رفتن به محتوای اصلی

برای ازادی پدر و مادر روژان
02.08.2017 - 06:19
 
 
Bildergebnis für ‫سهیل عربی‬‎
 
به نام آزادی

واژه ای که این روزها حتی تابوت خالی و پوسیده اش فرسنگها از سرزمین ما ایران، فاصله دارد!

مدتهاست نام او را میشنویم، بدون هیچ عکس العمل خاصی. تنها شنونده اخباری هستیم از جوانی که برای اعتقادش، برای قلمش، برای تفکرش محکوم به اعدام شده است، سهیل عربی. کسی نپرسیده او چه گفته و چه نوشته، دلیل رژیم برای ساکت کردن اشخاصی مثل سهیل عربی چیست؟ 

من به شما میگویم، حرفهای سهیل حرفهای دیروز سهراب است، حرفهای ندا، حرفهای فرزاد.  شاید حرف خیلی از ما هم هست، اما ما جرأت بیانش را نداشتیم و یا دیرتر به فکر بیان عقایدمان افتادیم، بهرحال سهیل عربی شهامت داشت تا با قلم و اندیشه اش ستون های خودکامگی رژیم ولایت فقیه را بلرزاند، جرم او توهین به مقدسات است! جرمی شبیه به همانی که پیامبر اسلام برای مخالفانش استفاده کرد تا براحتی هر مخالفتی را از سر راه بردارد. اوج بی مغری یک حکومت ساختن و پرداختن اتهامات بی اساس و تهوع آور برای سرکوب و کشتار ملت است، آغاز نابودی رژیم های خودکامه همواره با توهمات دشمن پنداری و ایجاد رعب و وحشت، بازداشت و شکنجه مردم بی دفاع، قتل و غارت مخالفانش و تلاش برای نابودی ریشه فرهنگ و اندیشه در مللکتش است. میتوان گفت رژیم اسلامی حاکم بر ایران خود میداند رو به زوال است، پس تا میتواند عرصه را تنگ میکند تا ملت را بجایی برساند که آن جرغه آخر را بزنند و کاخ حاکمان را خاکستر کنند، امید به آنروز که دیر نباشد. 

در پی تلاش های رژیم برای ایجاد خفقان در ایران به ازای هر جوانی که به خاک می اندازند، هزار اندیشه و فکر نو متولد میشود، سهیل عربی هم یکی از همان خوش قلم ها و نو اندیشه های ایران است. وبلاگنویسی که بعد از نوشته های کوبنداش در نهایت بخاطر توهین به پیامبر اسلام و رهبری حکومت جمهوری اسلامی و خروج از دین و کفر ورزیدن به مقدسات محکوم به اعدام شد، بعد از مدتی حکم اعدام شکست و او راهی حبسی طولانی مدت فقط بخاطر عقیده اش شد. اما فقط یکطرف ماجرا سهیل عربی ست، در پشت دیوارهای بلند و قطور زندان، هر روز زنی گریان، با عشق در انتظار همسرش است، هر روز دخترکی ریز نقش و معصوم دلتنگ پدرش است. دختری که فردا تولد اوست و هنوز فکر میکند پدرش در ماموریت کاری ست و قرار است مثل غول پول در بیاورد، مثل غول که یعنی اسباب بازی های رنگی، که یعنی لباس های رنگارنگ، و فکر میکند که بابا برایش کادوی تولد میخرد! ولی در ایران هر روز رویاهای کودکی معصوم بدست حکومتی بی منطق و شعور خاکستر میشود. 

صبح که میشود میبیند مادرش هم نیست، انگار قرار است او هم برود مثل غول کار کند! ماموریت کاری آنهم یکروز قبل از تولد من؟! در این سن اندیشیدن دختری با سن و سال روژان باید بخاطر عروسکهایش باشد، اما او باید فکر کند که چرا یکباره درب خانه را کوبیدند و مادرم را بردند؟! همه او گفته اند رفته است کاری انجام دهد. زود برمیگرده عزیزم! 

و خبر بازداشت نسترن نعیمی مادر روژان و همسر سهیل عربی کم کم پخش میشود، دسته گلی دیگر از مزدوران سپاه رژیم ولایت فقیه! هنوز نه من و نه هیچکس دیگه خبری از اتهامات نسترن نعیمی نداریم، اما خودمانیم برای این رژیم پرونده سازی و انگ زدن مثل آب خوردن است، پیش از این هزاران بار در پرونده های مختلف شاهد این رفتار خصمانه و غیرانسانی حکومت بوده ایم. اما امروز صحبت از زندانی کردن یک مادر است، آنهم زمانی که پدر خانواده هم در بند است، گناه آن کودک چیست؟! 

به کدام جرم نابخشودنی از داشتن پدر و مادرش محروم باشد؟ کدام دین و کدام مسلک و روشی چنین رفتار غیر انسانی را می پذیرد؟ روی صحبت ما با صاحبان قدرت در سرزمین ویران شده ایران است، همه ما با روش های جنایتکارانه و وحشیانه شما آشنائیم. میدانیم برای حفظ قدرت حتی به همخون خودتان هم رحم نمیکنید. کشتن و شکنجه و زندانی کردن ملت برایتان هیچ ارزشی ندارد، ما در این چهار دهه ننگین حکومتتان خوب با واژه های عوام فریبانه و دروغ های بزرگ و کوچکتان آشنا شده ایم، در این راه خون ها بزمین ریخته تا تمام دنیا چشمشان به حقیقت حکومت فاسد و غاصب و جنایتکار جمهوری اسلامی پی برده اند. امروز بار دیگر به همه ما ثابت شد که این رژیم دیوانه و جانی هیچ بویی از انسانیت نبرده است. هرگونه فکر و عملی برای اصلاح این حکومت چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست. این دولت هم مثل دولتهای قبل مزدور دست آموزی ست که تنها برای بقای رژیم میکوشد. صبح امروز تماس های زیادی با نهادهای حقوق بشری و عفو بین الملل صورت گرفت ولی تقریبأ هیچ کمکی از آنها بر نمی آید. هیچکس انگار خبر ندارد چیزی شبیه نسل کشی خاموش در ایران جریان دارد، بازداشت های بی سر و صدا، برخوردهای وحشیانه، بازجویی های بی دلیل با اتهامات واهی، شکنجه و توهین و تحقیر. احکام مغرضانه. و در آخر نابودی بنیاد خانواده ها با رفتارهایی به دور از شرف و انسانیت. هنوز هیچ مقام مسئولی بازداشت نسترن نعیمی را حتی به گردن نگرفته است، هیچکس پاسخگو نیست که این بانوی ایرانی تحت کدام حکمی بازداشت شده است.  اطلاعات سپاه همچنان هیچگونه اطلاعی از وضعیت ایشان به خانواده اش نمیدهد. در نهایت یورش نیروهای امنیتی و بازداشت این بانوی ایران بدون هیچ وجهه قانونی طبق شنیده ها توسط نیروهای اطلاعات سپاه صورت گرفته است و بعد از ساعتی مشخص گردید که ایشان به بند دو الف اوین منتقل شده است. ولی تاکنون هیچ خبری از ایشان در دسترس نیست! یکی باید بیایید بگوید نسترن نعیمی به چه اتهامی بازداشت یا بهتر بگویم ربوده شده است؟!هیچ اعتباری به سپاه و اطلاعات روانپریش و جنایتکارش نیست. در اینجا باید از دولت تدبیر و امید پرسید که  آقای روحانی از کدام امنیت اجتماعی سخن میگفتید؟ از کدام فضای باز سیاسی و عدالت اجتماعی سخن میگفتید؟ این است عدالت حکومت شما؟! آیا باز هم تب انتخابات بود و شعارهای بی پایه و اساس؟ بی شک حفظ جان و سلامت روحی و جسمی نسترن نعیمی بعهده رژیم اسلامی حاکم بر ایران است. همانطور که پیشتر گفتیم سهیل عربی بدلیل بازداشت بی دلیل و خودسرانه همسرش نسترن نعیمی به اعتصاب غذا دست زده است. در اینجا لازم است به ملت ایران گوشزد کنیم که تک تک عزیزان ما و جوانان ایران که در سلول های انفرادی و زیر شکنجه و در زندان های حکومت آیت الله ها بسر میبرند، زندگی و آزادی و امنیت آنها برای ایرانی به خطر افتاده که آزادی اش برای همه شیرین ولی تاوانش برای عده ای معدود است. باید بدانیم که این حکومت از سکوت و بی تفاوتی ما قدرت و مشروعیت میگیرد، اگر بودند چند درصد باشهامت  که یکصدا آزادی بی قید و شرط سهیل عربی و نسترن نعیمی و دیگر زندانیان سیاسی را فریاد میزدند، بی شک دوباره ستون های دژخیمان رژیم بلرزه می افتاد. دوباره هراس بر دل سردمداران وحشی این نظام می افتاد و کم کم راه رهایی برای ایران محیا میشد. گاهی لازم است برای آزادی جان فدا کرد، گاهی باید فریاد زد و گاهی هم باید تا انتهای راه ایستاد و از میدان خارج نشد. امروز همه ما برابر و در کنار هم در هر کجای کره خاکی یک ایرانی هستیم. همه ایرانیان باید برای آزادی میهنمان و فرزندان ایران بکوشند، فریاد زندانی سیاسی آزاد باید گردد فقط از گلو شلیک نمیشود. امروز میتوانیم با قلم خود. با اطلاع رسانی. با جهانی کردن یک اتفاق و زنده نگه داشتن وضعیت حرفمان را به گوش جهانیان برسانیم. روزی خواهد رسید که با ممارست در مبارزه و تلاش های بی وقفه صدای فریاد خودمان را در گوش ناشنوای حاکمان رژیم فرو کنیم. برای امروز نام سهیل عربی، نسترن نعیمی را بخاطر بسپارید، برای آزادی این دو جوان پاکباز و باشرف، برای روژان که در حسرت دیدن پدر و مادرش است بکوشید. فردا تولد روژان است، بیائید در کنار هم تلاش کنیم تا آزادی پدر و مادرش هدیه ملت ایران به روژان باشد. برای آزادی باید هزینه کرد، شاید هزینه من و تو همین چند کلمه ای ست که مینویسیم تا جهان نام ایران را بشنود. 

نام جوانان ایران را بشنود. نام سهیل عربی و نسترن نعیمی را به گوش تمام جهان برسانید. 

این رسالت تک تک ایرانیان باشرف است و بس.

 

سینا کردنژاد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی
ایرانگلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.