در سیمای جامعه کارگری ایران، شرایط غیرانسانی موجود که بازتاب بیعدالتی و تبعیض نهادینه در نظام اسلامی ست، بخوبی مشاهده می شود. نظام کنونی بر اصل رجحان اسلام و منافع اسلامگرایان بر منافع شهروندان (غیر خودی ها) قوام یافته است و شبکه های مافیائی روحانیت شیعه، پس از چنگ انداختن بر قدرت سیاسی، نظامی و سرمایه های ملی، بیشرمانه و بی وقفه هستی ایران و ایرانیان و بویژه حاصل دسترنج کارگران را به یغما برده اند.
اکنون گرانی، بیکاری و بی حقوقی عمومی در جامعه کارگری و شهروندی آنچنان ابعاد فاجعه باری یافته است که حتی محافلی از جنایتکاران حاکم را هم نگران کرده و از هراس چشم انداز انفجارهای توده ای، گوشه چشمی به جامعه کارگری دارند. واقعیت اینست که جامعه ایران در تب تغییر شرایط بیدادگرانه کنونی می سوزد و چاره در وحدت کارگری و همپیمانی با جنبش زنان و دانشجویان برای برچیدن کلیت نظام تبعیض بنیاد اسلامی نهفته است.
ایلنای حکومتی درباره كارگري نوشته است كه هزينههاي درمانش را همكارانش ميپردازند.
*****
گزارش ايلنا از فلجشدن يك معدنكار؛
كارگري كه هزينههاي درمانش را همكارانش ميپردازند
اين اتفاقها تا براي خود آدم پيش نيايد، هر چقدر هم كه ديده باشي، انگار هيچ تجربهاي نداري/ مسئولان معدن نه تنها تا امروز هزينههاي درمان من را تامين نكردهاند، بلكه حتي به ملاقاتم هم نيامدهاند.
ایلنا: ۲۷ شهریور ماه سال ۹۰ یکی از کارگران معدن زغال سنگ البرز غربی از توابع شهرستان رودبار هنگام كار در عمق 2500 متري زمين، از ارتفاع چهار متري سقوط ميكند و از ناحیه دو دست و گردن دچار شکستگی میشود که به جهت شدت صدمات هم اکنون براثر ضایعه نخاعی قادر به حرکت نیست.
کیهان نیاز بخش، كارگر 38 ساله در زمره دهها و شايد صدها کارگری است که سالانه بر اثر حوادث ناشی از کار در معادن دچار حوادث غیر قابل جبران ميشوند.
او از فاصله شهریور ماه سال گذشته تا هم اکنون تحت نظارت و درمان پزشکان است و به طور مرتب فیزیوتراپی میشود اما به خبرنگار ايلنا ميگويد كه اين روزها خود را سربار زن و فرزندش میداند.
نيازبخش درباره روز حادثه ميگويد: «۹ صبح بود که در حین کار هنگام کشیدن ریل از ارتفاع سقوط کردم. اين اتفاقي است كه براي بسياري از كارگران معدن ميافتد و هر معدن كاري در طول عمر كارياش دست كم شاهد يكي دو حادثه مشابه است. اين كار معدن است و كارياش هم نميشود كرد. شايد به همين دليل معدن كاري سختترين كار دنياست.»
او در توصيف لحظه حادثه ميگويد: «آن بار با همیشه فرق میکرد، چون براي خودم اتفاق افتاده بود. اين اتفاقها تا براي خود آدم پيش نيايد، هر چقدر هم كه ديده باشي، انگار هيچ تجربهاي نداري. وقتي به زمين برخورد كردم لحظهای دردی حس کردم و بعد هیچ نفهمیدم چه شد. اعضای بدنم بیحس شدند، از صداي استخوانها حدس ميزدم دستها و گردنم شكسته اما دردي حس نميكردم.»
«به دنبال حادثه عدهای از کارگران با امکانات محدود همراه با برانکاد من را از مسير ۶ کیلومتری تا دهانه تونل به بیرون حمل کردند، نبود امکانات اولیه درمانی در محل معدن باعث شد به بیمارستان منجیل در ۷۰ کیلومتری محل حادثه منتقل شوم و باز هم به جهت نبود امکانات پزشکی و درمانی مجددا به تهران (بیمارستان سینا) اعزام شدم.»
كيهان نيازبخش درباره وضعيت اين روزهايش به خبرنگار ايلنا ميگويد: «با وجود ضايعه نخاعيام بيشتر از آنكه مشكلات جسمي آزارم بدهد، مشكلات روحي رواني اذيتم ميكنند. اينجا، گوشه خانه كه افتادهام مدام به آينده زن و دو بچهام فكر ميكنم. من پيش از حادثه بچههايم را كم ميديدم. معمولا وقت رفتن و آمدن من به خانه خواب بودند، ايرادي هم نداشت. لااقل ميدانستم كه دارم براي آينده آنها كار ميكنم. اما حالا هميشه جلوي چشمم هستند و كاري هم از من برايشان ساخته نيست. نميدانم چه بر سر آنها ميآيد.»
از او درباره هزينههاي درمانش ميپرسيم. ميگويد: «مسئولان معدن نه تنها تا امروز هزينههاي درمان من را تامين نكردهاند، بلكه حتي به ملاقاتم هم نيامدهاند.»
«بيشتر هزينههاي درمانم را همكارانم در معدن با روي هم گذاشتن ماهانه 10 هزار تومان از درآمدشان تامين ميكنند. خانوادهام هم تا حالا هر چه داشتهاند خرج درمانم كردهاند. از دست من هم که کاری بر نمیآید. با آنکه نتیجه بازدید بازرسان اداره کار و سایر مراجع قانون حادثه ناشی از کار اعلام شده و شرکت البرز غربی مقصر حادثه شناخته شده است، باز هم امیدی به کمکشان ندارم.»
او تنها منبع درآمدش را مقرری بیمه بیکاری میداند که با محاسبه حداقل حقوق جهت از کار افتادگی هر دو ماه یکبار به حسابش پرداخت میشود.
1391/2/27 -
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید