ویلیام شکسپیر: کاوشگر چیرهدست سرشت انسان
امسال ۲۳ آوریل چهارصدمین سالمرگ شکسپیر است. در بسیاری از کشورهای جهان با بازخوانی و اجرای نمایش ها و اشعارش یاد او را گرامی می دارند.
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare ۱۶۱۶ -۱۵۶۴) شاعر، نمایشنامهنویس و بزرگترین نویسنده انگلیسی، در آستانه دوران رنسانس و شکوفایی روشنگری زندگی میکرد و نوشتههایش سپیده بامداد نوزائی در انگلستان است. شکسپیر در سال ۱۵۶۴ در استراتفورد، به دنیا آمد؛ همان سالی که گالیله به دنیا آمد و همان سالی که میکل آنژ از دنیا رفت.
بسیاری از باورهای دنیای کهن در آثار شکسپیر بازتاب دارد، هرچند روند فروپاشی آنها شروع شده است.فلسفه دوران شکسپیر، انسان را موجودی میان حیوان و فرشته ارزیابی میکرد، درست مانند شاعر بزرگ ما عبدالرحمن جامی:
آدمیزاده طرفه معجونی است کز فرشته سرشته وز حیوان
گر کند میل این بود کم از این ور کند میل آن شود به از آن
در تفکر سنتی این ستیز یا دوگانگی به دو خاستگاه جداگانه، به مغز و قلب، برمیگشت. در عرف و معرفت عامیانه مغز را خاستگاه خرد، قلب را خاستگاه امیال نیک و کبد را خاستگاه امیال پلید میدانستند.
در آثار شکسپیر، تضاد یا کشمکش برخلاف الگوی سنتی، تقابل خیر و شر نیست. او چه بسا دو خیر یا دو شر را در برابر هم قرار میدهد. برای او، به عنوان ستایشگر روشنگری، تقابل مهمتری مطرح است: تقابل خرد و احساس. سیر درام او فراگشت پرتکاپوی خرد است که میکوشد بر غریزه و احساس لگام بزند. غریزه و احساس که آنی است، خرد و سنجیدگی با تفکر زاده می شود.
شکسپیر با الهام از آموزههای روشنگری، به خردگرایی باور داشت و بر آن بود که طغیان عواطف و غرایز "حیوانی"، نابودی و خاموشی عقل است و لاجرم به شر و تباهی میانجامد. اما او که روح و روان آدمی را حتی ژرفتر از آن خوانده بود که آدمیان آثار او را می خوانند، انسان را تا ابد اسیر عواطف و احساسات میدید. جاودانگی شکسپیر از همین سرچشمه ابدی مایه گرفته است.
درنمایه های آثار شکسپیر جهانشمول و همیشه صادق است. او کاوشگر چیرهدست سرشت انسان است. او در نمایشنامههایش به عشق و شهوت، قدرتطلبی و قناعت، دوستی و نفرت، وفاداری و خیانت، امید و یاس، رشادت و ترس، پیروزی و شکست، دوراندیشی و جنون، جنایت و مکافات، بخشش و انتقام، شور زندگی و افسردگی، قناعت و آز، حسادت و پذیرش، نیکخواهی و بداندیشی و دیگر عواطف و احساسات انسانی را زیر ذرهبین میگیرد. این پیشگام نوزایی، انسان را نه آنچه سده میانه میپنداشته، بلکه صورتکهایش را کنار می زند و آنرا آنچنان که هست بر روی صحنه میآورد. تقریر دو دلی و بی تصمیمی هملت و جنون قدرت بانو مکبث به نظر می رسد هرگز تمام نمی شود.
در آثار شکسپیر یک پیکار دائمی بین بدی و خوبی ، کژی و راستی، سیاهی و سپیدی و خیر و شر در جریان است. او به حقیقت مطلق باور ندارد و از اینرو بین خوبی و بدی مرز گذرناپذیر نمیکشد. «خوب»ها مانند هملت و شاه لیر با همهی خوبیهایشان، مرتکب بدی و زشتی میشوند. «بد»ها مانند مکبث و ریچارد سوم، با همهی بدیهایشان گاهی دچار عذاب وجدان میشوند و در پندار و گفتار و رفتار خود شک و تردید میکنند.
تمام نمایشنامههای شکسپیر، با تمام تنوع و پیچیدگی بیحدی که دارند، از طرحی یکسان پیروی میکنند: در آغاز نمایش، با کنش یک یا چند شخصیت، نظم اخلاقی یا سامانه اجتماعی درهم میریزد. اقدام "قهرمان" با مقاومتی روبرو میشود که وضعیت را به بحران میکشد. زمانی که بحران به اوج میرسد و دیگر پیشرفتی برای آن متصور نیست، بسته به نوع نمایشنامه، دو وضعیت پیش میآید: در سوگنامه (tragedy) قهرمان کشته میشود و در شادنمایش (comedy) ضدقهرمان به مجازات میرسد و از عمل خود عبرت میگیرد.
شکسپیر، مانند تماشاگر موشکاف، بر همه چیز ناظر است، اما نه داوری میکند و نه حکم و پیام اخلاقی صادر می نماید. در کارهای او سرنوشت یا تقدیر حضور دارد، اما برخلاف درام باستانی، سدی در راه عمل انسانی نیست؛ انسان آزاد است با عزمی خردورزانه حکم سرنوشت را کنار بزند.
شکسپیر در سوگنامههایش قدرت نامشروع را نکوهش میکند. ناپایداری و محکوم به زوال بودن ِ قدرت غیرقانونی را به نمایش میگذارد. او نشان میدهد جباران حتی پیش از رسیدن به دادگاه دادگری مردم و مجازات نهائی از آسایش روحی و آرامش وجدان برخوردار نیستند. او همچنین، با کالبدشکافی دور باطل قهر و خشونت به بنیان اخلاق نوزایی و نوین رهنمون میشود.
شکسپیر در نمایشنامه طوفان (The Tempest) با نبوغی بیهمتا، پیشروی و پیامد استعمار را به طور تمثیلی روایت میکند. در جزیرهای زیبا و افسونگر در دریاهای مناطق گرمسیری، پروسپرو (Prospero) و دخترش میراندا (Miranda) زندگی میکنند. دوازده سال پیش پروسپرو حاکم دوک نشین میلان بود. وی در آن سالها شب و روز سرگرم و مجذوب مطالعات، پیشگویی و احضار مردگان بود، و تمام امور دولتی در دست برادرش آنتونیو افتاد. آنتونیوی پلید با زد و بند و کمک آلونسو، پادشاه ناپل، رفته رفته دولت و اموال پروسپرو را غصب کرده و سرانجام پروسپرو و دختر خردسالش را در قایقی بی بادبان در دریا رها ساخت. آنچه جان این دو را نجات داد، کمک پنهانی گونزالو، دوست خوب و از مشاوران دیرین پروسپرو بود. گونزالو چون از نقشه آنتونیو خبر داشت، شب پیش از تبعید بی رحمانه دوک، دست به کار شد و افزون بر آماده کردن وسایل لازم برای قایق و آب و خوراک، جبه ساعات تفکر، عصای سحرآمیز و بسیاری از کتب خود درباره سحر و جادو را نیز برای دوک تبعید شده در قایق گذاشته بود. دوک و فرزندش پس از سرگردانی بسیار درمیان امواج، عاقبت در جزیرهای کوچک و دورافتاده که متعلق به کالیبان بود، به ساحل رسیدند.
دوک به کمک کتابها و جادویش، کالیبان (Caliban) و مادرش را به خدمت گرفت. کالیبان در ازای خدمتی که برای اربابش انجام میداد زبان ارباب را میآموخت. در یکی از صحنهها کالیبان در اعتراض به اربابش میگوید که او همه چیز را از کالیبان و مادرش گرفت، جزیره آنها را اشغال کرد، تنها پاداش کالیبان آموختن فحشدادن به زبان ارباب بود.
شکسپیر در انگستان و به انگلیسی نوشت، اما در باره عامترین و مشترکترین غرایز و تجربیات بشر نوشت و امروز در همه زبانها و فرهنگها حضور دارد. هر کس با هر رنگ و از هر اقلیمی، بیدرنگ خود را با شکسپیر آشنا میبیند؛ زیرا نشان میدهد که تمام ملتها رهبرانی داشتند خونآشام که از ستم بر زیردستان کیف میکردند، پدرانی بیرحم که پهلوی فرزندان را می دریدند، فرزندانی شقی که پدران خود را کور می کردند، زنانی سنگدل که همسران خود را به قتلگاه می فرستادند، پادشاهان و رهبرانی که خون همه را میریزند، را در زندگی تجربه کرده اند.
شکسپیر در آثارش عطوفت، عفو، رحم، مروت، گذشت، بخشش، چشمپوشی و مدارا را میستاید و آنها را سادهترین و انسانیترین راه برونرفت از گرفتاریها و دشواریهای روحی برمیشمارد. در «ریچارد دوم» میخوانیم:
ای مردم خشمگین، به فرمان من گوش کنید! نفرتهای کلان به زخمهای ژرف میانجامد
ویلیام شکسپیر، با اینهمه شاهکارهایش، تنها ۵۲ سال زندگی کرد و در ۱۶۱۶ از دنیا رفت. درست همان سالی که سروانتس نیز درگذشت.
۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari
Telegram: @ahaddehnari
Abstract
Four hundred years after Shakespeare's death, we celebrate the legacy of arguably the greatest playwright in the English language.
April 23, 2016, marks the 400th anniversary of William Shakespeare’s death at age 52. His plays and sonnets have been performed in nearly every major language on every continent. To mark the event, festivals, performances, and exhibitions will take place all around the world. Some will be produced in the traditional Elizabethan style, while others will present more modern-day interpretations of his work.
William Shakespeare was baptized on April 26, 1564, in Stratford-upon-Avon, England. From roughly 1594 onward he was an important member of the Lord Chamberlain’s Men company of theatrical players. Written records give little indication of the way in which Shakespeare’s professional life molded his artistry. All that can be deduced is that over the course of 20 years, Shakespeare wrote plays that capture the complete range of human emotion and conflict.
Ahad Ghorbani Dehnari
23 April 2014
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید