رفتن به محتوای اصلی

اگر ما روی کار بیاییم!
04.05.2012 - 06:57

یکی از دوستان سیاسی شهر ما گوتمبرگ از طیف چپ که در یک جلسه سیاسی با هم صحبت میکردیم سوالی را در آن مکان مطرح کرد که طرح آن از جانب آن عزیز با آن تجربه سیاسی برایم کمی سنگین بود. سوال ایشان این بود:

 فلانی، چنانچه روزی شما سلطنت  طلبان در ایران به قدرت برسید در پاسخ سوال ملیت هایی که میخواهند از ایران جدا شوند چه خواهید گفت. 

برای من عجیب است که پس از سالها هنوز این ذهنیت در فکر ما ایرانیان چه چپ و چه راست هست که سوال میکند «اگر شما به قدرت برسید یا اگر ما به قدرت برسیم». این ذهنیت از ایدئولوژی «هرکس که با ما نیست برماست» بر می آید و اهل پلورالیزم سیاسی و همرایی و این حرفها نیست. گوینده چنین سخنی برایش «یا ما- یا شما» مطرح هست. او اصلا به مجلس موسسان، مجلس شورای ملی و این گونه رویکردهای دمکراتیک که سرچشمه سکولار و دمکراتیک دارندعنایتی ندارد. 
  باری .. پاسخ دادم که کی گفته که قرار است ما روی کار بیاییم و یا همه قدرت را بدست بگیریم که از ما می پرسید؟ ما یک حزب هستیم در میان سایر احزاب ایرانی که مشترکا به مجلس موسسان و سپس مجلس شورای ملی نماینده خواهیم فرستاد مثل شما. در آنجا تکلیف این قضیه روشن خواهد شد. اما نظر ما این است که ایران یکپارچه بماند این که اگر قومی یا ملیتی خواست بزور خارج شود دولت مرکزی چه میکند را نه من میدانم و نه شما.
ایشان بازهم با تکیه بر همان فرض «اگر شما به قدرت برسید» گفتند اما گذشته شما چیز دیگری را نشان میدهد که حرف زور را بکار خواهید برد اما ما به آنها توصیه میکنیم که در چارچوب ایران بمانند به نفع شان است اما اگر خواستند بروند مقاومتی نمیکنیم. پاسخ دادم که این که شما گذشته ای ندارید دال بر این نیست که اگر در گذشته بجای شاه قدرت میداشتید خیلی راحت به جدایی طلبان میگفتید که بفرمایید تشیف ببرید. بهرحال این را فردا نشان خواهد داد. متاسفانه سابقه قوم و خویش های تان یعنی «رفقای سابق شوروی و خانواده های وابسته در اروپای شرقی» پرونده های هزاران بار سنگین تر از شاه ایران دارند. 

براستی هم در کجای دنیای چپ و راست سابق بجز پس از سقوط شوروی دیده اید که بخشی از کشوری بتواند اصولا حتا با خونریزی های فراوان بتواند جدا شود؟ شماهایی که آن زمان استالینیستی بودید کجا سیاست شوروی زندان ملت ها را در بلعیدن فنلاند، بالتیک و غیره محکوم کردید؟ پس شماها هم در مقابل جدایی طلبان از «ایران کمونیستی سال 1950» با شدت عملی بمراتب شدید تر از شاه رفتار میکردید چرا که «حقانیت» تان را از مردم  برای خونریزی گرفته بودید و کسی نمیتوانست شما را متهم کند که برای قدرت شخصی دارید این کار را میکنید. دست تان برای زدن و له کردن از شاه بازتر می بود. یا، مثل انگلیس در مقابل جدایی خواهان ایرلند و مثل یوگوسلاوی زمان تیتو عمل میکردید.

واقعیت قضیه این است که به نظر من هیچ دولت مرکزی جدایی بخشی از خاکش را تحت هر عنوانی تحمل نمیکند چه حکومت کمونیستی باشد و چه سرمایه داری. هزار بهانه می آورند که هر حرکت جدایی  خواهانه را سرکوب کنند. اگر چپ باشد میگوید که جدایی طلبان مردم واقعی فلان استان نیستند بلکه مزدورانی هستند که از طرف دشمنان مردم حمایت میشوند و ترهاتی از این قبیل. ما هم انسانیم و مثل بقیه انسانها، پادشاهان، فرمانروایان، رییس جمهورها، نمایندگان مجلس و غیره.. آنروز که روزش برسد همانگونه رفتار خواهیم کرد که اسلاف مان. تفاوتی هم ندارد که چپ باشیم یا راست. از حزب کمونیست کارگری اش با همه ادعاهایش بگیر (که من از این یکی بشدت وحشت دارم- هرچه ایدئولوژی دگم تر دست برای خونریزی و نسل کشی بازتر) تا راه گارگری و جبهه ملی و اینطرف سلطنت طلبها. همه ما همه کاری میکنیم که بخشی از خاک ما جدا نشود. حال من شهامتش را دارم و این حقیقت را میگویم و تو اگر خیال میکنی که مثل دیگران نیستی پس نه خودت را میشناسی و نه انسان را. 
تنها عاملی که میتواند وضعیت را تغییر دهد نگاه دنیا به قضیه است و اینکه جدایی طلبان تا چه حد میتوانند حقانیت خود را به جهانیان اثبات کنند و حمایت آنها را برای فشار بر دولت مرکزی بدست آورند.
نتیجه این که:
1- سوال «اگر ما بیاییم روی کار یا اگر شما بیایید روی کار» یک شعار مربوط به 33 سال قبل است که همه میخواستند فقط خود حاکم شوند. امروز این رویکرد دیگر وجود ندارد. زمینه طرح چنین سوالی وجود ندارد و نامربوط به زمان و مکان است.
2- هیچکس و هیچ نیرویی نمیتواند به خود اطمینان داشته باشد که فردا روز حتما و حتما از روی عدل و انصاف رفتار خواهد کرد. به این بشر دم دراز با دم نامرئی اش اعتماد نکنید... حتا به خودتان. 

3- بیش از همه کسی که عنوان میکند «اگر شما روی کار بیایید.. فلان اما ما میگوییم فلان» در حقیقت میخواهد بگوید اگر آنها بیایند روی کار فلان کار را خواهند کرد. چنین رویکردی بشدت خطرناک است چرا که پلورالیزم را نفی میکند و تکروی را در خود دارد. 

ما ایرانیان هرگز نباید به این فکر کنیم که اگر قدرت دست ما بیافتد چه خواهیم کرد بلکه همواره باید نظرمان این باشد که برای ایران آینده با همکاری و حضور همه نیروهای سیاسی ایران چه خواهیم کرد. ما باید بدست گرفتن کل قدرت را از سر بدر کنیم و برنامه های مان را به گونه ای طرح ریزی کنیم که در آن دگر اندیش جای بایسته ای به ارزش و اندازه جای خود ما داشته باشد. اگر همه چنین بیاندیشیم و عمل کنیم فردای پس از جمهوری ((احتمالا، گوش شیطون کر.. هفت دریا در میون..)) دیگر مانند فردای پس از انقلاب 1357 نخواهد بود.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.