رفتن به محتوای اصلی

راه سوّم
11.03.2016 - 09:35

راه سوّم

انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی ایران در هفت اسفند برگزار شد و پس از هیجان های کاغذی انتخاباتی چند، تب و تاب آن  خوابید. در این میدان پر طمطراق هیجانات، بخش هایی کنده شده از چپ های سابق که به حمایت از جناح اپوزیسیون درون حکومتی برخاسته بودند، "کارن قرمز نشان دادن" انتخاباتی آن جناح حکومتی را که به دنبالش افتاده بودند، به جناح "اصول گرایان" و ولی فقیه فعلی، به پیروزی مطلق، ظفر ارتش ایران به توران، و تیر آرش کمانگیر بر فراز البرز کوه تشبیه می کردند. در عرصه تصویر کلان سیاسی توازن و فعل و انفعالات درون جناح های درون حکومتی ترکیب هایی از دو جناح اصلاح طلبان و اصول گرایان حکومتی طبق معمول به هر دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان انتخاب ولی فقیه راه یافتند. آبها از آسیاب افتاد، طمطراق آماده شدن به عید نوروز و سر و صدای محکومیت به اعدام بابک زنجانی و محدودیت برگزاری روز جهانی زن و محدودیت ها در زمینه مراسم عید نوروز هیجان های انتخاباتی را تحت الشعاع قرار داد.

 در شرایطی که از یک طرف اپوزیسیون سکولار دموکرات از بیماری پراکندگی شدید، عدم داشتن پلاتفورم سیاسی واحد و نداشتن هدفی متحد و یگانه در عذاب می باشد، جبهه نیروهای چپ و دموکرات در عین پراکندگی، از بیماری نداشتن استراتژی شفاف، کارا، موثر که قابلیت شکل دهی آلترناتیو قدرتمند را دارا باشد در عذاب میباشند. استراتژی "نه تحریم، نه شرکت" که در انتخابات مجلس اسفند ماه نود و چهار توسط رهبری بخش قابل توجهی از نیروهای چپ دموکرات اتخاذ شد، یک استراتژی شدیدا پسیو و انفعالی بود که باز هم در حاشیه های عرصه های باز شده برای چالش های دموکراتیک در میدان چالشهای انتخاباتی قرار گرفته و هیچ توجهی را نتوانست به خودش جلب بکند. این استراتژی که  درعرض نزدیک به یک دهه گذشته توسط رهبری بخش قابل توجهی از چپ دموکرات ایران در مورد انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در ایران اتخاذ می شود، نقش بسزائی در محو حضور سیاسی فعاّل و موثر چپ دموکرات ایران در صحنه سیاسی کشوری داشته است.

 این در شرایطی میباشد که تئوری پردازهای تئوری "شکوفائی جمهوری اسلامی ایران، یا خط امام" که تاریک ترین دوران هر چند کوتاه جنبش فدائی را برای آن به ارمغان آوردند، به موازات استراتژی دیگر " نه تحریم، نه شرکت"، با شدت و حدّت تمام و شرکت فعال با استراتژی حمایت کامل از "اصلاح طلبان حکومتی – خط امام"  به میدان آمدند.  برآیند تاثیرات دو استراتژی "نه تحریم ، نه شرکت" از یک طرف و "شرکت فعال زیر پرچم اصلاح طلبان حکومتی" از طرف دیگر چه می توانست باشد؟ در شرایطی که استراتژی " نه شرکت، نه تحریم" پسیو ترین و انفعالی ترین استراتژی ممکنی بود که یک نحله سیاسی چپ دموکرات می توانست اتخاذ بکند، به همان میزان میدان سیاسی را خالی میکرد تا استراتژی "شرکت فعال زیر پرچم اصلاح طلبان" با شفافیت و کارائی و قدرت فراوانی به پیش برده شود.

طبیعتا وقتی یک سیاست پسیو و غیر فعال را بصورت همجوار و به موازات یک سیاست فعال محافظه کار لیبرال قرار داده باشیم، سیاست غیر فعال پسیو، هر چند سیاست رسمی آن سازمان سیاسی بوده باشد، در حاشیه خواهد ماند. در این مورد آنچه که عملا برجسته شده و بصورتی جاری و فعال در صحنه بصورتی سیاست آن سازمان سیاسی عرض اندام خواهد کرد، همان سیاست فعاّل، شفاف و کارای محافظه کاری لیبرالیستی خواهد بود که از پشتیبانی حامیان قدرتمند اقتصادی داخلی و بین المللی نیز برخوردار میباشد. عملا در چنین مواردی سیاست غالب این جریان، همان شرکت و حمایت از جناح اصلاح طلبان حکومتی می باشد. بخش قابل توجهی از چپ دموکرات ایران سوار بر بالهای آرمانهای فدائیان شهید، بنیان گذاران جنبش سیاهکل، فدائیانی که سالهای سال در زندانها مقاومت کرده و سپس رودروری جوخه های اعدام ایستادند، و آنهائی که با ریختن خون خویش به دیکتاتوری، ارتجاع، خفقان و ظلم و بی عدالتی "نه" گفتند؛ استراتژی خود را در صف کشیدن پشت سر کسانی فورمولبندی میکنند که خط "امام" را با رنگ لیبرال تری تعریف میکنند. گویا عرض دهه گذشته "شکوفائی نوینی از جمهوری اسلامی ایران" درحال غنچه زدن بوده است.

 آیا در یک تشکیلات سیاسی در شرایطی که در مورد مساله انتخابات، تاکتیک غالب آن نحله سیاسی " نه شرکت ، نه تحریم" بوده باشد، میتواند تاکتیک دیگری توسط جناح یا فراکسیون دیگری بصورتی فعالانه تری از تاکتیک رسمی اعلام شده از طرف آن سازمان به پیش برده شود، بدون اینکه هیچ بازتاب اساسنامه ای شامل اعضای آن فراکسیون شده باشد؟ اینکه این مساله یک اشکال اساسی اساسنامه ای را در بطن خویش حمل می کند به یک طرف. اینکه دوستانی که موضع سیاسی رسمی سازمانی را زیر پا گذاشته و موضع سیاسی بخش یا فراکسیون خویش را علنا و فعالانه به پیش می برند را در نظر نگیریم، جای سوال اساسی دیگر در این است که چگونه رهبری سازمانی وجود چنین گروه بندی دیگری را که هم خود را درون این نحله سیاسی می دانند، هم هر وقتی که دلشان خواست خودشان را در خارج آن سازمان قرار می دهند، بعنوان بخشی از سازمان سیاسی خود تلقّی می کند؟

این در شرایطی میباشد که طرفداران هر دوی این کلاس های فکری، استراتژی شایسته چپ رادیکال دموکرات را با قدرت تمام از صحنه به حاشیه می زدند. استراتژی درستی که چپ دموکرات رادیکال در چنین شرایطی باید با قدرت و شفافیت تمام اتخاذ کند باید بر پایه های ارزش های شفاف حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی می تواند استوار بوده باشد، تنها میتواند تحریم فعال انتخاباتی  باشد. تحریمی که  بر پایه های حضور فعال در صحنه فراهم شده بر عرصه میدان انتخاباتی استوار می باشد.  آنچه که چپ ایران را از صحنه سیاسی فعال کشور به حاشیه زده است، اگر از یک طرف سیاست های امنیتی، سرکوبگرانه و غیر دموکراتیک نظام جمهوری اسلامی ایران بوده باشد، از طرف دیگر و شاید به میزان بمراتب بیشتر از آن اتخاذ سیاستهای غیر شفاّف، غیر کارا، مغشوش، چند بعدی و به نحو قدرتمندی پسیو نحله غالب چپ دموکرات ایران میباشد. اینجا ما با تعریف سیاسی استراتژیک مشخصی طرف هستیم که بر طمطراق جانفشانی های نسل های فدائیان شهید بال و پر کشیده و در موارد کلیدی سیاسی، وجود خود را یا کاملا نفی کرده و با اتخاذ سیاستی کاملا پسیو از صحنه حذف میکند، و یا در فعالترین حالت خویش خود را بصورت سایه ای از جناح های ویژه حکومتی تعریف میکند.

الگو و محک چپ دموکرات در برخورد به مسائل سیاسی اجتماعی اگر بر پایه های  سکولاریسم، مدرنیسم، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، آزادی، حقوق شهروندی، حفظ محیط زیست طبیعی، دموکراسی و حقوق طبیعی انسانی میباشد، این محک ها باید سنگ بنای تنظیم تاکتیک های روزمره عملکردی ما بوده باشند. آیا عرصه فراهم شده در میدان چالشهای انتخاباتی زمینه را برای عرضه آلترناتیو های سیاسی فراهم میکند، یا آلترناتیو برنامه ای؟ کسانی که در شرایط نبود ابتدائی ترین امکانات ابراز حقوق شهروندی و برخورداری از حقوق بشر صحبت از رقابت های برنامه ای میکنند، عملا به وضعیت موجود سیاسی کشور تمکین نموده اند. آیا در ایران نیروی اجتماعی خواهان و طرفدار و تشنه آزادی، عدالت، حقوق بشر، سکولاریسم و حقوق شهروندی و غیره چند میلیون نفر می باشند؟ این میلیونها نفر به کدامین گروه بندی های سنی مربوط می باشند؟ چرا این گروه بندی های اجتماعی به چپ های دموکرات با دید بی اعتمادی، شّک، و بی کفایتی نگاه میکنند؟ چرا این نیروهای اجتماعی سکولار و دموکرات و آزادیخواه، با سازمان های سیاسی سکولار و دموکرات و آزادیخواه اعتماد نکرده، نپیوسته و تمام امید خویش را به روزنه های باریک و دود آلود فراهم شده توسط اپوزیسیون درون حکومتی دوخته اند؟

چپ دموکرات و رادیکال این وظیفه تاریخی را بر دوش میکشد که خود را با قدرت، شفافیت، کارائی و استقلال کامل معرفی کرده و به مردم حاضر در صحنه امکان مشاهده آلترناتیو سومی را داده باشد. حد اقل کاری را که چپ دموکرات میتواند با این کار خویش انجام داده باشد، روش کردن چراغ های یک فانوس دریائی دیگری می باشد که توجه مردم را به نقطه الترناتیو سیاسی سومی  در مقایسه با دو آلترناتیو دیگرمتمرکز میکند. سازمان سیاسی چپ دموکرات  در حالیکه از دو جناح فکری راست محافظه کار در کنارطرز فکر سیاسی پسیو، انفعالی دنباله رو اصلاح طلبان حکومتی رنج می برد، احتیاج دارد تا جناح فکری منسجم و مستقل و قدرتمند رادیکال  با تعریف های استراتژیک شفافی را به صحنه سیاسی بیاورد تا علاوه بر تاثیرات ترویجی آموزشی آن، آلترناتیو سومی را ارئه بدهد تا نسل های میلیونی سکولار، دموکرات و آزاده مردم ایران آلترناتیو سیاسی سومی را در جلو خویش داشته باشند. راه سوم به میزان به مراتب قدرتمند تر، شفاف تر و برجسته تری بر پایه های ارزش های حقوق بشری ، آزادیخواهی، حقوق شهروندی و سکولاریسم استوار خواهد بود.

دنیز ایشچی 11/02/2016

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.