رفتن به محتوای اصلی

راه خودکامگی تا ویرانگی
21.07.2016 - 16:47

جهان اسلام سلفی های سنی و شیعی داعش

 

از تاریخ پیدایش اسلام و ظهور ناگزیر دسته بندی های سران سازش ناپذیر مذاهب و تاکنون، آنهم برای کسب بیشتر قدرت، مشروعیت و ثروت در میان مردمان خود، که تاریخ گواه آن جنگ های خونین است؛ نه رهبران و نه پیروان اسلام کمتر از دیگر وابستگان ادیان و ایدئولوژی های خدامدار، نه تنها نتوانسته اند راهی بیاری دین خویش برای نجات نوع مریدان رنگین فرهنگ خود از دست فقر و جنگ و ویرانی بیابند، بلکه توامان اراده ی آنان علیه همنوعان مسلمان، به زنجیر بندگی بی چون و چرای نمایندگان جاهطلب خدا و سوء استفاده ی آنها وصل بوده و عملا می بینیم که ملل مسلمان بیش از دیگر وابستگان ادیان به خواری و زاری و نادانی و جهل و تعصب ویرانگر کشانده شده اند. اغلب قریب به اتفاق مسلمانان بدلیل فقر مادی و معنوی، و ناگزیری اسارت در چنگال رویا و خوشباوری به رحمت خدا، قرن هادر خشکسالی زمین پُرزخون و ستم و ایستائی فریبکاران مذهبی درجازده و یا در چنبره پشتیبانان دیکتاتورهای اسلام پناه اسیر شده، و یا در اعماق بدبختی و ناتوانی و زمیگیری دلخوش بهشت آن جهانی ملاها گشته و سرگردان هزارتوی بی سرانجام سران مذاهب بوده اند. و ناخودآگاه در خدمت به باورهای راسیستی، فاشیستی، ضدانسانی و فرانسانی ِراهبران حامی سرمایه سالاران گرفتار لقمه ای نان بخور و نمیر فریب خورده اند.

 

فناپذیری و نقطه گذاری پایان ارتجاع مذاهب

 

کم نبوده و نیستند تهیدستان مسلمانی که در آن و این اعصار وحشت، و تنها برای( امرار معاش و تأمین جانی از جورجباران، پیگیر در صف بندگی و سرگردگی هرکدام از این دیوانه های مذهبی رودرروی یکدیگر قرارداشته، کور و کر و جاهلانه بسان درندگان همدیگر را بخاطر افسانه بافی های هیچ و پوچ مذاهب سرهمدیگر را بریده و فرصت های زندگی بهتر را کشته اند.) و از سر نادانی و ناتوانی صِرف مالی و نبود اندکی اندیشه ورزی لازم، بارهای بار و ساده لوحانه مرید سران تبهکار مذاهب گشته و از ترس تمرد در تعمیق هرچه بیشتر بی نوائی خویش، و دچار نشدن به عقوبت و عذاب ناسپاسی آسمانی و فردای هولناکتر جهنم، راضی به رضای خدا شده و امیال برتریجوئی معممین را برتابیده اند، که نتایج آن، همین "سرنوشت سیاه" جهان اسلام سلفی های سنی و شیعی داعش باشد! و با وجود فساد و ستم و جنگ آشکار سران قدرت برای تصاحب دستگاه های دولت مذهبی، تاکنون نخواسته اند برابر " مطامع پلید فردی راهبران ادیان و مذاهبِ گوش بر" که عملا مخل زندگی مسالمت جویانه نه نوع بشر، که " حتی خودِ مسلمان شیعی و یا سنی" نیز نبوده است بایستند؛ اختلاف های مذهبی را کنارزده، و آگاهانه ضرورت فناپذیری و نقطه گذاری پایان ارتجاع مذاهب را در ذهن و عمل خود آغازکنند. لازم می دانم یادآورشوم که من مدافع آزادی عقیده و وجدانم و باوردارم که در یک ساختار سکولار، ابزارهای قانونی بارها بیشتر مدافع باورهای انسانی از هر حکومت مذهبی بوده و هست.

 

 عصر روشنگری و عقب نشینی مسیحیت

 

پرسیدنی ست! روال سقوط باجگیری کلیسا، ریزش خودکامگی مذهبی و چربش پلورالیسم نظری در مسیحیت، و برچیدن اراده ی واتیکان و قدرت مافوق بشر پاپ، بر نظام خودمحور او در کل اروپا چگونه اعمال و پیش رفته است؟ و اروپائیان چگونه توانستند، علاوه بر بقای حق مسلم آزادی عقیده و وجدان، همزمان دستگاه فاسد و قدر واتیکان و اراده گرائی پاپ خداگونه را با چیرگی و دانش خود به عقب نشینی بی سازش از حکومت وادارند؟ جز توسط دستآوردهای آغازین شعور اجتماعی، توده ای و پایه ای عصر رفرماسیون مذهبی و در پی شکوفائی آن و پیدائی ابزار گسترده روشنگری و آگاهی رسانی رنسانس که توانست فیتلر دستگاه انگیزاسیون واتیکان را بسادگی دوربریزد و دورریخت؛ نبوده است؟ سپس، ناگزیری برتابیدن تدریجی و پا پس کشیدن واتیکان در کلیساهای شرق و غرب اروپا به عقب نشینی اجباری در عدم دخالت مستقیم یا غیرمستقیم بر تصویب و اعمال اراده ی سیاسی ـ فرهنگی ـ حقوق بشری و...به تبع آن اجازه ندادن تفتیش و دخالت مذهب بر نحوه فکر، زندگی، عقیده، سلایق فردی، اجتماعی، جنسی، جنسیتی و خود این روند به رهائی اراده ی مردم فراروئید؛ و چندان نپائید که در قوانین اساسی و حقوق بشری زمینه پیشبرد خواست مستقل و رنگین نوع انسان را فراهم آورد و اعمال اراده ی قوانین انسانمدار برعلیه قوانین فناتیک آسمانی را میسر، مهیا و برپاساخت؛ و اهداف رنسانس و اهرم های انسانی اش توانست این روند رهائی و استقلال همه سویه را بمرور از تحکم قوانین مرتجع کلیساها و کاردینال ها و خود واتیکان و پاپ خارج کند؛ و همچنین ضرورت اجتناب ناپذیری "جدائی دین از دولت" را برای همیشه الزامی سازد. پروسه ای عقلگرایانه و آزادیخواهانه ای که هنوز پس از قرن ها و با وجود داشتن قوانین اساسی و قضائی کاملا سکولار، پلورال و محکم، در سیاست ریز و درشت کشورهای اروپای غربی ـ شرقی، این خواست همچنان به پیش می رود و اصول رهائی بخش و ابتدائی آن بسود نوع انسان را ارج می نهد و پاسدار جدائی تحکم قوانین دین از زندگی جاری همگان شده است و در راستای سازش ناپذیر با هرگونه دخالت ادیان در امور، همچنان در وجدان آزاد و مختار هریک از آنها راسیونالیسم ادامه دارد و راهش ادامه خواهدداشت.

 

قوانین انسانمدار و دانشورز

 

اما، پشتوانه ی این خودباوری و خواست قوانین مدنی و انسانمدارانه از همان سرآغاز عطف و عصر روشنگری و رنسانس با رشد و توسعه عمومی زندگی جاری و همراه بود، و همگام شد. و انسان مستقل با اهرم های مقتدر عینی و واقعی که درآمد کار نسبی روزانه به او می داد، توانائی متفاوت و موفق خود را میسرتر از اعمال وجود دین و مذاهبش بر زندگی خویش دید، و نتایج متکاملتر شدنشان را با این شیوه، بهتر باورکرده و پاس داشت، و همین پیوند ذهن و عین با ابزارهای مترقی به نوع انسان های صنعتی و پیشرفته تر غربی یاری و بیداری داد تا متناسب با رشد میانگین فرصت زندگی، تآمین نسبی کار و داشتن نان کافی، و همزمان با گستردگی و همگانی شدن هرچه بیشتر دانش، و فراگیری بیشتر علوم پایه و زمینی شدن" شعور هستی و شناخت" و مهمتر از همه بیرونی شدن و توده گیر شدن علوم انحصاری کلیساها، ترویج مراکز آموزشی، تجربی در دانشگاه ها و سپس شکستن الوهیت بت پاپ در خانه ها و پی بردنِ نسبی مردم به چگونگی گردش کهکشان ها و چسانی در هم آمیزی ملوکول ها، کشف علل علل مرگ و زندگی بهتر و...(روز بروز بر گسترش راسیونالیسم انسامدار در این طیف بزرگ جهانی) جابجائی بزرگ را آسان نمود و خودباورتری به توان تکامل زمینی خویش را در پهنای جهانی و فراملی و فرامذهبی به ضرورت این استقلال با حفظ آزادی عقیده و وجدان بیش از گذشته های تلخ پی برد و متعهد به حفظ و ژرفای آن شد. اینک اوی نوعی و مترقی در جهان انسانی، و بیرون از چگونگی رنگ پوست، باور، وابستگی حقیقی ملی و فرهنگی، بساریشان دیگر و هیچگاه نمی خواهند زندگی پیش و پس از مرگ شان همچنان اسیر سروران زمینی با قدرت های مالی و سیاسی نیمه خدائی دچار باشد؛ و همچنان به هیچکدام از نگاه ها، مرام ها و اراده های انسان ستیز و برتریجو، اجازه نمی دهد بر بود و نبود زندگی و مرگ آنها هرگونه دخالتی داشته باشد. تحریم و کناره گیری چشمگیر مردمان غربی از کلیسا ها، پیش از همه نشانگر اقتدارنان و کار، آگاهی مستقل و آزاد، و بی نیازی عریان نسبت به پیشترهای وابستگی صرف و زبونانه به مسیحیت را نسل جوان و دانش ورز امروزی و خصوصا در میان زنان در این کشورها بخوبی نمایان است. تازه آزادی های دینی و عقیدتی در کشورهای لائیک و غیردینی بیشتر از کشوری همچون ایران و عربستان میسر است.

 

تف سربالای ولایت فقیه مطلق

 

در کشور ما اما، بلاهتِ مذهبی برابر نوع انسان خردمند، رنگین و خسته بی کمترین سازش عقلانی و نرمش عقیدتی ایستاده است. جامعه ی چند ملتی، مذهبی، مرامی و بشدت طبقاتی ما شگفتا که در قرن 21 همچنان دچار عصر فرهنگ شبانی، یا توگوئی گوسفند چرانانی ست که یک ولی به اصطلاح فقیه خدا و چند نوچه مکتبی و محفلی او بسان چوپانان، و از آن بالا بالای زر و زور نشسته ها، همچنان فریب خوردگان زمینگیرشده ی "وعده ی خمینی" را پیوسته از رسالت و حکومت خدا، که زندگی مردم کار و تنگدست را تباه و ویران کرده است، از ستیز با قوانین خودساخته آسمانی ترسانده و در دشت جنون و جهالت و جنگ های خودی و فرقه ای این هزاررنگان ملا و مُکلا، همچون توده ها را به گمان پوچ خود رمه وار به چرا وادار کرده و امر و نهی آسمانی ت ولائی می کند. آری ما بدام این درندگان سراپا ریا و گردانندگان نئولیبرال جهانی آنها دچاریم. ما در چالش سازش ناپذیر با سرنگونی شاهِ خودکامه و ساواک اش، و با خواست روشن برابریخواهی ها و آزادیجوئی ها که در سر داشتیم دیریست، پاکباخته، با کشوری ویران، اسیر ستم های مذهبی و چپاول باندها و مافیایاهای اعوان و انصار داخلی رهبر و مافیاهای چند سویه کاست حکومت و کل نظام مذهبی و چپاول همزمان جهانی شده ایم. به نحوی که نیمی از مردم بیکار و تهیدست ما نان و کار ندارند و سرکوب مذهبی می شوند و هر اعتراض سازمان یافته با زندان، شلاق و مرگ رودرروست.

 

آیا، پس از 38 سال ستمگری مذهبی ما پی به علل خودکامگی و نرمش ناپذیری تاریخی حاکمیت های گذشته ی دور و کنونی ولایات شیعی و تداوم آن از عصر شترچرانی به فرهنگ دیگیتالی را کشف کرده ایم؟ بی گمان آری، و با پوست و استخوان! زیرا: آنهای حاکم و مفتخور می خواهند برای همیشه صاحب جان، فکر و مال و سرنوشت ما باشند و شده اند و نمی خواهند به هیچ قیمتی ضرورت دگرگونی و جابجائی حاکمیت خداف بخوان (ولایت مطلق فقیه) را با اراده ی آزاد انسان (حکومت مردمی ـ کارگری سکولاردمکراتیک) را بپذیرند. راه زندگی مستقل، آزاد و برابر انسانی و همگانی از این خودکامگی مذهبی جداست و تا بی کم و کاست ویرانگی کلیت آن نبرد رهائی بخش ادامه خواهد داشت.

بهنام چنگائی 31 تیر 1395

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.