رفتن به محتوای اصلی

حاکمیت دروغ -عایشه گونایسو
21.05.2016 - 23:39
برگردان:
آرسن نظریان

انکار سازمان یافته درحکم حاکمیت دروغ است. انکارکننده برای تداوم انکارش ناگزیر است قاطعانه و به طور مداوم دروغ بگوید. درغیر اینصورت، دروغش دوام نمی آورد. واقعیت، حتی جزیی ترین تکه های اطلاعات که کوچکترین احتمال برملا کردن دروغ را دربرداشته باشد ، بزرگترین و بیرحمانه ترین دشمن انکار است. بنابراین، انکارکننده the denialist  با خلق دنیایی بر شالوده دروغ، ناچار است برای ادامه حیاتش با هر گونه تجلی واقعیت با چنگ و دندان مبارزه کند. ما در کشورمان ترکیه، همگی در این دنیای دروغ زندگی می کنیم، تاآنجا که کتابهای درسی، سازمانهای خبری، اسناد رسمی، ادبیات و احتمالا حتی نامهای خانوادگی ما به ما دروغ تحویل می دهند. حتی ممکن است والدین ما درباره تاریخچه خانوادگی ما به ما دروغ گفته باشند. احتمال دارد که هویت ما کلا ساختگی باشد.

و ما، اکثریت مسلمان در این مملکت دروغ را باور می کنیم. بعضی ها – اکثر ما – دوست دارند دروغ را صرفا برای توجیه شدن در محیط زندگیشان باورکنند. برخی دیگر – باز بیشترما – فقط برای آرامش فکری و برای احتراز از سوالاتی که تعادل و توازن درونی ما را به هم می زنند و احساس گناهکاری به ما می دهند، دروغ را باور می کنیم (چرا که حساب پس دادن به خود سنگینتر از مجازات دیگران است). پاره ای دیگر پول دریافت می کنیم تا دروغ را باور کنیم و به دیگران هم بباورانیم.   
اما، دروغ گفتن فقط دادن اطلاعات نادرست نیست. پنهان کردن واقعیت نیز دروغ است. بنابراین، بعضی از ما، حتی آنهایی که خود را مصون از دروغهای رسمی می دانند ( ازجمله خود نویسنده ) بسیار احتمال دارد که به دلیل بیحسی ای که از گذشته تاریکمان به ارث برده ایم، بیحسی ای که تمایل ما به جستجوی حقیقت را نابود می کند، ناخودآگاه ناقل این نوع دروغ – یعنی پنهان کردن واقعیت – باشیم.

" بزودی به خانه هایتان برمی گردید"
برگردیم به سال ۱۹۱۵. از همان آغاز نسل کشی، عامل دروغ نقش اساسی در این جریان ایفا کرده است. ماموران پلیسی که در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، یعنی روز دستگیری روشنفکران ارمنی، آنها را از خانه هایشان به همراه بردند بسیار مودبانه رفتار می کردند. به نوشته یکی از بازماندگان این نسل کشی، آرام آندونیان در کتابش تحت عنوان " تبعید، شوک و مرگ درراه چانقِری" 3 (انستیتوی کومیتاس ۲۰۱۰)، به همه آنها گفته می شد که چند دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد، که خیلی زود به خانه هایشان برمی گردند و دلیلی برای نگرانی نیست. آندونیان متوجه شده بود که دلیل رفتار مودبانه پلیسهای ترک چه بود: عده دیگری را که متعاقبا می بایستی دستگیر شوند، متوجه خطر نسازند.
در مناطق دیگر کشور، به مردمانی که از روستاها و شهرهای خود رانده می شدند، دروغ گفته می شد. به آنها اطمینان داده می شد که به خانه و کاشانه خود برمی گردند و دولت تا هنگام مراجعت آنها از اموالشان مراقبت خواهد کرد.
روند نسل کشی در ماهها و سالهای بعدی درهر مرحله ای با تکیه بر دروغ و فریب به اجرا گذاشته شد.
انکار شرارت غیرقابل تصور، غیرقابل توصیف و جبران ناپذیری که به وقوع پیوست و سپس بازتولید آن با دروغ ، تمامی نظام را فاسد ساخته است. درواقع، انکار به کمک جعل و دروغ خود را بازتولید می کند. در افسانه پایه گذاری جمهوری ترکیه دروغ همچنان نقش اساسی ایفا نمود. "جنگ برای آزادی کشور" در سالهای ۱۹۲۲ - ۱۹۱۹، ایضا برپایه فریب و دروغ آغاز و تداوم یافت. این جنگ به عنوان خیزش ملی برای استقلال و جنگ علیه متفقین معرفی می شد، درحالی که به منظور امحاء جوامع غیرمسلمان آسیای صغیر متعاقب نسل کشی ارمنیان، آسوریان و یونانیان به کار گرفته شد.
رهبریت کمالیستها به کردها هم دروغ گفت. کمالیستها با خام کردن روسای کرد آنها را متقاعد کردند که شرکت در این "مبارزه" تنها راه جلوگیری از برگشت ارامنه و یونانیها و بازپس گرفتن اموال مصادره شده شان است.
سپس، مقاومت کردها بعد از وقوف از واقعیت هربار با خشونت سرکوب شد. نسلهای متوالی به جمعیت ترک آموزش داده می شد که کردهای وحشی و خیانتکار تهدیدی برای دولت ترک به شمار می روند و دولت چاره ای ندارد جزاینکه، نه تنها "صلح" و "نظم" ، بلکه "تمدن" را، به منطقه بازگراند. ریشه کن کردن کردهای د ِرسیم در ۱۹۳۸ در پس این دورغ بزرگ عملی گردید.
      
"ترکها بهترین ملت روی زمین اند"
دستگاه نوبنیاد دولتی شروع به نهادینه کردن یک سلسله دروغ از طریق مورخین کاذب نمود. به این "مورخین" تعلیم داده می شد که تاریخ ملت را برپایه نظریه مشهور ترکی تاریخ بنویسند که طبق آن هرچیز خوب در دنیا از ملت ترک ناشی شده و مردمان آن از هرلحاظ، از لحاظ صداقت، شجاعت، نوآوری، هوش و استعداد و غیره، بهترین انسانهای روی زمین اند.
درطول هر دوره از تاریخ جمهوری ترکیه، دروغ به عنوان ابزار سرکوب اساس و جوهر نظام حکومتی در ترکیه را تشکیل می داد. برای ثبت همه این دروغها، چندین جلد کتاب لازم است، اما من فقط به ذکر مثالی اکتفا می کنم: خبر بمباران خانه آتاترک در سالونیکای یونان در ۱۹۵۵ دروغ بود، دروغی که منجر به زنده زنده سوزاندن کشیشان یونانی، تجاوز به صدها زن، لینچ، شکنجه و بی حرمتی به امکنه مقدس مسیحیان درطول دو روز پوگروم 4 در اسلامبول در۷ -۶ سپتامبر ۱۹۵۵ گردید. این واقعه نسخه بدل " کریستال ناخت" 5 بود که هزاران هزار شهروند غیرمسلمان اکثرا یونانی را از خانه و کاشانه خود درترکیه فراری داد.
در هنگام وقوع کودتاهای نظامی و درطول دموکراسی های کاذب نیز دروغ هرگز متوقف نشد. مثل دروغ مربوط به بمب گذاری در مسجد ماراش توسط "کمونیستها " در ۱۹۷۸، که بهانه یورش عوام به خانه ها و محلهای کار علوی ها گردید. درطول پوگرومی که که درتحت حکومت "دموکرات " و "غیرنظامی"، به مدت دو روز بدون مداخله موثر پلیس یا نظامیان ادامه پیدا کرد، حدود ۱۵۰ کرد علوی، ازجمله تعدادی کودک توسط گروههای مهاجم فاشیست به قتل رسیدند.

"شما را برای خیر خودتان می کشیم"
کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ و دوران ترور و وحشتی که به دنبال آن شروع شد از سرتا پا ساخته و پرداخته دروغ بود. نظامیان به گفته خودشان قدرت را برای خیر ملت و کشور به دست گرفتند. اعدامها، قتلهای زیرشکنجه، زندانهای پراز محبوسین، اینها همه برای "خیر" ملت ترک بود.
سالهای دهه نود هم زیر سیطره و حاکمیت دروغ طی شد. زعمای ترک هرگز اذعان نکردند که هزاران روستای کردی را طعمه آتش و یا با خاک یکسان کرده و ملیونها سکنه کرد را وادار به مهاجرت اجباری نموده اند. اکنون، پس از گذشت ۲۰ سال اجزایی از واقعیت درباره مرگ یک تعداد از مقامات عالیرتبه که در نقاط حاد جنگ علیه کردهای مسلح خدمت می کردند، افشا می شود. درآنزمان گفته می شد که این مقامات دست به خودکشی زده اند. لکن، خانواده های آنها نزد دادگاه طرح دعوی کردند و تحقیقات گسترده ای درباره این مرگهای مشکوک آغاز شد. تحقیقات دروغهای بیشتری را به صورت اسناد رسمی جعل شده توسط فرماندهان نظامی، شهادتهای فرمایشی، نام گواهانی که در هنگام وقوع مرگها در جای دیگری خدمت می کردند و غیره، برملا ساخت.
لکن، بزرگترین دروغی که مثل گنبدی نامریی تمام دروغهای دیگر را پوشش می دهد این دروغ است که "ملت ترک" 6 مرتکب نسل کشی علیه ارمنیان و شهروندان مسیحی دیگر این کشور نشده است. این دروغ، درواقع شالوده ای است که تمام دروغهای دیگر برآن بنیان گذاری شده است.

"تدارکات دررابطه با صدمین سالگرد نسل کشی"
به موازات تدارک بی امان ترکیه برای مقابله با صدمین سالگرد قریب الوقوع نسل کشی ارامنه و آماده شدن سازمانهای ارمنیان در سراسر جهان برای گرامیداشت این یادواره، دروغها حدت و شدت بیشتری می یابند.
دولت ترکیه عجالتا به طور مستقیم یا رسمی علنا وارد صحنه نشده است، اما به تاکتیک سازماندهی مبارزه علیه "دروغهای ارمنیان" ازطریق "سازمانهای مدنی" و پشت درهای بسته، روی آورده است.
مشهود ترین اقدام دراین زمینه، تظاهرات معروف به "خوجالی" در ۲۶ فوریه گذشته در اسلامبول بود، که یک نمایش توده ای سازمان داده شده علیه ارمنیان محسوب می شد. گرچه حمایت مالی و پشتیبانی دولتین ترکیه و آذربایجان، هردو از این تظاهرات آشکار بود، بااینحال به عنوان اقدامی ازجانب سازمانهای غیردولتی معرفی گردید.
دانشگاهها مامور هدایت این اقدام "مدنی" شدند. در ماههای اخیر، نمایشهای "پژوهشگرانه" با محتوای انکارگرایانه در دانشگاههای سلیمان دمیرل در آیسپارتا، دانشگاه دوملوپینار در کوتاهیه، دانشگاه آفیون کجاتپه و دانشگاه آتاترک ارزروم، روی صحنه آمد. مبارزه انکار و رد the denialist campaign  با استفاده از ابزارهای فرهنگ عامی به عنوان یک وسیله بسیار نیرومند برای سلطه بر مغز آدمهای معمولی کوچه و بازار، سعی در نفوذ در بافت اجتماعی جامعه دارد.

"سریالهای تلویزیونی درباره دروغهای ارمنیان"
چنین به نظر می رسد که بیشتر ترکها به سریالهای تلویزیونی معتاد هستند. آنها دوست دارند به تماشای سریالهای تمامی ناپذیر درباره عشق، نفرت، توطئه های مرگبار و شکست و پیروزی، بنشینند. این تمها درواقع موضوعات اصلی زندگی مناطق پرازدحام و طبقه متوسط ترکیه را تشکیل می دهند. درحال حاضر، یک سریال تلویزیونی درباره "مساله ارامنه " در حال تهیه است. در اینترنت، اعلانی راجع به نمایش درج می شود حاکی از آنکه هدف از سریال ایجاد تفرقه و نفرت بین ارمنیان و ترکها نیست، بلکه بازگویی واقعیتهاست. اما، تعجب نکنید! "مشاورین آکادمیکی" که به تهیه سریال جدید کمک کرده اند همه از انکارگرایانی هستند که در کنفرانسهای دانشگاهی مربوط به "وحشی گری های ارمنیان" در خوجالی 7 شرکت می کنند، کتابهایی در رد نسل کشی انتشار می دهند و به عنوان سخنگویان نظر و مشی دولت درمورد مساله نسل کشی عمل می کنند. حتی خود تولید کننده سریال مدتها عضو هیاتهای اجرایی حزب حاکم عدالت و ترقی و عضو انجمن شهر پرجمعیت ترین مناطق اسلامبول بوده است. دروغ درباره تاریخ اقلیت ارمنی از طریق کانالهای فرهنگی عامه بسیار راحت تر به خورد مردم داده می شود تا از طریق مطالعات و تحقیقات علمی و دانشگاهی.      

"طرفداران ارامنه" چه می کنند؟
در ابتدای این نوشته اشاره ای کردم به آنکسانی از ما "که خود را کاملا مصون از دروغهای رسمی می دانند". در شماره 27 فوریه روزنامه رادیکال، که تنها روزنامه "چپ گرا" در نشریات عمده کشور است، مقاله ای از ا ُنور کایماز، نویسنده پیشرو و دموکرات منتشر شد. کایماز در مقاله خود سخنرانی های تحریک آمیز قومی در تظاهرات مربوط به خوجالی در میدان تاکسیم اسلامبول را جانانه محکوم کرد، تاحدی که عنوان مقاله اش را "ما همه حرامزاده هستیم" گذاشت. این عنوان در پاسخ به شعاری بود که روی پلاکاردها حمل می شد: " شما همه ارمنی هستید، شما همه حرامزاده اید ". وی بعد از ابراز تنفر با لحنی شجاعانه نسبت به چنین توهین شنیعی، برای اطمینان دادن به خوانندگانش که طرف هیچ جانبی را که به اعمال خشونت علیه طرف دیگر دست می زند نمی گیرد، نمونه ای از طرف دیگر را ذکر می کند. برای این منظور، از "کتابی" تحت عنوان احیای روح ما از ز ُری بالایان 8 که "خود در کشتار خوجالی شرکت نموده" نقل قول می کند که ضمن آن نویسنده شرح می دهد که چگونه خود یک پسربچه ۱۳ ساله "ترک" را در خوجالی شکنجه کرده است. نقل قول نسبتا طولانی است و به تفصیل شرح داده می شود که چطور بالایان با لذت و رضایت خاطر آشکاری پوست بدن و اعضای پسربچه را می کند و پستانهای مادرش را که ظاهرا شاهد قضیه بوده قطع و دردهان پسربچه قرار می دهد تا صدای جیغ و ناله اش را خاموش کند. نقل قول ادامه پیدا می کند و از زبان بالایان اظهار می شود که "خود پزشک است و حرفه انساندوستانه ای دارد، اما از مشاهده جان دادن پسربچه ظرف هفت دقیقه ککش نمی گزد. به عکس، وی احساس می کند که به خاطر گرفتن انتقام یک صدم آنچه ترکها نسبت به اجدادش انجام داده اند، احساس بازیافتن و احیای روحش را می کند".
حتی اگر کسی اطلاع نداشته باشد که چنین کتابی از زُری بالایان وجود خارجی ندارد، از لحن و سیاق متن نقل قول باید کاملا روشن باشد که این "نقل قول"، متن مجعولی است. مساله شوک آور، اما این بود که "نقل قول" نه از جانب یکنفر ترک افراطی متعصب و دشمن ارمنیان انجام می شد، بلکه از جانب کسی که صادقانه نژادپرستی و تبعیض را محکوم می کرد. چند روز بعد از چاپ مقاله، کایماز در بلوگ شخصی خودش اعلام کرد که اشتباهی از جانب وی روی داده و زُری بالایان چنین کتابی ننوشته و نقل قول از متن مجعولی صورت گرفته است. وی اضافه کرد که مطالب راجع به کتاب را از یک پزشک آذری طی یک میزگرد تلویزیونی شنیده بوده. ظاهرا، کایماز ساده لوحانه به هیچ وجه فکر نمی کرد که یک پزشک طرف مباحثه در تلویزیون ممکن است دروغ بگوید. اما، اصلا کایماز این نقل قول را از کجا پیدا کرده بود؟ من خود به جستجوی آن پرداختم و متوجه شدم که فقط در تارنماهای ترکهای ناسیونالیست افراطی موجود است. حتی این واقعیت هم شست او را خبردار نکرده بود. هیات تحریریه روزنامه رادیکال هم این نقل قول تهوع آور را مشکوک تلقی نکرد. ملاحظه می کنیم که دروغ به راحتی راه خود را در رسانه های "پیشرو" و خوانندگان و بینندگانشان جا می کند.

دروغ برای همه ما
من در ابتدای نوشته، هنگامی که صحبت از انتقال ناخوداگاه نوع ویژه ای از دروغ، یعنی پنهان کردن یا مسکوت گذاشتن واقعیت، می داشتم، ذکر کردم که خود من نیز ممکن است ناخودآگاه نقش چنین ناقلی را ایفا نمایم . چند ماه پیش، طی تفحصاتم به شرح زندگی لـِو ُن اِکمـِکجیان، عضو آسالا ( ارتش سری ارمنیان برای آزادسازی ارمنستان)9 ، برخورد کردم. این شخص در سال ۱۹۸۳، در زمان حکومت رژیم نظامی به اتهام شرکت در تدارک "کشتار ا ِسـِنبوغا "10، به مرگ محکوم و در آنکارا به دار آویخته شد. ما ، یعنی هواداران احزاب و سازمانهای انقلابی- سوسیالیستی ترک آنزمان، که تعدادی در زندان ، شماری در حال اختفا در ترکیه و پاره ای نیز به عنوان پناهنده سیاسی در کشورهای خارجی به سر می بردیم، روایت حکام نظامی ترکیه از حمله و کشتار فرودگاه ا ِسـِنبوغا را بدون بررسی و نقد قبول کردیم . حتی اگر افرادی بوده اند که این روایت را قبول نداشته اند، هرگز نظرشان را ابراز نکردند . سکوت محض راجع به ا ِکمـِکجیان در حافظه "انقلابیون" و کتابهای حاوی سرگذشت افراد اعدام شده در طول رژیم نظامی دهه ۱۹۸۰، به روشنی نمایانگر این واقعیت است که چگونه ما، از تردید و زیر پرسش بردن خوانش رسمی، ازجمله، درباره حمله آسالا به ا ِسـِنبوغا، احتراز کردیم و چگونه این مساله را به سادگی به فراموشی سپردیم .
   
شکاف در نیرومندترین دژ
لکن ، زندگی از چنان دینامیسم و چنان شگفتی های غیرقابل پیش بینیی برخوردار است که هیچ طرح و برنامه لاپوشانی تا زمانی که عنصر انسانی در آن شرکت دارد، نمی تواند به طور کامل به هدف خود برسد.
امروزه ، در رسانه های اجتماعی مقالات و نوشتارها ، عکسها ، خاطره های همرزمان و غیره راجع به لـِو ُن ا ِکمـِکجیان پخش می شود و شمار قابل ملاحظه ای از شهروندان کرد و ترک مشتاقانه اطلاعات تازه راجع به این فرد را مبادله می کنند. این اشتیاق و تمایل جدید راجع به این فدایی به ویژه مهم است، زیرا موضوع ارتش سری ارمنیان هنوز شاید تنها موضوع درمیان مسایل مربوط به ارمنیان درترکیه است که حتی جنبشهای سوسیالیستی نیز از تحقیق و واکاوی درباره آن ابا داشته اند. درنتیجه، موضوع به صورت ابزار خام سازی و تحمیق بسیار مهمی دردست دستگاه انکار و دروغ باقی مانده است.
رسوایی حاصل از تظاهرات خوجالی در اسلامبول نیز به نوبه خود دروغهای رسمی راجع به مناقشه قره باغ را در معرض افشا و بی اعتباری قرار داد، زیرا دست کم آنهایی که علاقمند به دانستن واقعیت هستند به طور روزافزونی به روایت طرف ارمنی دسترسی پیدا می کنند.
همانطور که در ابتدا گفتیم، انکار سازمان یافته نسل کشی به معنای حاکمیت دروغ در کل نظام است. لکن، حتی مستحکم ترین دژ دروغ سازی و دروغ پراکنی نیز محکوم به فروریزی است. شکاف در نظام دروغ اکنون به وجود آمده و هرقدر هم طول بکشد گریزی از شاخه دواندن و وسیعتر شدن ندارد. آنچه که بدان نیاز است صرفا قدرت تفکر انسان برای زیر سوال بردن دروغ، آگاهی از واقعیت و انتقال آن به دیگران می باشد.
___________________
* عکس: صحنه ای از مراسم یادبود نسل کشی در ۲۴ آوریل ۲۰۱۰ در اسلامبول ( عکاس از آرمینین ویکلی)
_________________________________________________________________

توضیحات مترجم :
1 - مقاله اولین بار در ۱۱ مه ۲۰۱۲ در نشریه آرمینین ویکلی Armenian Weekly انتشار یافته است .
www.armenianweekly.com
2 - عایشه گونایسو ، فعال حقوق بشر ، فمینیست ، مترجم و محقق ترک است . از سال ۱۹۹۵ ، عضو موسس کمیته حقوق بشر ترکیه علیه نژادپرستی و تبعیض (شعبه اسلامبول ) می باشد . درسالهای ۰۷ - ۲۰۰۵ ستون نویس یک روزنامه طرفدار کردها بود . از سال ۲۰۰۸ ، به طور دوهفتگی مقالاتی تحت عنوان "نامه هایی از اسلامبول" برای نشریات ارمنی می فرستد .
3 - Çankiri شهری در پیرامون آنکارا ، پاتخت ترکیه .
4 - پوگروم pogrom به معنای کشتار گروهی است .
5 - Kristalnacht ، یک پوگروم سازمان یافته توسط نازیها در روزهای ۹ و ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ علیه یهودیان که طی آن گروههای فاشیست و توده های تحریک شده به کنیسه ها ، مغازه ها و سازمانهای یهودیان در سراسر آلمان حمله کردند . درایران ، این واقعه را "شب شیشه های شکسته " می خوانند .
6 - به استفاده عوامفریبانه از عنوان "ملت ترک " به جای دولت عثمانی یا دولت ترکهای جوان توجه شود .
7 - برای اطلاعات درمورد فاجعه خوجالی می توانید به پژوهش مترجم تحت عنوان "در خوجالی چه گذشت " ، انتشار در شهروند ، لینک:  http://iranglobal.info/node/54773   مراجعه کنید .
8 - زُری بالایان ، نویسنده ارمنی اهل قره باغ علیا
9 - ASALA سازمان مبارز مسلح چپ گرا که از سال ۱۹۷۵ ، با شعار آزادی ارمنستان غربی و هم بستگی انقلابی ملل تحت ستم ، درداخل و خارج ترکیه فعال بوده است . اوج مبارزه آن دردهه هفتاد بود . از دهه هشتاد به بعد به دلایل مختلف ، ازجمله شکاف و اختلافات داخلی ، فعالیت سازمان رو به کاهش نهاد و از اوایل دهه نود تغییر مشی و روش داد . سازمان از سال ۱۹۹۱ دیگر به عملیات مسلحانه دست نزده است .
10 - حمله آسالا به فرودگاه اسنبوغا در ۷ اوت ۱۹۸۲ صورت گرفت و طی آن ۹ نفر کشته و ۷۲ نفر زخمی شدند. 

 

**************************

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.