- ۷۷ شکاری رهگیر پیشرفته اف-۱۴ آ تامکت (Tomcat)
- ۱۹۰ فروند شکاری بمب افکن اف-۴ئی و اف-۴ دی فانتوم ۲ (Phantom II)
- ۲۵ فروند هواپیمای شناسایی آر اف-۴ئی و آر اف-۵آ
- ۱۵۰ فروند جنگنده اف-۵ئی، اف، و بی به ترتیب ملقب به تایگر ۲ (Tiger II) و فریدام فایتر (
- )I
ایران همچنین ۳۱ فروند اف-۴ئی، ۱۱ فروند آر اف-۴ئی، و ۱۶۰ فروند اف-۱۶ در دست سفارش داشت و برنامه هایی برای خرید ۷۰ فروند اف-۱۴ و ۱۴۰ فروند اف-۱۶ با امکان تولید و مونتاژ بومی در تاسیسات شرکت هواپیما سازی ایران (هسا) در شاهین شهر اصفهان وجود داشت.
Image caption
تشکیل نیروی هوایی قدرتمند در پاسخ به نیاز نیروهای نظامی ایران برای مقابله با تهاجم احتمالی کشورهای همسایه بخصوص اتحاد جماهیر شوروی سابق و عراق صورت گرفته بود و این نیرو دو دهه به عنوان یک سد بازدارنده دفاعی نقش بسزایی ایفا نمود. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نیروی هوایی عراق را به بمب افکنهای راهبردی توپولف ۱۶ مجهز کرد، ایران اقدام به خرید شکاریهای فانتوم ۲ از ایالات متحده آمریکا کرد.
I
روز ۲۶ فروردین ۱۳۴۸ دولت وقت عراق شطالعرب را به روی کشتیهای تجاری ایرانی بست و آنها را ملزم به اهتزاز پرچم عراق نمود. چند روز بعد نیروی هوایی ایران در عملیات اروندرود با به پروازدرآوردن اف-۸۶ های خود بر فراز کشتی ابن سینا و ۸ فروند اف-۴دی در نزدیک عراق (که آماده بودند تا در صورت هرگونه تهاجم نیروی هوایی عراق، دیوار صوتی را برفراز بغداد شکسته و سپس در صورت لزوم نیروگاه برق بغداد و پایگاه الرشید را بمباران کنند)، عراق را بدون درگیری نظامی مجبور به عقب نشینی کرد. این سرآغازی بود برای ایفای نقش راهبردی نیروی هوایی ایران در راستای درگیریهای مشابه مرزی با عراق که هرچند بطور محدود، اما بطور مستمر در سالهای بعدی رخ داد و اهمیت تقویت توان نیروی هوایی ارتش را بیش از پیش گوشزد نمود.
نیروی هوایی در سالهای پیش از انقلاب، سالانه سه رزمایش مشترک بینالمللی با نیروهای هوایی کشورهای عضو پیمان سنتو و همچنین سایر کشورها چون انگلستان داشت؛ رزمایشهایی مثل میدلینک و شهباز برای افزایش آمادگی رزمی نیروی هوایی در خلیج فارس و کرانههای شمالی آن و همچنین نیمه جنوبی کشور با همکاری نیروی هوایی آمریکا. در سال ۱۳۵۶ به دنبال کودتای ژنرال ضیاء الحق، نیروی هوایی اقدام به انجام رزمایش تجن کرد، برای مقابله با هرگونه تهدید نظامی از خاک پاکستان با حمایت شوروی.
I
در سال ۱۳۵۷ نیروی هوایی ارتش دارای ۱۸ گردان شکاری تاکتیکی به همراه یک گردان شناسایی تاکتیکی در ۸ پایگاه شکاری تاکتیکی در شهرهای تهران، تبریز، همدان، دزفول، بوشهر، شیراز، اصفهان و بندرعباس بود و برای تشکیل ۱۲ گردان شکاری دیگر در پایگاههای موجود و همچنین احداث پایگاههایی در چابهار (کنارک) ، ایرانشهر و بیرجند (خور) برنامه داشت.
I
این گردانهای شکاری و شناسایی تاکتیکی در کنار چهار گردان ترابری تاکتیکی، یک گردان ترابری سبک، یک گردان ترابری سنگین، یک گردان سوخترسان، دو گردان هلیکوپتر و سایر گردانها، در سال ۱۳۵۶، ۸۰۲۸۴ سورتی پرواز داشتند که سایتهای رادار زمینی و هواپیماهای شناسایی هلال، قمر و طایر نیروی هوایی عراق آنها را رصد میکردند و این باعث افزایش ترس دولتمردان عراق از هرگونه تهاجم به خاک ایران میشد.
I
n
پس از انقلاب اسلامی و سرنگونی حکومت پهلوی در بهمن ماه ۱۳۵۷، نیروی هوایی که مورد غضب جمع کثیری از همافران واقع شده بود، ضربات جبران ناپذیری از انقلابیون خورد. سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی درکنار بسیاری از فرماندهان رده بالای این نیرو همچون سپهبد خلبان نادر جهانبانی و سایر نیروهای نظامی بازداشت و به جوخههای اعدام سپرده شدند.
بخش اعظمی از همافران که به دلایل مختلف با انقلابیون هم صدا شده بودند انجمنهای اسلامی تشکیل دادند و بر خلاف و نظم و انظباط ارتشی، فرماندهی و کنترل حساسترین بخشهای نیروی هوایی را به دست گرفتند. به عنوان مثال جمعی از همافران صبح روز ۲۳ بهمن اقدام به حمله به اسلحهخانه پایگاه سوم شکاری تاکتیکی شاهرخی همدان کردند و با گرفتن اسلحه فرمانده پایگاه، او را برای اعدام انقلابی به مسجد روستای کبودرآهنگ بردند که با ممانعت روحانی مسجد مواجه میشوند.
در پایگاه دوم شکاری تاکتیکی تبریز، دو درجهدار در ورودی پایگاه، راه را بر روی برخی از خلبانان میبندند و آنها را به بهانه طاغوتی بودن از ورود به پایگاه منع میکنند. یکی از خلبانان نخبه اف-۵ و از اعضای تیم آکروجت، در جلسه تجلیل از خلبانان تیم آکروجت قبل از انقلاب در دفتر پژوهشهای نظری نیروی هوایی در اسفند ۱۳۹۰، خاطره خود از روز ۲۳ بهمن پنجاه و هفت را چنین تعریف کرد:
"صبح روز ۲۳ بهمن در مقابل در ورودی پایگاه تبریز یک درجهدار جلوی مرا گرفت و اسلحهاش را روی شقیقه من گذاشت و گفت 'از امروز دیگر این پایگاه دست ماست و شما طاغوتیها حق ورود ندارید.' سپس به من سیلی زد. این گونه از نیروی هوایی تصفیه شدم، البته این اتفاق تنها برای من نیفتاد و در آن روز دهها خلبان دیگر این گونه از نیروی هوایی، حداقل در پایگاه دوم شکاری، اخراج شدند."
I
تمامی این مسائل دست به دست هم دادند تا توان رزمی نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران که از سال ۱۳۵۸ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نیروی هوایی) نامیده میشد کاهش پیدا کند.
عوامل خارج از نیروی هوایی:
بیاطلاعی بسیاری از روحانیون و انقلابیون و نا آگاهی از مسائل راهبردی و تهدیدات منطقهای و همراهی بخشی از طبقه روشنفکر (مثل ملیمذهبیها) در تصمیمگیری نادرست راهبردی، یکی از عواملی بود که سبب کاهش توان دفاعی ایران شد. حتی پیش از انقلاب در زمان نخست وزیری شاپور بختیار، با فشار ملی مذهبیها، قرار دادهای خرید جنگ افزار از آمریکا لغو شد که تا زمان پایان دولت موقت ادامه یافت. همچنین از فروردین ۱۳۵۸ کسانی چون مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی با تایید آیتالله خمینی قصد فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی ایران را به کشورهای دیگر داشتند.
I
به عنوان مثال به پیشنهاد امام جمعه اصفهان آیتالله طاهری برای فروش هلیکوپترهای کبرای هوانیروز، همافران حتی شماری از هلیکوپترها را دِمونتاژ کردند تا آماده فروش شوند. ابراهیم یزدی به تایید احمد خمینی پیشنهاد فروش اف-۱۴ ها را به آمریکا و سپس کانادا و ترکیه داده بود.
در همان سالها حتی قرار دادهای خرید لوازم یدکی برای هواپیماهای موجود نیروی هوایی لغو شد که به همراه تصفیه ارتش موجب کاهش آمادگی رزمی این نیرو شد. هیچ مسابقه گانری برگزار نشد، رزمایشها لغو شد و همچنین روند آموزش خلبانان جدید متوقف و تمامی پروازهای آموزشی نیروی هوایی متوقف شد طوری که با وجود انجام ماموریتهای رزمی برای مقابله با گروههای مختلف از جمله در کردستان، میانگین پرواز روزانه از ۲۲۰ سورتی در سال ۱۳۵۶ به تنها ۳۵ سورتی در سال ۱۳۵۸ یعنی یک ششم یا ۱۵ درصد پیش از انقلاب کاهش یافت.
عوامل داخل نیروی هوایی:
بخشی از همافران و درجهداران حامی انقلاب، چه طرفداران آیتالله خمینی چه طرفداران گروههای دیگر قدرت یافته و با حمایت از انقلاب جایگاه خود و موقعیت خود را در نیروی هوایی تحکیم کرده بودند. برخی از آنها به دنبال درجههای نظامی همسطح با افسران بودند، همان طور که انقلابیون وعدهاش را به آنها داده بودند.
از این رو آنها با ایجاد انجمنهای اسلامی و سایر گروههای سیاسی موازی جایگاه خود در یگانهای مختلف تثبیت نمودند. این افراد که خود را انقلابی مینامیدند و تحت تاثیر ایدئولوژیهای رادیکال بودند، با درجههای پایین بدون رعایت سلسله مراتب اقدام به کارشکنی در دستور فرماندهان نموده و در صورت کوچکترین مشکلی آنها را به دادگاههای انقلاب معرفی و مقدمات برکناری آنها را فراهم می آوردند.
این نابسامانیها و دخالتها باعث شد در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ حداقل ۸ سانحه رخ دهد که دو مورد آن منجر به فوت خلبانان شد.
پاکسازی های ارتش گریبان هرکس را که با موج انقلاب همراه نشده بود ولو اینکه دارای دانش حیاتی برای دفاع از کشور بود گرفت، از برخی از اقلیتهای مذهبی چون بهاییان (از اواسط جنگ حتی با توجه به نیاز مبرم نیروی هوایی به پرسنل با تجربه، بسیاری از پرسنل و بخصوص خلبانان زرتشتی، آشوری، ارمنی و کلیمی مجبور شدند نیروی هوایی را ترک کنند)، تا تمام افسران رده بالا، بخصوص خلبانان با تجربه و برتر نیروی هوایی، و هر کس که مظنون به ایدئولوژی نزدیک به حکومت پیشین بود پاکسازی شود.
بر اساس آمار متشر شده از سوی موسسه مطالعات راهبردی بین المللی لندن تا ماه خرداد ۱۳۵۸، حدود ۶۰ درصد از کل نیروی انسانی ارتش ایران که حدود ۱۷۱ هزار نفر بود پاکسازی شدند یا محل خدمت خود را ترک کردند. اکثریت افسران پاکسازی شده را افسران ارشد تشکیل میدادند که در اصطلاح نظامی افسران عملیاتی نامیده میشوند بنابراین ارتش ایران از نظر افسران عملیاتی فوق العاده ضعیف شد.
تصفیه نیروی انسانی نخبه نیروهای مسلح تا شروع جنگ ایران و عراق ادامه یافت و حتی در جریان عملیات نافرجام آزادسازی گروگانهای آمریکایی در طبس و سپس ماجرای نوژه تشدید شد. با وجود نیاز به افزایش آمادگی رزمی این نیرو در دومین هفته شهریور ۱۳۵۹ سورتیهای پرواز بصورتی شتابزده افزایش یافت و همچنین تلاش برای تعمیر هواپیماهای زمینگیر بیشتر شد.
I
به این ترتیب وضعیت آمادگی پایگاههای شکاری نیروی هوایی در حالی که پیش از انقلاب همگی در بالاترین وضعیت آمادگی یعنی C-۱ یا عالی قرار داشتند به وضعیت اسفناکی رسید به طوری که پایگاههای کاربر اف-۱۴ در وضعیت اسفناک زیر متوسط یا C-۴ قرار داشتند. از مجموع ۴۵۲ شکاری بمب افکن موجود در نیروی هوایی تنها ۳۰۶ فروند پروازی بودند و از این میان تنها ۶۰ درصد آمادگی رزمی کامل داشتند. از ۹۵۴ خلبان، ناوبر و افسر رادار تعریف شده یا سازمانی ۹ پایگاه شکاری تاکتیکی نیروی هوایی تنها ۵۴۳ نفر باقیمانده بودند که حتی بیش از۱۵۰ نفر از آنها آموزشهای پروازی تکمیلی خود را به دلیل وقوع انقلاب به پایان نرسانده بودند.
وضعیت گردانهای ترابری پایگاههای یکم و پنجم مستقل ترابری در تهران و شیراز بسیار اسفناکتر از گردانهای شکاری بود؛ به عنوان مثال از ۴۹ فروند هواپیمای ترابری متوسط سی ۱۳۰ نیروی هوایی تنها ۲۹ فروند عملیاتی و از این تعداد تنها ۳ فروند آمادگی رزمی کامل داشتند. یا از ۱۱ فروند بوئینگ ۷۴۷ ترابری سنگین یا سوخترسان نیروی هوایی تنها ۴ فروند در خدمت باقیمانده بودند و بقیه به جز دو فروند که تحویل ایران ایر شده بودند، به علت فرارسیدن موعد اورهال (بازآماد) زمینگیر شده بودند. از ۶ فروند پی ۳ اف اوریون شناسایی دریایی تنها دو فروند پروازی بودند و بسیاری نمونههای دیگر.
تمامی موارد فوق دست به دست هم داد تا عراق به رهبری صدام حسین تصور کند که نیروهای مسلح ایران آمادگی پایداری و مقاومت در هرگونه حمله عراق را نداشته و پس از سالها ناامیدی از حمله به ایران، در روز ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ با تهاجم همه جانبه از دو جبهه غربی و جنوب غربی در استانهای کرمانشاه و خوزستان به ایران حمله کرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید