En-ḫedu-ana ان خودو آنا
نوشته اند نخستین شاعره ی تاکنون شناخته شده است . در سال های 23 قرن پیش از میلاد در شهر اور ، یکی از شهرهای سومری ، زندگی میکرد. دختر سارگون اکدی پادشاه معروف، و بزرگ راهبه ها بوده است . اشعار زیادی دارد و در کل آنها را به دو بخش ، سرودها و شعرهایی که به دلشوره ها و امید و آرزوهای شخصی اش مربوط میشوند، قسمت میکنند. از مقام en - جایگاهی خدا گونه یا نیمه خدایی برخوردار بوده است. که باز گویا نخستین زن تاریخی ست که چنین مقامی را دارا بوده . به نظر میاید شاهزاده بودن، راهبگی، یعنی موقعیت و جایگاه اجتماعی قشر بالای جامعه این شرایط را برای او فراهم کرده است. این موضوع درست است. ولی چیزی که این بانو را در عصر ما معرفی کرده اینها نیست. دو سه چیز او را مطرح کرده : اول نوشته هایش و دوم مشکلات دوره ایکه میزیست و مسایلی که با آنها روبرو بود. نوشته هایش توجه صاحب نظران در دنیای ادبیات را جلب کرده است.
و شاید دلیل سوم هم این باشد که او یکی از نمایندگان فرهنگی اولین تمدن های شناخته شده ی بشری ست و گفته میشود شخصیتی تاریخی ست و آثارش را با همین نام امضاء کرده.
در دوره ی او مهمترین مسئله ایکه از نظر سیاسی برای حکومت پدرش مطرح بود عملی نمودن «همزیستی» سومریها و خلقهای سامی بود. و حفظ بقا در مقابل تجاوزات خارجی و جنگهای داخلی. سارگون آنا را مأمور این کار میکند، او با فعالیت فرهنگی- سیاسی و دینی خود یکی از پایه گذاران همزیستی مردمان مختلف در تمدن اکد است. و سی و چند سال در این مسیر میکوشد.
ولی هنوز روشن نیست سیاست او در رابطه با اقشار پایین و ستمکش جامعه و بخصوص زنان چگونه بوده است. این مسایل نیاز به پژوهش عمیق دارد.
ولی زیبایی این شخصیت در آن است که از چند هزار سال پیش با انسان حرف میزند و درد دل میکند. آدم را به خانه و شهر و کوچه و دنیای خود می برد و میگوید : نگاه کن، ما اینیم ... و خطاب به الاهه ی عشق و مبارزه ندا میدهد: اینانا! محبوب انلیل، بر سومر وحشت و هراس بار کرده ای..
دوستی در این رابطه به من گفت : والا ما همان آدمهای پنج هزار سال پیش هستیم و چیزی از این بشر عوض نشده است، بل خیلی هم بدتر شده. مشکلات مهم دنیای باستان را ما به صورت باد کرده اش حالا هم داریم. آنموقع کمی طبیعت در دسترس بود، اکنون آن را هم نداریم.
اینجا ویدئویی هست که قسمتی از شعر بلند آنا را به زبان اصلی میخوانند. ترجمه ی شعر در زیر نویس به زبان آلمانی ست. من ترجمه انگلیسی آنرا هم در سایت ETCSLcorpus منابع سومری، دیدم که با دانشگاههای معروف کار میکنند.
هر دو برگردان را با زبان اصلی مقایسه کردم، اگر اشتباه نکرده باشم، در هر دو برگردان خوبی و اشکالهایی به نظرم رسید. از این رو مجبور شدم تا جایی که میتوانم از ایراد ها دوری کنم . بنابرین چیزی با تشخیص وعلاقه ی خود به زبان آذربایجانی و فارسی تهیه کردم که امیدوارم منظور سراینده را خراب نکرده باشم. و حق و حقوق اش را ضایع نکرده باشم. ترجمه ایکه در ویدئو آمده دقیق تر از ترجمه ی انگلیسی به نظرم رسید و منهم بیشتر به همین برگردان توجه کرده ام.
سعی نمودم کمتر کلمات اضافی به متن بیافزایم، ولی خوب در برخی جا ها نشد و آنها را تاجایی که ممکن بود مشخص کردم.
در انتقال سطور زبانها به زیر یکدیگر ، یا در ترجمه ممکن است خطاهایی صورت گرفته باشد ، لطفاً در صورت مشاهده بگویید که اصلاح کنیم.
لازم بود روی ترجمه ها ی حاضر بیشتر کار بشود، ولی نشد. بهر صورت حداقل میتوان با این نوشته به دنیای آنا سرکی کشید، شاید بد نباشد.
برای خوانش متن فارسی و ترکی لازم است ویرگولها را بدیده گرفت. کمی بیشتر استعمال شده. به خاطر تلاش برای رساندن منظور سراینده.
کلمه ی ev ترکی در متن ترجمه به معنی اوجاق آمده.
me کلمه ی سومری به معنی همه ی نیروهای طبیعت و جهان هستی ست. در ضمن توجه شود که مخاطب آنا در شعرهایش بیشتر ایناناست. اینجا هم با او راز و نیاز میکند. جو مذهبی حاکم، به خوبی در شعر حس میشود. پایه های مذهب از همان دورانها در میان رودان محکم شده و هنوز هم هست.
فقط شاید بتوان گفت آنها همزیستی خدایان را داشتند ولی ما حالا مجبوریم هرچه فلانی امر کرد دستور خدا بدانیم وگرنه دیگر کسی حق حیات ندارد.
تأثیر آنا در راه اندازی و سرودن سرودهای مذهبی نیز معروف است. ادیان بعدی هم این چیزها را به ارث برده اند. در هرحال دوره ی او چنین بود.
شخصیت آنا برای کسی که علاقه به تحقیق در جهان باستان داشته باشد با چند جانبگی و جوانب مثبت و منفی، بسیار آموزنده است. او نماینده ی ادبیات و سیاست و مذهب جهان پیش از یونان است و همین طور نماینده زنان است که براستی نشان دهنده نه تنها برابری با مردان و سیاستمداران دوره ی خود است، بل حتی از پرتجربه ترین سیاستمداران دورانش بشمار میرود.
بانویی که در آن دوره بسیاری از وظایف سنگین حکومتی و اجتماعی و همزیستی را در هجومهای محو کننده بعهده گرفته بنظر میرسد همین حالا هم در بین ماست و دارد برای حل و فصل همزیستی انسانها اندیشه میدهد.
او در شعر زیر « جنگ و قدرت و خدایان» را به صحنه فراخوانده است و در پایان با تراژدی، « اشک و آه و شکایت» انسانها، نمایش زندگی را ترک میکند و چنگ برگرفته و آواز سر میدهد. اما، و مهم همین اماست که در آن خصلت اصلی شخصیت خود و انسان آگاه را به نمایش میگذارد و خطاب به اینانا میگوید:
نه، گامهای تو در همگامی با خدای آذرخش خستگی ناپذیر است.
آیا آنا خود در زندگی اشرافی اش ، با تلخی و شیرینی هایش ، در نبرد با مسایل پیرامونش خستگی شناخت؟ پاهایش از توان باز ایستاد؟ با وحشت هجومها وکشتارها و غارتها و شعله های آتش چه کرذ؟ چه میتوانست بکند، مگر ما چهار هزاره بعد از او چه میتوانیم بکنیم که جلو چشم مان سوریه را با تمام کودکان و پیرانش ، تمام جوانانش، خاکستر میکنند ؟ و جاهای دیگر و از جمله خود ایران را تبدیل به میدانهای دار و شکنجه کرده اند.
ما زیاد در مورد او نمیدانیم. اما همینقدر آگاهیم که با تمام کوششها و تأثیرات اش ناراضی از محیط و نتیجه ی تلاش های خود بود؛ و آن را هم در نوشته هایش منعکس کرده است. و بسیار طبیعی ست که انسان با فرهنگی چون او از هیچ چیز رضایت خاطر نداشته باشد.
مگر نگفته بود که : گامهای تو در همگامی با آذرخش خستگی ناپذیر است؟ ...
سند پیدا شده در مورد آنا- نفر تقریبا وسطThe "Disk of Enheduanna" at the Penn Museum (University of Pennsylvania Museum of Archaeology and Anthropology) in Philadelphia
nin me šar-ra
MEبانوی
1. nin me šar2-ra ud dalla e3-a
1. xanım, saysız Me-yə; parlaq, günəş, ev-ə
بانوی me (قدرت بی پایان)، درخشان، خورشید برمعبد
2. munus zid me-lem4 gur3-ru ki aĝ2 an uraš-a
2. munis, duz, qorxunc cilvəli; sevgili An Uraş-a
مونس، حقیقی، هراس انگیز شکوهمند، محبوب « آنAn» و اوراش
3. nu-gig an-na suḫ-gir11 gal-gal-la
3. böyük tac ilə, hökmdar An-a
با تاج بزرگ ، فرمان روای آسمان
4. aga zid-de3 ki aĝ2 nam-en-na tum2-ma
4. yaxşı(gözəl) tac sevir, yaraşır EN idarəsinə
(تاج خوب(زیبا) دوست دارد، برازنده است، بر اداره ی راهبه (ها
5. me 7-bi šu sa2 dug4-ga
5. (me) yeddi güc verib ona
هفت قدرت داده به اوMe
6. nin-ĝu10 me gal-gal-la saĝ keše2-bi za-e-me-en
6. xanimim, sən gözətçisən ən böyük ME-yə
بانویم! تویی نگهبان مه ی Meبزرگ (قدرت کائنات)
7. me mu-e-il2 me šu-zu-še3 mu-e-la2
7. sən ME`yi qaldırıbsan, sən ME`yi əlinə alıbsan
تو نیروها را برداشتی، در چنگ گرفتی
8. me mu-e-ur4 me gaba-za bi2-tab
8. sən ME`yi toplayıbsan, sən ME-yi bağrına basıbsan
تو نیرو ها را جمع کردی، برسینه فشردی
9. ušumgal-gin7 kur-re uš11 ba-e-šum2
9. bir əjdaha kimi, düşman ölkəsini zəhərləyibsən
و چون اژدهایی، سرزمین دشمن را زهرآگین کردی
10. d iškur-gin7 ki šegx(KA×LI) gi4-a-za dezina2 la-ba-e-ši-ĝal2
10. tanrı İŞKUR kimi, bir ölkəyə gürüldəyərsən
sənə görə, tanrı Ezina(Aşnan) bir daha orada tapıla bilməz
به خاطر وجود توست که ازینا ( آشنان، خدای کشت و کار) دیگر در آنجا پیدایش نمیشود
11. a-ma-ru kur-bi-ta ed3-de3
11. Su-tufan da, bələ bir qərib ölkədə, yatar qalmaz
توفان هم بر چنین سرزمین بیگانه ای نمی ماند و فرو می نشیند
12. saĝ-kal an ki-a dinana-bi-me-en
12. yüksək, yer-göydə (ölkələr başında), sənsən İnana
بربلندای زمین و آسمان تویی، اینانا
13. izi bar7-bar7-ra kalam-e šeĝ3-ĝa2
13. Sumer üstünə, həmişə ucalan od, yerə basılar
آتشی که همیشه به سوی سومر شعله میکشید ، فرومیمیرد
14. an-ne2 me šum2-ma nin ur-ra u5-a
14. AN ki, ME-yi veribdir (sənə), xanım, yirtici heyvanların üstünə yürüdür
آن که همه ی نیروها را به تو داده ، بانوی من، آنها را به سوی درندگان سوق میدهد
15. inim kug an-na-ta inim dug4-dug4
15. söz yerləşir, An`nın tərəfindən deyilən sözlər
سخن بر مقام خود است، سخنان و فرمانهایی که از سوی "آن" رانده میشود
16. biludada gal-gal-la niĝ2-zu a-ba mu-un-zu
16. böyük mərasimlərdən hansı birisi sənindir
kimsə bilərmi bunu?
از مراسم بزرگ کدامین از آن توست
چه کسی براین آگاه است ؟
17. kur gul-gul ud-de3 a2 ba-e-šum2
17. özgə ölkələri yıxmağa, hücum, güc, veribsən
برای سقوط سرزمینهای بیگانه( یورش آورده) نیروی حمله و هجوم داده ای
18. ki aĝ2 den-lil2-la2 kalam-ma ni2 mi-ni-ri
18. Enlil`in sevgilisi, ölkəyə(Sumerə) qorxu yükləyib sən
بر سومر وحشت و هراس بار کرده ای، محبوب انلیل
19. a2 aĝ2-ĝa2 an-na-ke4 ba-gub-be2-en
19. AN`nın fərmanına hazır durubsan
بفرمان "آن" آماده ای
20. nin-ĝu10 za-pa-aĝ2-zu-še3 kur i3-gam-gam-e
20. mənim xanımım! Gürültüyün qabağında
bütün düşman ölkələr əyilərlər
بانوی من! در برابر غرش تو، تمامی سرزمینهای دشمن قد خم میکنند
21. ni2 me-lem4 u18-lu-da nam-lu2-ulu3
21. o zaman ki, qorxu dəhşət parıltısında,
adamlar hücuma gələr ikən
بدانگاه که از برق وحشت و هراس، آدمها هجوم میاورند
22. niĝ2-me-ĝar ĝiri3-bi u3-mu-ri-gub
22. səssiz, yenər, sənə sarı gələn addımlar
در سکوتی، به آرامی میگرایند، گامهایی که به سوی تو میایند
23. me-ta me ḫuš-bi šu ba-e-re-ti.....
23. tutarsan əlinə ME`dən gələn, ən qorxunc gücləri
نیروهای هراس انگیزی به دست داری، که از "مهMe" میایند...
24. i-dub er2-ra-ke4 ĝal2 ma-ra-ab-taka4
24. sənin üçün açılacaqdır şikayət gözyaşı astanası
برای تو باز خواهد شد آستانه ی اشک و شکایت
25. e2 a-nir gal-gal-la sila-ba mu-ri-du
25. sənə sarı qaçacaq adam
انسان به تو روی خواهد آورد
Böyük şikayətxananın küçəsində
.در کوچه ی شکایت خانه ی بزرگ
26. igi me3-ta niĝ2 ma-ra-ta-si-ig
26. indi döyüş arabası qabağında, hər şey sənin üçün qırılır
اکنون با ارابه های جنگی، همه چیز برای تو متلاشی میشود
27. nin-ĝu10 a2 ni2-za na4zu2 zu2 i3-gu7-e
27. xanimim! Sənin gücün , sındırar hər bir çaxmaq daşını
بانوی من، نیروی تو هر سنگ چاخماقی را متلاشی میکند
28. ud du7-du7-gin7 i3-du7-du7-de3-en
28. içəri girən hücum kimi, sürərsən içəri
بمانند هجومی که سرازیر میشود، وارد میشوی
29. ud gu3 ra-ra-da gu3 im-da-ab-ra-ra-an
29. gürüldəyən hücumla, gürüldəyər sən
با غرش هجوم، می غری
30. d iškur-da šegx(KA×LI) mu-da-an-gi4-gi4-in
30. tanrı işkür ilə çaxarsan ona
با ایشکور ( خدای رعد و برق) برق میزنی
31. im-ḫul-im-ḫul-da im-da-kuš2-u3-de3-en
31. qorxunc ildırımla bir az yorularsan orada
آنجا، با آذرخش هراس افکن، اندکی خسته میشوی
32. ĝiri3-za nu-kuš2-u3 i3-im-si
32. [yox!] ayaqların yorulmaz sənin
نه!) پاهای تو خسته نمیشوند)
33. balaĝ a-nir-ra-ta i-lu im-da-ab-be2
33. beləliklə, insan haray nəğməsini, çəng ilə oxuyar
.این چنین است که آدم نغمه ی فریاد و فغان را با چنگ سرمیدهد
تصویری خیالی از آنا
ابزار ها
nin me šar-ra
Sargon von Akkad
En-ḫedu-ana
دیدگاهها
دست تان درد نکند آقای ائلیار
1-آیا تاریخ بشر در واقع از
«به گمانم » در منطقه ی ما -خاورمیانه -«تاریخ کتبی بشر»، از سومر و ایلام و مصر آغاز میشود. در درجه اول و شناخته شده از سومر.
2-نظری وجود دارد که میگوید « قربانی کردن انسان، در آغاز پیدایش جامعه سومر» وجود داشته ولی بعد ها منسوخ اش کرده اند. منابع معتبری در این مورد ندیده ام.
از جامعه ی «زن خدایی» سومر ،پیداست که «تصور قربانی کردن زنان»، دو چیز متضاد است و نمیتواند صحیح باشد. از زمان پیدایش « چند خدایی و زن خدایی» روشن است که قربانی کردن زن یا مرد نمی تواند مربوط به تمدن سومری باشد.
ولی در بین اقوام دیگر بعید نیست. همانطور که موضوع قربانی کردن « اسماعیل توسط یعقوب» در کتاب دینی باز تاب یافته است. و چال کردن کودکان دختر . البته اگر اینها واقعا صحت تاریخی داشته باشند و افسانه گویی نباشد. البته فاکت زنده ی اینها همان سنگسار است.
آیا می توان تصور نئاندرتالی
تاریخ بشر در واقع از سومر آغاز می شود!
این تضاد( پارادوکس) خیر و شر همیشه در تقابل و رویارویی بوده و بعدها به باورهای دینی سرایت می کند. باغ عدن و تصور برهنگی و گناه آلوده شدن مرد بتوسط زن ( در کتاب پیدایش و خلقت از منظر تورات و قرآن به بررسی این موضوع پرداختم ولی متاسفانه با قلع و قمع وزارت ارشاد شاید بتوان به نکته آن پی برد) در باور یهودیت و سرایت آن به اسلام زن مایه شر و سقوط انسان بود!!
درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزندان خواهی زائید. مشتاق شوهرت خواهی بود و او بر تو تسلط خواهد داشت!
در همین یک جمله شاید بتوان به چند مورد تفکر برتری جویی مرد بر زن و تبعیض جنسیتی در تفکر یهودی پی برد. خاستگاه اولیه یهودیان جایی بین دجله و فرات بوده است.
نکته ای که لازم می بینم در اینجا بدان اشاره کنم این است که:
تمدن سومری برای زن ارج
« تضاد درونی نئاندرتالی-
مشکل جاودانه ی او؛ یا « گرگ و میش درونی» بشر از کجا پیدا شده؟ آیا در ترکیب آنها ، بخشی از طبیعت به ارث رسیده و بخشی هم از اجتماع ؟ قسمت طبیعی لازم است از اصول انسانی تبعیت کند؟ و لازم است اصول اجتماعی هم، انسانی و انسانی تر شوند؟ ولی چگونه؟ مگر میگذارند؟ با کسانی که نمیگذارند و نابودی پیش میبرند چه کنیم. آیا باید گذاشت قصابی کنند؟ آیا قیام و براندازی قصابان انسانها غلط است؟
« تضاد درونی نئاندرتالی-
مشکل جاودانه ی او
--------------------------------------------
ممنون از زحمت آتوسا نجف لوی گرامی که نکات تکمیلی را در مورد الهه ها افزوده اند.
این توضیحات وجود دارد و اعتقادات این تمدنها را نشان میدهند.
دوستانی که میدانند موضوع قربانی کردن یا نکردن انسان و رفتار با زنان در تمدن سومر چگونه بود درصورت علاقه برای ما بنویسند.
برای آشنایی بیشتر با خدایان و فرهنگ این تمدن شاید مراجعه به قسمت فارسی « قصه دختر سومری» اندکی مفید باشد. آنجا ضمن شرح قصه توضیح نامها هم آمده.
خود قصه به آذربایجانی ست ولی قسمتهایی از آن به فارسی ست که در آخر متن قرار دارد:
http://www.iranglobal.info/sites/default/files/pictures/3namma2.pdf
کابوس ای که قرن ها بر جهان
نیروهای هراس انگیزی به دست داری، که از کائنات...می آیند. فرضیه منجی سازی برای نجات بشر از ظلم و جنگ و پیکار پی در پی!
نه پاهای تو خسته نمی شوند! شخصیتی خداگونه!
در فرهنگ سومری زن جایگاه والایی داشته است.فرزندان همیشه با مادر به گور سپرده می شدند و آنهم در ایوان اصلی و بزرگ خانه. دفن کردن فرزندان با مادر نشانه ی وجود زنجیره ی خویشاوندی از طرف مادر است و نه از طرف پدر. تصاویر و حکاکی های هویوک هم نشانه های دیگری از مادر محور بودن آن جوامع را نشان می دهند.
در مورد اینانا محبوب انلیل:.
سومریان سرچشمه ی هستی را اقیانوسی بی شکل از آب می دانستند