شبی را که محمد علی کلی با جو فریزر مسابقه داشت هنوز با بسیاری از جزئیاتش بخاطر دارم. پسرعمو موفق شده بود بشرط بر هم نزدن خواب و استراحت بقیه , از مادرش اجازه تماشای مسابقه را که مستقیما قراربود از تلویزیون پخش شود بگیرد. من, یکی دیگر از اعضای فامیل و پسر همسایه در فضائی پر از هیجان به تماشای مسابقه دو غول ورزش بکس جهان نشستیم. در سکوت مطلق شب, وقتی محمد علی با مشت جو فریزر چند ثانیه ای ناک دان شد پسر همسایه از شدت ناراحتی دستش را روی سرش برد, هیجان زده و با صدای بلند فریاد زد "وای ناک دان شد". طولی نکشید که زن عموی عصبی وارد اتاق شد و شروع کرد به زدن پسر عمو!!!! هرچه او می گفت "بابا من نبودم " بیشتر کتک می خورد !!!! در همین احوال مسابقه هم تمام شد. از اینکه محمد علی باخت همه خیلی دلخور بودیم وخوابمان نمی برد و با وجود اینکه هیچ چیز از قواعد بوکس نمی دانستیم, با لحن حق بجانب, داوران را متهم به قضاوت یکطرفه می کردیم!!!!

دلیل بیان این خاطره از دوران کودکی, تاکید بر عمق علاقه ای بود که همه ما نسبت به محمدعلی داشتیم. والدینم و افراد بزرگسال فامیل و اقوام, هیچکدام نه اهل ورزش بودند و نه فرصت تماشای مسابقات را داشتند اما اسلام آوردن محمدعلی, وی را محبوب همه کرده بود و خبر پیرزویهایش بشدت خوشحالشان می کرد. هرچند تقریبا همه افراد بالای 40 سال فک و فامیل, حاجی بودند و مذهبی اما هیچ کدام متعصب نبودند و زنها تا حاجیه نشده بودند روسری سر نمی کردند و تنها تعداد معدودی نماز می خواندند بجز ماه رمضان که ناگهان همه نماز خوا ن می شدند و منزل عمو دعای کمیل می خواندند!!!! از آنجائیکه دین موروثی را بواسطه ماشین تبلیغاتی دغلکار 1200 ساله آخوندی فراگرفته بودند, تصورشان بر این بود که اسلام دین راستی, درستی, اخلاق و رحمت است و تنها مکتب بدون نقص عالم بشریت می باشد. درست به همین دلیل نه ما, نه بزرگان ما و نه حتی رسانه ها از شرائطی که موجب تغییر دین محمد علی شده بود سخنی به میان نمی اوردند, اما همه انتخاب اسلام را به حساب عقلانیت او , کامل بودن مکتب خاتم الانبیا و حسن انتخاب می گذاشتند. روایات یکسویه و صد در صد تبلیغاتی حوادثی از این دست, بانضمام حاکمیت اتوکراتیک پهلوی و هاله تقدسی که در اطراف دین در طی قرون تنیده شده بود اجازه به چالش کشیدن پروپاگاندای اسلامی را به احدی نمی داد. دقیقا به همین علت بود که چند سال بعد اکثریت مطلق مردم, جنایتکارترین موجود عصر خود را بدون ذره ای تردید درآسمانی بودنش, بعنوان رهبر برگزیدند و در انقلابی ویرانگر, آینده خود و فرزندانشان را تباه کردند.

کاسیوس کلی سیاه پوست, برای تقابل با راسسیم نهادینه و اعتراض به تاریخ برده داری در ایالات متحده به اسلام گروید اما هرگز قرآن مسلمانان را مطالعه نکرد تا بداند که برای رهائی از سوز نژادپرستی به قلب آتش پناه برده است. او هرگز نفهمید که برده داری و دیگری ستیزی بخشی از اسلام بوده و هست. او واقف نبود که در جنگهای صدر اسلام و بعدی مسلمانان , اسرا غنیمت جنگی محسوب شده و مابین قشون جهادگر تقسیم می شدند. یکی از برده های پیامبر زن زیباروئی بنام "ماریه" –تحفه حکمران مصر- بود که ماجرای همبسترشدن محمد با او در منزل یکی از زنانش بنام حفصه ( دختر عمر) بلوائی بین زنان بپا کرد و خداوند برای خواباندن آشوب بیت مجبور به نازل ساختن آیه شد!!!! و چون محمد به عجز ولابه و توبه روی آورده بود به او تشر زد که"چرا برای جلب رضايت زن های خود آنچه را که خدا بر تو حلال نموده است بر خود حرام میکنی"!!!!.( سوره تحریم اولین آیه). در اسلام تجاوز به برده زن (کنیز) حلال است و حتی به مردان مسلمانی که وسع مالیشان اجازه ازدواج و تامین نفقه زن آزاد را نمیداد پیشنهاد می شد که حد اقل کنیز بخرند و نیازهای جنسیشان را برطرف سازند. در قرآن آیات فراوانی موجود است که شرائط باز خرید بنده ( برده مرد), حقوق برده, رفتار با برده و غیره توضیح داده شده و حتی یکی از ثوابها را ازاد سازی برده ذکر کرده  و هیچ چیزی در خصوص قبح عمل و حرام بودنش قید نشده است. محمد علی نمی دانست که برده داری در جوامع اسلامی در اواخر قرن 19 منسوخ شد و تنها دلیل آن تاثیر فرهنگ سکولار و مدرن غرب بود. در جوامع اسلامی کنونی که با قوانین شریعت اداره می شوند , شهروندان به خودی یعنی مسلمانان و غیر خودی یعنی کفار تقسیم می شوند و ایندو نه تنها از حقوق برابر برخوردار نیستند بلکه کافرین حتی حق حیات هم ندارند مگر کفار ذمی (اهل کتاب) که شرائط تحقیر آمیز ذمه را پذیرفته اند. اینگونه بود که مبارزه محمد علی کلی و امثال او با پسمانده های فرهنگ برده داری, بدلیل ناآگاهی مفرطشان از اسلام, نتیجه عکس داده وبه پیدایش داعشیان برده دار خدمت شایانی نمود.

ملتهای ساکن ایران بدلیل تابوی تقدس اسلام و قرآن و نبود فرهنگ گفتمان انتقادی, بهای گزافی برای رویت چهره کریه و واقعی اسلام پرداختند لکن یکسویه نگری و مقدس سازی در ساحتهای دیگر هنوز به قوت خود باقیست و میتواند به تحمیل هزینه هائی ای بسا سنگینتر منجر شود مگر اینکه عقلای قوم فارس از خواب غفلت بیدار شده و از تاریخ جعلی خود ساخته, باور به حقوق بشر کورشی, تمامیت ارضی و ... تقدس زدائی نمایند. تنها راه خروج از تمامی بحرانهای پیش رو, تقدس انسان و خواست دموکراتیک او در چهارچوب منشور حقوق بشر سازمان ملل است که ظاهرا اکثریت قریب به اتفاق جامعه روشنفکری ایرانی آمادگی هضم آنرا حتی در قرن 21 ندارند چه برسد به مردم عادی.