رفتن به محتوای اصلی

اشرف ( دهقانی) ماهینی سی-«ماهینی» ، برای اشرف دهقانی، از کرامت دانشیان
01.02.2017 - 00:54

 

 

 

وقتی ترانه ی کرامت دانشیان را که در مورد افتخار آذربایجان، اشرف دهقانی، به زبان ترکی سروده است، مطالعه کردم ، به اشکالات کوچکی برخوردم که حیفم آمد رفع نشوند.
1-اوخوما:اوخوماق:  این مصرع « دین کئچن زمان، بو، دوگوشلر صفحه سینه» ، لازم است چنین نوشته شود:« کؤچون دون  بو زمان، دوگوشلر صحنه سینه» یا « کچدین  بو زمان، دوگوشلر صحنه سینه»
 

« Keçəndin bu zəman, döguşlər səhnəsinə
köçündün= köçdün: کوچ کردی
محاوره ای Keçəndin نوشته شده است.
--
Keçdin گذر کردی ، پا نهادی ، پا گذاشتی


و به صورت استاندارد : 
« Köçdün bu zəman, dögüşlər səhnəsinə
یا 
« Keçdin bu zəman, dögüşlər səhnəsinə

که صحیح تر همین مصرع است. و من این صورت را ثبت میکنم.
صفحه نیز اصولا باید صحنه بوده باشد.
دوستی که اولین بار شعر را به صورت کتبی در آورده دقیق ثبت نکرده است.
 ترجمه ی فارسی را  نیز کمی تغییر دادم. 
-----
2- در ماهینی اشکالی ندیدم ، درست ضبط شده است. تنها شکل متن را عوض کردم که لازم بود. البته ترانه به ترکی لهجه ای قید شده و همین فرم نیز حفظ شد.
ترجمه ی فارسی نیز لازم بود بر اساس فرم جدید باشد، ولی از آنجاییکه معنی و مفهوم همان میشد، با کمی تغییر در جملات، فعلا به ترجمه ی قبلی راضی شدم.
مهم متن اصلی بود که تغییر فرم یافت.

در ضمن متنی که در اختیار من بود، با منبع اصلی،  در همینجا منتشر میشود.

------

اشرف ( دهقانی) ماهینی سی

«ماهینی» ، برای اشرف دهقانی، از کرامت دانشیان

Missing media item.

 

"اوخوما "

عشقین حقیقتن نه گوزل اعتباریسان

بواعتباره، خلقیمیزین، ئوزبالاسیسان

کئچدین  بو زمان، دوگوشلر صحنه سینه

باخ، ائل سئوینیرکی، بیراوددان نیشانه سن!

***

“آواز"

چه زیبا اعتبار عشق و حقیقتی

به این اعتبار است که  فرزند خلقی

از آن زمان که نامت به صحنه پیکار ها رفت

نگاه کن که خلق شادمانه است 

تو از آتش نشانه ای.

 

Missing media item.

 اشرف دهقانی

 

"ماهینی"

یوردوموزون گوزل قیزی
طرلان!
گونه باخ باخ!

ائلیمیزین شان اولدوزی
گولوم!
خلقه باخ باخ!

مارال!
اودا باخ باخ!

قلبین ده بیر پارلاخ گون وار
یاز سن اوچون
سولامی وار

ای!
گئجه ئوله جک
فوشلار اوچه جک

اوچه جک
اوچه جک!

***

خلقین گونون
خوش ایسته ین
اشرف!
خلقه باخ باخ!

دوشمنین یاسین ایسته ین
اشرف!
قانا باخ باخ!

مارال!
اودا باخ باخ!

قاناد گوموش
طرلان اوچوش
خلقین سوزون
سوروش

دو گوشلرده گونش اولان
مینلرجه سن
قارداشین وار

ای!
گئجه ئوله جک
قوشلار اوچه جک

اوچه جک
اوچه جک!

 

** *

 

نوشته ی:

سولماز دانش

کرامت "نگاه کن" اشرف همچنان در اهتزاز نگاه داشته است پرچم سرخ تو را !

در يک شب سرد زمستانی سال 1352 در حالی که زنان و مردان تحت ستم ايران پس از يک روز کار سخت به خانه بازگشته و در کنار خانواده خود قصد استراحت داشتند؛ شاهد پخش دادگاه دو زندانی سیاسی، خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشيان از تلويزيون رژيم شاه شدند و چهره اين فرزندان خلق در حافظه توده های مردم نقش بست.

کرامت دانشيان را به یاد دارم که با سخنان شهامت آميز خود در دادگاه در حالی که خود را یک مارکسیست- لنینیست و معتقد به رهائی توده ها از طریق مبارزه مسلحانه می نامید قلب پاک خود را در مقابل چشمان مردم گشود و وفاداری خود به آرمان های کارگران و زحمتکشان را نشان داد و برای هميشه در قلب آن ها و در تاريخ انقلابی معاصر ايران جای گرفت، همچنان که خسرو گلسرخی.

کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی در وصيت نامه اشان، خود را فدايی مردم ناميدند و مرگ خود را هديه ناچيزی برای پيروزی خلق می دانستند، از آن زمان، من که در دوران نوجوانی به سر می بردم با زندگی مبارزاتی و شخصيت انقلابی اين انقلابيون و به ويژه کرامت دانشیان آشنا شدم و مهر او بر دل من نشست.

ياد و خاطره کرامت همواره در ذهن من سنگينی می کرد  تا این که چند سال پيش در کتاب "من يک شورشی هستم" خواندم که کرامت دانشيان که علاقه بسياری به رفيق اشرف دهقانی و رفيق بهروز دهقانی داشته، ترانه زيبايی را به زبان ترکی درباره رفيق اشرف دهقانی سروده بوده و هر وقت که در زندان يا خارج از زندان موقعيتی پيش می آمده آن را می خوانده است. در آن کتاب فقط ترجمه يک بيت آن ترانه به این صورت نوشته شده بود: "اشرف تو ستاره سرزمين منی، خلق به تو نگاه می کند..." با خواندن این قطعه و با توجه به جايگاه بالائی که رفقا بهروز و اشرف در ذهن من دارند هميشه علاقه داشتم که يک روز متن کامل آن شعر را در جايی پيدا کنم، تا اينکه اخيراً متن ترکی و ترجمه فارسی آن را در فیس بوک ديدم و خيلی خوشحال شدم و با ولع تمام آن را بارها خواندم و خود را شريک احساسات سازنده "بهاران خجسته باد" يافتم. از آنجا که در حين مطالعه اين شعر متوجه چند اشتباه در تایپ و در ترجمه شدم، تصميم گرفتم  آن ها را تا جائی که به نظر من اشتباه می آیند تصحیح کرده و در اختیار دیگران قرار دهم.

آیدین گئچن زامان/ به جای دین گئچن زمان

طرلان/ به جای طولان (طرلان نام ترکی شاهین، پرنده تیز پروازی است که به داشتن چشمان تیز و جرأت و شهامت زیاد معروف است)

سلامی/ به جای سولامی

شان الدوزی= ستاره پر فروغ

طرلان اوچوش= شاهین پرواز

"اوخما"

عشقین حقیقتن نه گوزل اعتباریسان

بواعتباره، خلقیمیزین، ئوزبالاسیسان

دین کئچن زمان، بو، دوگوشلر صفحه سینه

باخ، ائل سئوینیرکی، بیراوددان نیشانه سن!

***

“آواز"

حقیقت عشق را تو زیباترین پشتوانه ای

و به این اعتبار است که فرزند خلقمان هستی

از آن زمان که نامت به صفحه پیکار ها رفت

نگاه کن که خلق شادمانه است، چرا که

از آتشی نشانه هستی.

***

"ماهنی"

یوردوموزون گوزل قیزی، طرلان گونه باخ باخ

ائلیمیزین شان اولدوزی، گولوم خلقه باخ باخ

مارال اودا باخ باخ

قلبین ده بیر پارلاخ گون وار، یاز سن اوچون

سولامی وار

ای گئجه ئوله جک، فوشلار اوچه جک

اوچه جک، اوچه جک 

***

خلقین گونون، خوش ایسته ین، اشرف، خلقه

باخ باخ

دوشمنین یاسین ایسته ین، اشرف، قانا باخ باخ

مارال اودا باخ باخ

قاناد گوموش، طرلان اوچوش، خلقین سوزون

سوروش

دو گوشلرده گونش اولان، مینلرجه سن

قارداشین وار

ای گئجه ئوله جک، قوشلار اوچه جک

اوچه جک، اوچه جک

** *

"ترانه"

دختر زیبای وطنمان، ای شاهین، به آفتاب

نگاه کن، نگاه کن

ستاره پرفروغ خلقمان، ای گل من، به خلق

نگاه کن ،نگاه کن

ای غزال، به آتش نگاه کن، نگاه کن

در دل تو خورشید فروزانی است،

بهار برای تو

درود و تهنیت میفرستد

آهای....که شب خواهد مرد،

پرندگان

پرخواهند کشید

پر خواهند کشید، پرخواهند کشید.

***

ای که روزهای خوشی برای خلق میطلبی

اشرف، خلق را نگاه کن، نگاه کن

ای که روزهای یأس و شکست برای دشمن میطلبی

اشرف، خون را نگاه کن نگاه کن

ای غزال به آتش نگاه کن ،نگاه کن

ای بال نقره ای، شاهین پرواز، درد خلق را جویا باش

ای که در نبرد ها درخشان تر میشوی،

تو هزاران برادر* داری

آهای...که شب خواهد مرد

پرندگان

پر خواهند کشید، پر خواهند کشید.
----

* اشاره به شهادت رفیق بهروز دهقانی، برادر رفیق اشرف دهقانی است.

 

خواندن اين شعر زيبا و با احساس، من را به ياد فضای انقلابی دوران قيام ۵۷ می اندازد.  زمانی که مردم زحمتکش و آگاه ايران با قلبی سرشار از عشق به فرزندان مبارزشان، به انقلابيون و آزادیخواهانی همچون بهروز و اشرف دهقانی و ... و کرامت دانشيان و خسرو گلسرخی، آن ها را الگوی مبارزاتی خود در قيام برعليه استثمارگرانشان قرار داده و به مبارزه با رژيم سلطنتی و اربابان امپرياليست آن برخاستند. اين شعر از بسياری جهات زيباست، شعری است که از احساس و قلب پرعشق توده ها به فرزندان انقلابیشان حکایت می کند، شعری به قلم يک هنرمند انقلابی و ترانه سرای خلق در مورد يکی ديگر از فرزندان مبارز خلق، ترانه ای که همچون همه آثار هنری انقلابی که با الهام از مبارزات فرزندان مبارز کارگران و زحمتکشان پديد آمده در صفحه های کتاب پربار هنر انقلابی ايران نقش بسته است.

سپتامبر 2012
منبع : http://www.ashrafdehghani.com/index.php

------

آ. ائلیار

افتخار بر چریکهای فدایی خلق که در مقابل « ترور سازمان یافته ی حکومت شاه » ، برای دفاع از « آزادی و امنیت خلقها » به ناچار و علی رغم میل خود به « دفاع مسلحانه» برخاستند. 
افتخار بر اشرف دهقانی ، ژاندارک آذربایجان، که همچنان پرچم مبارزه ی آزادی را علیه « استثمار و تبعیض» به دست دارد.
 
هدیه
برای ژاندارک آذربایجان
اشرف دهقانی عزیز

Hədiyyə
Azərbaycan Jandark`i
əziz Əşrəf-Deqani`ya

Azərbaycan Jandark`i

 
 
ژاندارک آذربایجان
---------
 
او چون ژاندارک رزمید
چون ژاندارک به اسارت درآمد
اما بدتر از ژاندارک
شکنجه شد.
 
ژان مقاومت کرد 
ژان فریب خورد
 
اما
ژاندارک آذربایجان 
هوشیارتراز ژان
مقاومت کرد
او فریب نخورد.
 
ژان معصوم بود
ژان پاک بود
 
اما
ژاندارک آذربایجان
معصوم ترین و 
پاکترین ژاندارک هاست.
 
چرا که او
همچنان در اسارت استثمار و تبعیض 
شکنجه میشود.
 
چرا که او 
همچنان در اسارت سرمایه و تبعیض
پرچم آزادی را
شیر دلانه 
برافراشته است.
 
**
Arxa bildim JAN-ımızı
Unutmaram sevginizi
 
Hara getsəm dayağım san
.İsti könül ocağım san
 
Mavi yaşil qırmızı
Elimin aslan qızı
 
Dalğa desəm az olar
Qoy sənə dəniz deyim
 
Coşub daşan dənizim
!Nə çırpınırsan ürəyim
 *
Yaşam burda ağır geçır
Ağır-ağır, axır geçır
 
Dırnaq ilə daş qazmaq
Daşdan su çıxartmaq
.Yaşam burda ağır geçır
 
Biri ağa biri qul
Biri yeyir biri baxır
Biri varlı birı yoxsul
Biri yeyir onu baxır
.Yaşam burda ağır geçır
  
Biri diri biri ölü
Biri vurur mini ölür
Yaşam burda ağır geçır
 
Mavi yaşil qırmızı
.Elimin aslan qızı
 
ژاندارک مان را
پشتیبان خود یافتم 
مهرتان را
فراموش نمیکنم.
بهر جا روم یاورم هستی
قلب گرم و اوجاقم هستی
*
ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم
*
موج بنامم ات
بسنده نیست
بگذار ترا دریا بنامم
*
دریای پر جوش و خروشانم
وه که چه در تلاطمی، قلب من!
*
زندگی اینجا
به سختی میگذرد
سخت و سخت میگذرد
*
کندن سنگ با ناخن
در آوردن آب از سنگ!
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.

*
یکی آقاست
یکی برده
یکی سیر میخورد
یکی گرسنه نگاه میکند
یکی دارا ست
یکی فقیر
یکی سیر میخورد
ده تن گرسنه  نگاه می کنند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.
 *
یکی زنده است
یکی مرده
یکی میزد
هزارتن میمیرند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.
 
ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم.
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.