رفتن به محتوای اصلی

سرنگونی یا توهم به سربراهی رژیم؟
14.01.2017 - 16:06

پس از کشتاندن یا مرگ رفسنجانی که نچندان دور واقعیت آن افشا خواهدشد. هم اکنون کلیت رژیم ولائی وارد فاز نوینی شده است. این فاز و یا فصل پائیزی را می توان پشمریزان تن فرسوده رژیم گردنکش شیعی خواند؛ برپائی دستگاه مرتجعی که با ده ها وعده و فریب خمینی پا بمیدان سیاست پوپولیستی گذاشت. نظامی که در این سال های خونین و سیاه، جز دشمن مسلمانان و خصوصا شیعه ها، و منکر حقوق بشر مخالفان عقیدتی سیاسی خود نبود و نیست. خمینی، خامنه ای و نیروهای کنونی مخالفش که زمانی با نام دروعین خدا یکدست دورهم متراکم بودند و بسادگی توانستند و می توانستند پوست هزاران هزار انسان مدافع حقوق انسانی و برابریخواه را با کاردهای کند مذهبی بکنند، که بیشمار کنده اند؛ اینک دیگر به آن سادگی ها نمی توانند آدمخواری کنند. زیرا با اینهمه تبهکاری، چپاول، نسل کشی، فساد گسترده ساختاری، فحشا، اعتیاد، قاچاق، بحران اخلاقی، فقر، گرسنگی، بیکاری و بی آبروئیِ محض، تشت رسوائی این درنده ها در پیشگاه مردم فلکزده از آسمان روسیاه فروافتاد و چنین که می بینیم ناگزیرند رسما بساط ریای خدا را جمع کرده، و برای انباشت ثروت و تمرکز بیشتر قدرت آشکارا، بجان همدیگر بیفتند، خود را بدرند که رفسنجانی آخرینش نخواهدبود.

 

مرگ ناگهانی رفسنجانی و جان بدربردن مقطعی خامنه ای، تنها به تبع مصلحت و بقای نظام، و معطوف به جاه طلبی کاست حاکم مذهبی پیش رفته است. توامان، ماجراجوئی های سکتاریستی و فتنه افکنانه در منطقه، بی گمان مکمل این سیاست می باشد که می تواند تتمه هستی مردم گرسنه و ستمزده را نیز برباد دهد و داده خواهدشد؛ البته اگر رژیم فرصت بیشتر حیات برای خرابکاری بیابند. جناح های رژیم نیز بما نشان داد که پس از چهار دهه اصولگراها، اعتدالی ها، اصلاحی ها و همچنین همکاران پیشین و کنونی از طیف های نهضتی، ملی مذهبی لیبرال که دست در خون مردم شسته اند، همگی یک هدف دارند و با اندکی تفاوت از یک تبارند. و انسان را چه با بهانه مشروطیتِ گذشته باشد، و چه با مشروعیت کنونی پیوسته، لخت کرده و دچار یخبدان الهی خود ساخته اند. پایانی بر این بهانه ها متصورنیست. بویژه اینکه سیر ستیز ترفند برتریجوئی شیعی چه در درون و چه در بیرون و با وهابی ها و سلفی های سنی در منطقه، اینک شعله ورتر و مخاطره امیز می باشد. اما جنگ خصوصی قدرت و ثروت باندهای عصر خمینی تا مافیای خامنه ای نیز، ناگزیر به تکوین تدریجی جناح های اعتدالی و اصلاحجویان معترض انجامیده؛ که فردا می تواند به نامی دیگر بازسازی شود و خواهدشد. زیرا دعوا تنها برای سهم بری بیشتر و در برابر باند ولایت فقیه مطلق است که پیگیر به حناح های تازه فرامی روید. دور چرخشی و روند فروریزی ایکه در پایانه های گردنه ی فرجام یابی ست. و همین ترس از فرجام توسط شورش مردم و مرگ خود و کل رژیم شان، همان نگرانی ست که همه ی آنان و خصوصا "سبز" را برمی انگیزاند تا نظام را نجات دهد. ولی دعاوی هیچکدام آنها هیچگاه بخاطر منافع و باور مردم نبوده و نزاع های گذشته و اکنون این قطب های رودررو عملا در این روند بلند، جز زندگی اکثریت فروشندگان کار و بیدادرسان را تباه و به خاک سیاه ننشانده و کشور را نیز بر لبه ی پرتگاه نیستی نگذارده است.

 

جبرو چالش قانونگذاری الهی و تمسخر اراده انسانی، و بدتر از آن جنگ دیرینه سنی شیعی در امامت و رهبری مسلمین شدن 1400 ساله، مادر ستیز سرکردگی ولایتِ چهاردهه مرگبار و ویرانگر می باشد که اینک، چهارچوبی یافته، و نظامِ پا در هوا را در برگرفته و بسان خوره ای سرطانی بر تن ساختار ولایت، و اصولا حکومت دینی درافتاده و بشکل غیرقابل درمان در حال خوردن بقایای فرسوده ی اوست. خودکامگی ایکه مدام به تشدید ناگزیر جنگ در میان قطب ها نیازدارد. و به ناچاری صیانت نفس در میان مدعیان مشابه و مذهبمدار می انجامید و آنانرا همیشه وادار به ترور پوشیده همدیگر کرده، می کند و خواهدکرد. روند ترور کهنه ی مخالف کشی ها و انتقام گیری ها که در دایره و ظرف کوچک نظام تمامیتگرا عمر بلندی دارد و با مرگاندن رفسنجانی، همه جناح ها را هوشیار و بیدارتر ساخته و پا در رکابِ صف بندی ها و ائتلاف های تازه ترِ داخلی و خارجی کرده است. تا مگر باندی و یا مافیائی از میان آنها، دوباره بتواند با بهم پیوستن، و بشکل نوئی از فریبکاری پوپولیستی درآمدن، به قدرت نوپائی دست یابد. و تعدیل سهم خود را بیاری و پشتیبانی پاکباختان میلیونی بر ولایت همخون بقبولاند. و بردباری شهروندان زمینگیرشده را از حکومت مذهبی میسرسازد. و بقای دکان حاکمیت دین و دولت را دوباره تضمین کند. حالا چه(( با و یا بی ولایت)) باشد، اصل حکومت به اصطلاح الله است. یاوه ای که جز توهین به شعور زخمی و چرکین و ویلان انسان نیست. راه فردای بهتر جز از طریق جدائی کامل دین از دولت متصور نیست. زندگی نوعی و خواسته های رنگین ملت های ما با کلیت این نظام رودررو و ناسازگار است و نابودی آنرا چاره ی نان و کار و آزادی همگان می داند.

 

فراموش نکنیم که هر اتحاد احتمالی نیروهای متضاد مذهبی، رانده شده از بیت، یا در حاشیه قدرت و در حصر مانده، و یا هرگونه ائتلاف های مشابه دیگر و دوباره میان اعتدالی ها و اصلاحی ها و... هرگز برای کارگران و بسود توده های غارتشده و ما چپ ها نبوده و پدیده ای تازه نیست و ما بخوبی می دانیم که همگی آنان دست در گلوی خشک و گرسنه ی مردم برده، و پا در خون مردم تنگدست، کارگران و عدالتخواهان تا زانو فروبرده اند؛ که رفسنجانی پدر این گروه ها ترور و مافیاهای چپاولگر اقتصادی و نئولیبرالی بود، که فرصت تشریک و تقویت این ائتلاف مخالف و قدرتمند خویش علیه ولایت را نیافت. امروز نیز خواست پایان دادن به حصر سران سبز و از جمله خاتمی، که مورد پشتیبانی نوعدوستان و ما چپ ها نیز می باشد، حتی اگر هم میسرشود اصلی حقوق بشری ست و تغییری در مخالفت با ساختمان حکومت جنایتکار و خودکامه مذهبی نخواهدداد. زیرا تلفیق حکومت و دیانت که ذاتا با اراده ی آزاده شهروندان دشمنی و ناسازگاری آشکاردارد بدلیل الهی بودنش اصلاح پذیرنیست. آیا انسان می تواند و اجازه دارد قوانین الهی را بمیل زندگی خود و متناسب با ضرورت زمان تغییر دهد؟ اصول فقهی ـ دینی ایکه الهی اند و عملا هم به خامنه ای از سال 1368 تاکنون یعنی 27 سال فرصت خلیفه گری مطلق داده است! و مردم و کشور ما را به این روز تاریک و تلخ نشانده است.

 

در شکنندگی آشکار رژیم اینکه خامنه ای بخواهد علیه ولایت خویش قیام کند، شوخی بی مزه ای ست. و یا بتواند به مردم و مخالفان، اعتدالی ها و اصلاحی ها پاسخی درخور دهد، جدا دور از چشم انداز تجربی ما از کله شقی های رژیم ولائی است و باورش هم ابلهانه می باشد. پس در نتیجه این ناتوانی در نرمش پذیری، بقای او تاوان می خواهد، و ناگزیری ماندن در رأس قدرت نیز نیاز به اعمال خشونت بیشتر در داخل، و همزمان ایجاد اتوریته شیعی، خصوصا بعداز حذف رفسنجانی در عرصه منطقه ای و جهانی دارد. تا مستقل تر در عرصه های جنگ مذهبی منطقه و بویژه علیه طیف های سنی سلفی که زیر اتوریته ی عربستانمتحد هستندف بتواند علم شیعی خود را دوباره برپادارد! این هم یعنی فاجعه ی تداوم بیدادگری ولائی ست. و برای چنین بازتاب های سیاسی و دیپلماسی هار و دشمنی افکن، اینک دست آقا بازتر است. همزمان آمدن ترامپ نیز می تواند معادله های منفی و در هم ریخته شده و اوضاع ناهنجار رژیم را علیه مردم و کشورمان سنگین تر کند و آسیب آن بعید آتی آن نیست و ممکن است به بحران های سیاسی اقتصادی اجتماعی بیفزاید. در این فضای تازه که: نه تهدید شورای رهبری، و نه تغییر و تدوین قانون اساسی، و نه اراده ی سران طیف سبز محصور هیچکدام وجود خارجی ندارند و نمی تواند مانع اراده ی مطلق و مخرب رهبر بشود. آیا آقا می تواند همچنان در جایگاه پیشین یکه تازی بماند؟ و بهانه ی حضور گسترده، و نه ی گنده ی مردم در روز تدفین رفسنجانی را جدی نگیرد؟

 

با اینوجود بعید نیست بیاری سپاه و بسیج آقا و اهل بیت اش بیش از هرزمانی آسیب پذیری خود را انکار، و تلاش نماید دولت بی تدبیر را بیشتر تابع اراده رهبر کند. تصور واهی حسن روحانی از امکان اصلاح رفرمیستی رژیم بیش از هرزمانی مسخره شدگی بی اساس است و هموندی رهبر با خواست او را یکراست به محاق می سپارد و جز این نیز متصور نیست. ایده ی رفرماسیون مذهبی امریکه با کلید روحانی و گشایش نمی تواند دروازه فروریزی کل نظام را به تأخیر بیندازد. "عصر تلفیق دین و دولت" سپری شده است. همین تلاش ریاکارانه ی روحانی توسط رفسنجانی و فقط بخاطر بقای نظام و چپاول بیشتر هستی مردم، بارها در برابر مقاومت ولی فقیه مطلق و قانون اساسی مدافع او شکست خورده بود. و سرآخرِ مردن و یا مرداندن رفسنجانی هم در ارتباط با اصرار بر تغییر قانون اساسی و امکان افقی کردن اندکی از قدرت سیاسی عملا از دید رهبری جایز نبود؛ زیراکه همچنان می بایست دولت و حکومت مذهبی بماند. و این با فردای آزاد و آباد و برابر شهروندان بجان آمده ما خوانائی ندارد. ما چاره ای جز گذر از کلیت حکومت مذهبی چه بنیادگرا باشد و چه رفرمیست مذهبی نداریم.

 

ما در پایان شب بلند ستمگری مذهبی هستیم. شایسته است که نیروهای مجرب، مترقی، دمکرات، چپ و کمونیست از آموخته های دیرباز خونین دست برندارند و با هماهنگی یکدست و آشکارا مرز خود با اشکال دعاوی حکومت های فناتیسمِ مذهبی یا ایدئولوژیک را روشن تر سازند، و همزمان اما، بی قید و شرط به پشتیبانی از آزادی عقیده و وجدان برخیزند؛ و برابری فرهنگی، حقوقی، عقیدتی و فرهنگ تبعیض زدا و انسانمدار را برجسته تر از همیشه کنند. همگام با آن و همصدا برابر دغلکاری هر فرد و جریانی  بایستند که ( او ـ آنها) باور به سربراه آوردن و کنارآمدن رژیم مذهبی به خواست جامعه ی رنگین دارد ـ دارند؛ و بی شرمانه پس از 38 سال تاریکی جهل و استبداد معتقدند که حکومت مذهبی و تاکنونی تقلبی بوده و نوع اصلاحی آن می تواند اراده ی آزاد مردم را در ساختار مذهبی برتابد، قوانین حقوق بشری را پاس دارد، و مبتنی بر اراده پائینی ها و دمکراتیک باشد. این تبلیغ غیر اخلاقی حالا با هرشکل و نامی که داشته باشد، چه توسط ولایت باشد و چه سبزِ اصلاحی جز تف سربالا نیست. و چنین ادعائی به این می ماند که ( او ـ آنها) در این 37 سال ساکن نه در ایران که اصلا در کره ی زمین نبوده، و فجایع این رژیم را هیچگاه ندیده و نشنیده و نمی شناسد. وگر نه، چنین یاوه سرائی هرگز نمیکرد و نمی کند. این استعداد در ذات دینمداران مساوی صفر است. مروجان چنین بی هودگی ها بی گمان خود، نان و آب و مدار زندگی مرفه و آزاد خود را زیر سلطه پاسداران حماقت داشته و بی گمان کاسه لیس این رژیم در اینجا و آنجا می باشند.

 بهنام چنگائی 25 دی 1395

 

به شعارهای روز تشیع و خاک کردن رفسنجانی نگاه کنیم تا بهتر بدانیم که گرانندگان آشکار و پنهان خط سبزِ خمینی موسوی و مدافعان قانون اساسی او، چه اهدافی مشترکی با باند خامنه ای دارند؛ زیرا همگی به قدرت و توان فردی و الهی و فرانسانی چسبیده اند و فرسنگ ها با اراده ی مقتدر مردم و کارگران بیگانه می باشند. در همه ی این شعارها، داد ها و قال ها یکبار هم به توان توده ای مردم اشاره ای نشده است و چرا؟

وصیت هاشمی، حمایت از خاتمی

عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، امام جمعه‌ی ما، پیش خداست امروز

موسوی، کروبی، تسلیت، تسلیت

یاحسین، میرحسین

پیام ما روشنه، حصر باید بشکنه

شعار بلندگو: این همه لشکر آمده، پاسخ مردم: به عشق اکبر آمده

بلندگو: لا اله الا الله، مردم: میرحسین، میرحسین، بلندگو: محمد رسول‌الله، مردم: میرحسین، میرحسین

بلندگو: یازهرا، مردم: میرحسین،‌ بلندگو: یاحسین، مردم: میرحسین

بلندگو: لا اله الا الله، مردم: میرحسین حبیب‌الله، بلندگو: محمد رسول‌الله، مردم: میرحسین حبیب‌الله

بخشی از جمعیت اصولگرا: لبیک یا...، پاسخ بقیه جمعیت: میرحسین

سلام بر خاتمی، درورد بر هاشمی

ننگ ما، ننگ ما، صداوسیمای ما

ابوالفضل علمدار، خاتمی رو نگهدار

موسوی، کروبی، آزاد باید گردند

خاتمی، خاتمی، جای تو خالی امروز

این لشکر حسینه، حامی میرحسینه

بسیجی ببینه، لشگر که میگن اینه

بلندگو مال تو، صدای حق مال ما

بسیجی واقعی همت بود و باکری

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.