رفتن به محتوای اصلی

فیدل کاسترو، و تجربه قرن بیستم
27.11.2016 - 16:04

کاسترو تجسم درک مسلط از سوسیالیسم دریک دوره تاریخی- در قرن بیستم- بود. او از قضا از صادق ترین و پرشورترین و با وفاترین به آرمان های خود بود، و بهمین دلیل هم برای بسیاری الهام بخش بود و درحوزه عدالت هم دست آوردهائی داشت. نباید فراموش کنیم که مثلا چین و ویتنام از دیگربت های قرن بیستم بودند که امروزه در دفاع از تجارت آزاد و اتحادیه تجارتی که مثلا خانم کلینتون مجبورشد دربرنامه انتخاباتی با آن مخالفت کند، کوس سبقت گذاشته اند… آن نوع درک از سوسیالیسم خواه ناخواه به همین نوع نتایج و مشخصا اقتدارگرائی منجرمی شد. بنابراین ما با پایان یک نوع درک از سوسیالیسم تجربه شده تحت عنوان سوسیالیسم اقتدارگرا و حکومتی که درآن عدالت و آزادی باهم همسازی نداشتند و عدالت برآزادی اولویت داشت مواجه هستیم. نحوه کنش چپ امروز به این پارادوکسی که نهایتا سوسیالیسم را زمین گیر و متلاشی کرد، بیانگر نگاه و درسهای برگرفته و یا ناگرفته اش از آن تجربه است که البته یکسان نیست و یکی از عوامل تشتت آن است. قبل از هرچیز ضرورت دارد که چپ این مشکل خود را حل کند که انتقادبه خود و از جمله به تجربه صورت گرفته اگر واقعا از منظروفاداری به آزادی و عدالت و جدائی ناپذیری آن ها باشد و نه چراغ سبزدادن به سرمایه داری نمی تواند نازشصتی به امپریالیسم و سرمایه داران باشد و این که نمی توان تحت هیچ شرایطی عیوب خویش را پنهان ساخت و آن را تابع مصلحت اندیشی های کوته نظرانه شرایط قراردارد. البته می توان گفت که فشارهای سنگین غول آمپریالیسم آمریکا کوبای کوچک را به این نقطه راند و از آن گریزی نبود. در وجوداین فشارهای سنگین حرفی نیست و باید دائما آن دولت آمپریالیستی و همراهان او را از این جنبه هم زیرضرب قرارداد. اما نمی توان از آن واقعیت به نوعی تقدیرگرائی تن داد و آن را توجیهی طبیعی برای ناگزیرانگاشتن انحراف از مسیراصلی رهائی دانست. عاملی که فقط به این مورد هم محدودنمی شود و تاز مانی که سرمایه داری هست همواره وجود خواهد داشت. چرا که سرمایه هیچ گاه بااضدادخودکنارنخواهد آمد. کوبا گذشته ما و بخشی از افتخارات مبارزه و مقاومت ما علیه ستم سرمایه داری است. اما برای عبور از خوددیروزمان و آن تجربه تاریخی باید بیش از هرزمانی هم چون قطب نمای حرکت برپیوندجدانشدنی برابری اجتماعی و آزادی اجتماعی پای فشرد.
نقدتوأمان مناسباست سرمایه و مناسبات قدرت هم چون دو عنصرجدانشدنی و درهم تنیده نظام سرمایه داری و لاجرم سوسیالیزه و اجتماعی شدن هردو به موازات همدیگر که مبنای نقش آفرینی و سوژه گی همه عوامل و نیروی ضدسرمایه و از جمله مولدین و استثمارشوندگان است و نه سوژگی رهبران و احزاب و یکه تازی آن ها، زیربنای درک نوین از سوسیالیسم را تشکیل می دهد. بزرگداشت کاسترو هم چون نمادمقاومت همراه با نقد او، هم چون نقدخودمان، و سوسیالیسم تجربه شده جدا از هم نبوده و نیروی محرکه پیشروی ما را تشکیل می دهد. انتقاد و تأکید بر خط پیوسته مقاومت تاریخی دیالتیک حرکت ماست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تقی روزبه
برگرفته از:
http://taghi-roozbeh.blogspot.de/
سایت تقی روزبه

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.