رفتن به محتوای اصلی

جشن چهارشنبه سوری ما
13.03.2017 - 23:43

آهای عزازدگانِ خسته ی سوگ، آرزومندانِ شادمانی برخیزید و آماده شوید که سرور و خوشی چهارشنبه سوری مان در راه است. بیایید تا با مهرِدل ها و گرمای پیوندِ دست هامان همگی، با او همگام شویم، با دمِ زبانه ی آتش این شب، همراه با جشن چهارشنبه سوری، همنوای شادیگسار او گردیم. و دوباره باهم آغازکنیم، دست و دلبازی های عاشقانهِ سرما ستیزمان را. و چشم در چشم روزِ امید و بهاران مان بدوزیم، تا سوز سخت زمستان عصر را بی پروا کنارزده و فراموش کنیم، و کولاک خشم دیو نوحه سرا را به هیچ بگیریم.

بیایید باهم و با پیشدرآمد جشن چهارشنبه سوری، به پیشواز روز و نوروزمان برویم. و همراه با پیشاگامان بهار همچون گل و بلبل و سنبل و سبزه از سرما نترسیم و در این شبستان سوزناک بلند، پای استوار بدرگاه رویش بهاران همیشه خندان بگذاریم. بیایید در دل شب چهارشنبه سوری، در این جشن جانفزای همیشه پُرشور و شرارِ زمستان شکن، همدم یکدیگرباشیم و آتش پاک دوستی ها و همدردی ها را پاس بداریم. سرود عشقورزی به همنوع را باهم و برای دلبران مان بسرائیم. و سرکشانه ترانه ی شروع دوباره هستی را در این زمستانِ تلخ، بلندِ بلند بخوانیم؛ و بی هراس و شکیبا زندگی را در این سکوت عزابار، با تبِ داغ تن های شیفته مان شنگول و شادسازیم. بزنیم و بکوبیم و برقصیم بسان شعله های پُر پیچ و تاب آتش، و رویاهای زیبای رهائی از سرما را داد و ستد کنیم. و به طبعیت خفته، گرما بپاچیم. و همنوا بخوانیم:

زردی من از تو سرخی تو از من. هموراه برقصیم و دوباره بخوانیم: زردی من از تو، سرخی تو از من!

برای ما ستمزدگان مذهبی، چهارشنبه سوری بزم گرمی ست که بیشتر رزم و راز ِپایداری زندگانِ اسیر زمستان را هم در کام خود دارد و می پرورد> و انگیزه های زندگی بهارانه ی آنانرا در اعماق زمستان مستانه مهیا و فراهم می کند. و همزمان هستی را به جوشش و پویش می کشاند. و پیوسته موجب همبستگی های همدلان می باشد. تا که گوشه نشینان غمکده های زور و ظلم هرگز آرام نگیرند. و گرفتاران یخبندان آزار و اندوه و گرسنگی و مرگ، که در کمینگاه گرگان درنده اند، ترس بدل راه ندهند. و دشمن یاس و حبس بمانند. و واماندگی و سرمازدگی را تا زدودن "فصل ناگوارائی ها" بستیزند. بنا بر این، نغمه ی آتش چهارشنبه سوری برای شان سمبل زمستان شکنی بوده و مانده است و همواره امیدآفرینی می کند. در چنین بزنگاه هائی شادابی سراسری، سوزِ سرما بی گمان، چندان دیر و دور نمی پاید که در زیر پاهای بی قرار عاشقان، رقصندگان و آوازخوانان، علم و کتل زمستانش را بار و بندیل ناچار می بندد و سرافکنده می رود و خواهدرفت.

در اعماق سرد و سیاه این دیار ماتمزده ی ما، چهارشنبه سوری همیشه خبر آمدن بهار را می آورد. و همآهنگ با خود بوی شکستن یخبندان را بر سر هرکوی و برزنی جارمی زند. این مژده، قرن ها در دهل و سرناها تا سقف آسمان سیاه ِ شب طنین نواخته شده، و پیگیر پاسدارِ زمستانیان را به ترس مرگ انداخته است. شوق رویش در دل سرما، از پویش مهر، گرمای تن و شیفتگی جان دختران و پسران جوان پامی گیرد؛ و آرزوهای همگان را بیدارمی کند و در دل فردای بهتر آینده بهاری نطفه می گذارد.

تو گوئی! چهارشنبه سوری، سپس نوروز و در پیآمد دلنشین آنها سیزده بدر، همگی بسان نوشداروئی کارا می باشند، که بکام تنگ و یخبسته همه جان های عاشق و خسته جاری شوند و می شود، تا هماره شیپور برپاشو آنها را بنوازد؛ و ستمزدگان را همساز و همگام کند. تا آنها بتوانند دیو و دد شبِ هولناک زندگانی شان را از دیار و کاشانه ی خود فراری دهند؛ و می دهند. و در جام جان هستی فردائیان بختیاری، و اختیارِ انتخاب زندگی را چنان آنها می چشانانتد، تا که آنرا بی هرگونه چشم پوشی در سرای بزرگ خود حاکم کنند و خواهندکرد.

 پیشاپیش جشن چهارشنبه سوری و نوروز بکام همگان شیرین و گوارا باد.

بهنام چنگائی ـ 23 اسفند 1395

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.