رفتن به محتوای اصلی

در شعرهای"ناظمِ حکمت" شناورم
25.07.2016 - 12:32

........................................................
دستی به روی آینه ها سنگ می زند.
دستی که از تبارِ تباهی وُ وحشت است
دیواره های شهرِ ترا رنگ می زند.
هرچند آفتاب
در سینه ی سپیده ات گُل می کند به شوق
وان شادیِ شکفته ی مهتابِ ناب را
در جانِ عاشقانِ جهان می پراکنَد
هیهات
دستی به روی آینه ها سنگ می زند.
در شعر های "ناظمِ حکمت" شناورم
وقتی که می سرود:
امواجِ مهربانِ شبانگاهی
هرچند در هراسِ همیشه ست
دریا، خیا لِ خواب ندارد.
در شعر های ناظم حکمت
امشب، شناورم
تلخ ست تلخ، تلخ
هرواژه ای که عطرِ وطن دارد.
امشب، تمامِ خاطره های پریده رنگ
پاییزِ دیگری ست
بر برگ برگِ دفتر وُ دیوانش.
سر می کِشد چو شعله ی شبگیر
آن جانِ بیقرار ِفروزانش.
دستی به روی آینه ها سنگ می زند
اما هرآینه
درروبروی آینه های شکفته ایم.
...........................
رضا مقصدی
اول مرداد 95
..............................................
ناظم حکمت شاعر بزرگ ترکیه
که در سال 1963 میلادی در گذشت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
امیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.