تاريخنگارى پانفارسها پراست از جعليات. ما نبايد تاريخ را از زبان پانفارسيسم بشنويم.
مثلاً با آب و تاب براى فتحعليشاه و ناصرالدين شاه بيش از هزاران زن تراشيده اند اما همه اش جعل است.
حتى كاخ و دربار و خانه هاى آنها را كه بنگريم قابليت نگهدارى دو سه زن را نداشتند چه برسد به پانصد ، ششصد، و يا هزار زن.
تاريخنگارى فارسى براى كوبيدن شاهان ترك به خصوص قاجاريه آنچنان دروغهاى شاخدارى سر هم بند كرده كه متاسفانه كسى جوابى برايشان ننوشته.
بر ماست تا حقايق دوران قاجار را دقيق و علمى ( نه مغرضانه و راسيستى ) بررسى كنيم و علت قاجار ستيزى و در كل ( ترك ستيزى ) آنها را دريابيم.
همين كار را در خصوص چنگيزخان هم انجام داده اند
" مارکوپولو" در خصوص چنگيزخان مینویسد: " او مُرد و مرگ او ضایعه ای عظیم بود زیرا وی مردی بود فرزانه و محتاط."
به نسل جديد پيشنهاد مى كنم كه تاريخنگارى زبان فارسى را فراموش كنند و در پى قرائت جديد از تاريخ تُركى باشند. منابع فارسى در خصوص شاهان و حكومت هاى تُركى كاملاً مغرضانه نوشته شده اند.
منابع كشورهاى تُرك زبان و نويسندگان معتبر خارجى را مورد مطالعه قرار دهيد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید