رفتن به محتوای اصلی

مبارزه با « ساختار استثمار و تبعیض» حاکم بر ایران، وظیفه هر انسان، هر کمونیست
راسیسم در جلد « چپ ستیزی»
23.11.2016 - 19:38

 

بگذار نوکران شکست خورده شاه ، فاشیستهای اسلامی حاکم ، ناسیونالیست های فارس و راسیسم آریا گرایی،  چپ را دشمن ایران بنامند. 
چپ دشمن ایرانی ست که شماها میخواهید ، ایرانی که کشتارگاه روحی و جسمی مردمان ستمکش و استثمار شده و تحت تبعیض است.
چرا که چپ، دوست و دوستار ایرانی ست که همه ، داوطلبانه، در آن احساس خانه کنند و سعادتمند باشند. 
و شماها این را نمیخواهید. 
خواست شما برده داری ست. شما تشنه ی نفت اید. از این رو چپ را دشمن میدارید.

ایران به عنوان یک کشور یا چهارچوب ارضی، به عنوان یک «ساختار اقتصادی-اجتماعی» مبتنی بر « تبعیض و استثمار و اشغالگری و تجاوز و دیکتاتوری»
چه در دوره ی شاهی و چه در دوره ی اسلامی محل خون آشامی از طبقه ی کارگر و سلاخ خانه ی ملل تحت ستم و تبعیض بوده است؛ در طول قرن اخیر.
ستمکشان ایران، فوج-فوج هم جسماً و هم روحاً سلاخی شده اند. 
آیا میخواهید با سیاست فاشیسم اسلا می و فاشیسم فارسی که هردو همزاد هم اند باز این کشتارگاه را حفظ کنید؟
باز هم تحت عنوان ایران یا « حفظ تمامیت ارضی» سلاخ خانه فاشیسم پارسی را مستحکم سازید؟
تجربه ی تاریخ نشان داده امکان حفظ دائمی کشتارگاه ها ممکن نیست. تلاشی سرنوشت مختوم آنهاست.خردمندانه است که سلاخ خانه را تعطیل کنیم و به جایش« خانه ای» برای بهزیستی «همه ی ملل داوطلب» از جمله « قوم فارسی زبان» با حقوق مساوی بسازیم. از راه فدرالیسم.
در حالتی که خرد به این راه حل قد ندهد، دو وضعیت میتواند پیش آید:
1- تکرار سرنوشت یوگسلاوی برای خود – و تبدیل شدن به چند کشور.
2- تشکیل یک دیکتاتورخانه ی جدید به کمک « آلترناتیو سازی خارجی-داخلی». 
هر دو احتمال وجود دارد.
اما راه حل « خانه سازی»، خرد مندانه، عملی، و با صرفه است. تنها نیازمند « فرهنگ» لازم است. که باید کسب کرد.
کسانی که بر حفظ کشتارگاه پای میفشارند، کسانی که دل به« آلترناتیو سازی خارجی-داخلی» داده اند، عملا سرنوشت شومی برای « خود و مردم» رقم میزنند. اینان متلاشی کنندگان و ویرانگران واقعی هستند.
ایران کشتارگاه ماست. کشتار گاه را نمیتوان دوست داشت. کسی که سلاخ خانه ی خود را دوست دارد، جایی را که هر دم آنجا کشته میشود، از خرد پیاده است. 
آنچه قابل دوست داشتن است « خانه» است. آنچه قابل حفظ است خانه است. 
ویرانه است «خانه» ایکه خانه نیست.
کشتارگاه است جایی که انسان هر آن در آنجا جسماً و روحاً کشته میشود.
خانه را، عشق، بایسته است. 
برابری و آزادی را ، عشق، بایسته است.
و بهزیستی را.
آنجا که خبری از آزادی نیست
آنجا که خبری از برابری نیست
آنجا که سلطه تو حکم فرماست
زندان و کشتارگاه منست.
ویران باد کشتارگاهها.

هیچ مردمی را نمی توان برای همیشه به زندگی مشترک مجبور کرد.
زندگی مشترک یا جدایی، داوطلبانه است. 
و حق طبیعی هر مردمی ست که با داشتن شرایط لازم به آن تحقق بخشد.
تلاشی یوگسلاوی ، چکسلاواکی و شوروی سابق این اصل را عملا برای چندمین بار در تاریخ اثبات کرد.
بنابرین کسانی که چشم بر این تجارب می بندند و با خیالات ناسیونالیستی خود دوستدارند با فاشیسم اسلامی متحده شده و حق مشروع جدایی را از مردم سلب کنند بهتر است متوجه باشند که متحد چه کسی هستند و به چه راهی پا گذاشته اند. و به ماهیت خود پی ببرند.

ستیزه و دشمنی،  با به عبارت دقیق تر،
مبارزه با « ساختار مبتی بر استثمار و تبعیض و دیکتاتوری» حاکم بر ایران 

وظیفه ی 
هر کمونیست
هر چپ
هر ضد تبعیض
هر آزادیخواه 
و هر فرد دموکرات است.
وظیفه ی هر انسانی ست که
بر آزادی انتخاب سرنوشت خلقها و ملتها
بر همزیستی داوطلبانه آنها تکیه میکند.
حفظ ایران مبتنی بر « استثمار و تبعیض و دیکتاتوری»
حفظ کشتار گاه است. 
که تنها سایسته ی خون آشامان است.
قربانیان استثمار و تبعیض را
با خون آشامان الفتی نیست.

نخست استثمار را با « اجرای عدالت اجتماعی»
به زنجیر خواهیم کشید
و با رفع «تبعیض»
راه را برای نابودی خون آشامی از طبقه ی زحمتکشان یدی و فکری
آماده خواهیم کرد
با آمادگی شرایط جهانی برای نفی استثمار
بر خون آشامی از طبقه کارگر و دیگر استثمار شدگان
پایان خواهیم داد.
چه ایران یک کشور باشد
و چه هفت کشور.
چنین است 
استراتژی و تاکتیک
رفع تبعیض و استثمار
در کشتاره گاهی به نام ایران.
*

چپ ایران اولین نیرویی ست که جدایی دین و دولت را مطرح کرد. 
اولین نیرویی ست که عدالت اجتماعی، برابری زن و مرد، 
حقوق برابر خلق ها، استقلال و آزادی فردی و اجتماعی را مطرح کرده است.
اولین نیرویی ست که در میدانهای تیرباران از ایده های انسانی خود دفاع نموده.
اولین نیرویی ست که سعادت و آزادی فرد را شرط سعادت و آزادی همگان دانسته. و برعکس. 
چپ میدانهای خونینی ست که شیفته زندگی و سعادت انسان بود.
اولین نیرویی ست که بردگی نوین جهانی را نفی میکند. 
چپ ایران نیروی نفی دیکتاتوری بود و ضامن برقراری دموکراسی.

بدون چپ چه دارید؟ 
-50 سال دیکتاتوری سلطنت !
-35 سال فاشسیم مذهبی!
هیچ اندیشه کرده اید فرهنگ یک قرنی ایران 
- انقلابات و جنبشهای مردمی برای تغییر زندگی، برای آزادی و پیشرفت ،
باخون چپهای ایران آبیاری شده است؟ 

فرهنگ جامعه را بنیان نهاده اند.
انقلاب مشروطه، انقلاب بهمن، جنبش فدایی
همه با اندیشه و خون چپها آبیاری شده است.
بدون چپ چه دارید؟ براستی هیچ! 
آنان که هیچ ندارند شایسته ی دیکتاتوری و فاشیسم اند 
این تجربه تاریخ است. 
*
بدون چپ
ارمغان تان فاشیسم آریایی بود

و فاشیسم اسلامی
وکشتارگاه برای کمونیستها

*
سخن بر دهانتان چون میوه های گندیده است
تن و جانمان را آلود
چون تگرگ ویرانگر باغها برآمدید
از گورهای چند هزارساله
شما فرمانروایان هیولا صفت سیری ناپذیر
که جز خون و کشتار، کاری و پیامتان نبود.
رنگها معنای خود را از دست دادند
جزسیاهی رنگی نماند. نفرت کلاغهاهم برآمد.
فصلها دیگر نبودند
خبری از پاکی و گوارایی نماند.
داغ و درفش بود وچوبه های دار، میدانهای تیرباران.
ساواک و ساواما بود 
و خانه های مخفی، و تجاوز به دختران و پسران.، و مردان و زنان.
به نام شاه و «الله»؛که نفرت الله هم برآمد.
درکاخهایتان که ازطلای سیاه برآمده است
از فرط سیری عاروق زدید
کودکان و پیرزنان و پیرمردان 
از فرط گرسنگی دردخمه ها جان باختند
جوانان به هر گوشه ی عالم آواره شدند.
شما هیولا ها ، بالیدید، بالیدید و بالیدید.
به نام شاه؛ به نام الله، که نفرت الله هم برآمد.
چه خوش گفت «روزا» آن زن کمونیست:
« سوسیالیسم یا بربریت»
چنین است پاسخ « استثمار و تبعیض و دیکتاتوری»
*
سوسیالیسم یعنی آزادی و پیشرفت و بهزیستی مردمان. 
اداره ی امور خود، و حکومت بر خود . «مستقیم و غیر مستقیم».
سوسیالیسم یعنی عشق و دوستی. 
وعقب نشینی گام به گام استثمار انسان از انسان
تا روزیکه دیگر درجهان، نوین برده ای نباشد.
و سعادت انسان به دست خود. و آسایش و آزادی روحی و جسمی او.
سوسیالیسم یعنی اینکه مجبوریم سعادت نسبی خود را با هم بیافرینیم.
نسخه ای نیست و نخواهد بود. هیچکس چیزی نمیداند. 
اما همه میدانیم که راه حل نسبی مشکلات را باید باهم بیابیم. 
و گام به گام تکمیل کنیم. 
میدانیم چه نکنیم،
و چگونه جستجو کنیم. 
پیروزی از آن ستمکشان است.
سوسیالیسم یعنی حقوق انسان،دموکراسی، 
و عقب نشینی گام به گام استثمار انسان از انسان.
سوسیالیسم یعنی همه ی اینها.

به هنگام فرمانراویی هیولاهای سیاه پوش.
*
من کمونیست نیستم
اما نمی توان چشم برهم نهاد -و- خدمات -و- حقوق کمونیستها را ندیده گرفت
آنانکه بر خدمات و حقوق دیگران چشم فرو می بندند
نخست حقوق خود را نفی میکنند.
*
مبارزه بهر« 
همزیستی داوطلبانه و رفع تبعیض و استثمار و دیکتاتوری »
متحد مبارزه ی کمونیستهایی ست که از « شونیسم ایرانی» گوارایند.

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.