کتک خورده بود . درست پیش از باز شدن در اوین .
 
دیوارهای این زندان شاهد چه فریادها بوده از روز اولش . اگر آجرها زبان داشتند میگفتند که چه ناخنها کشیده شده و چه داغها و درفش ها که بر گوشت زندانی حک نشد !
 
29 دی 1394
 
[1] امید علی شناس، زندانی سیاسی، که به تازگی موقتاً با وثیقه آزاد شده است.
[2] سیمین عیوض زاده، مادر امید علی شناس
 
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ماندگار، خبرنگار آزاد

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.