رفتن به محتوای اصلی

پاسخ به سردبیر آمدنیوز
06.10.2017 - 20:01

سام محمودی سرابی که در ماههای اخیر به عنوان سردبیر آمدنیوز معرفی شده است در کامنتی زیر پست پیشین این صفحه چنین نوشته است:

"پیمان گرامی؛ من داشتم با ادبیاتی فارغ از حب و بغض به این داستان پرآب چشم شما و روح‌الله زم و آن هذاک الکذاب می‌پرداختم که این کیفرخواست یکسویه را دیدم و دلگیر ماندم که چرا باز طریق انصاف نگه نداشتی اگر مدعی هستی که در حق تو بی‌انصافی شده‌است؟ انتظار داشتم در مقام کسی که هم شما و زم قبولش دارید درطریق انصاف و هم دوستانمان به گریز حقیر از حواشی بی‌اهمیت شهادت می‌دهند این داستان را ختم به خیر کنم اما گویی کسی از دوطرف قصد ندارد حقیقت این اتهامات را بازگوید.
حقیقتی که نشان می‌دهد هم آن حشیش از جیب یک همخانه‌سابق با سناریوچینی حضرات امنیتی وارد پرونده شما شده( و بعدها رسانه‌های امنیتی نیز به تکرار توهمات سربازان گمنام پرداختند و منبع آمدنیوز هم چیزی غیر از این رسانه‌ها نبوده) و از دیگر سوهم منبع شما برای آن اتهام همکاری میت با آمدنیوز کسی‌ست که خود شما بارها به کذب بودن مدعاهایش شهادت دادی و بارها پیش دوستان مشترکمان و در رسانه‌های مختلف ماجرای دعوت به همکاری با میت ترکیه با وساطت آن حضرت هذاک را بازگفته‌ای و نصفه و نیمه! وکاش حداقل پاسخی که گفتی به او داده‌ای در رد دعوت به همکاری با میت (معلم من شما نیستی که بخواهم پیروی کنم ازت معلم من مصدق است و من از او پیروی می‌کنم) اینجا هم مصداق داشت و دربرابر بی‌اخلاقی‌ها اخلاق پیشه می‌کردی تا من یا زم دربرابر جوانمردی‌ تو اعتراف می‌کردیم که ازتو آموختیم که حتی با دشمنانت نیز از در مروت و جوانمردی وارد می‌شوی. وگرنه هم من می‌دانم و هم دیگران که تکرار آن اتهام سخیف در رجانیوز و بولتن‌نیوز و فارس‌نیوز بیش از پیش اعتبار داستان را زیرسوال می‌برد و بازگویی آن از سوی آمدنیوز اخلاقی نبوده به‌ویژه در زمانی که شما محبوس بودی در چنگ بی‌دادخیز اردوغان و به همان اندازه هم من می‌دانم و هم تو که ماجرای میت از بن یاوه‌ای برای وسوسه‌ی تو بوده به این نهاد امنیتی!
پیمان عزیز
طبعا حداقل انتظاری که می‌توان از یک مخالف استبداد داشت این است که در مبارزه با استبداد طریق مستبدانه را وانهد و حداقل مدافع حقیقتی باشد که بدان باور دارد و این مهم جز با قدم نهادن در طریق انصاف ممکن نیست. بارها در گفت و گوهایی که باهم داشتیم شما به صراحت از اتهامی سخن گفتید که به واسطه سخن یک منبع کذاب به زم زده‌اید و هم شما می‌دانید و هم بنده که مقصود منبع شما به‌مراتب حقیرانه‌تر از قصد منبع آمدنیوز بوده و هست. کسی که تنها تمهیدش برای جذب شما به میت این بوده که فلانی اگر شما به میت بپیوندی از من بیشتر دریافتی خواهی داشت کما اینکه زم هم از میت پول می‌گیرد و طبیعی‌ست آدم باهوش نیازی ندارد به هضم فسفر بیشتر که آن حضرت برای گرمی‌بازار اگر مصدق زنده بود او را نیز برای جنباندن حس وسوسه شما مامور میت می‌کرد. و دریغا که صفرای غضب بر اخلاق انسانی هردوسوی این داستان غالب آمده تا بازیگردانان این نمایش مضحک در خبرگزاری فارس و وزارت اطلاعات از یک سوی و هذاک‌نامه بی‌لگام و میلی ایستیحبارات تشکیلاتی از سوی دیگر...
دوست من
وقتی شما که باورمندی به اخلاق سیاسی را یک اصل غیرقابل مذاکره می‌دانی به وقت میدان‌دادن به کین‌توزی‌های هرروزینه از پای‌بندی بدان درمی‌گذری از دیگرانی که شما را الگو قرار می‌دهند چه‌انتظاری می‌توان داشت؟ شما که خود بهتر می‌دانی اگر جایی بگویی که منبع شما آقای سیداحمد شمس بوده درآن مدعای همکاری روح‌الله زم با میت ترکیه کسی باورش نخواهد کرد چرا آن همه سابقه مبارزاتی‌ات را دستخوش این مخاطره می‌کنی که بگویند از منبعی مخدوش نقل قول کرده و با حذف منبع خود را دانای این امر مخدوش ساخته؟ دوست قدیمی... من ممکن است با پیمان خودمان مشکل داشته باشم و هر روز هم باهم دعوایمان بشود اما این کار را با پیمان عارف نکن...پیمان عارفی که من و ما می‌شناسیم زندان رفته و هزینه داده و واقعا حیف است این سابقه با ذکر اطلاعاتی مخدوش از منبعی مخدوش‌تر به گزندی چنان دچار شود که با هیچ آب زمزمی نتوان پاکش کرد. با ذکر «من می‌دانم» بجای «من شنیده‌ام از منبعی که می‌دانم مخدوش است» تنها سابقه صادقانه شما دچار خدشه خواهد شد"

و اما ملاحظات و پاسخ صاحب این قلم درباره مطلب سام محمودی:
 سام محمودی عزیز با سلام و احترام ؛
متنی که زیر پست دفاعیه دیشبم در برابر حملات لجن پراکنانه و هتاکانه آمدنیوز بر علیه من ، در دفاع از دوست و همکارت روح الله زم گذاشته ای را خواندم و میخواهم بر مبنای همین متن خودت چند ملاحظه را با تو در میان بگذاریم.
 خود در متنی که نوشتی از یک "صفرای غضب" چند ماهه بین من و روح الله زم سخن گفته ای که البته یکسوی ماجرا که به عملکرد دوستت در قبال من مربوط میشود به گمانم درست و دقیق به صفرای غضب تعبیر کرده ای اما فراموش کرده ای که این تروریسم غیرفیزیکی یک تروریست دارد به نام روح الله زم و قربانی و ترور شده ای دارد بنام پیمان عارف!
اما بهر روی و با فرض پذیرش اینکه یک سوی این مجادله چند ماهه شخص حقیقی شناسنامه دار و مشخصی به نام پیمان عارف بوده و سوی دیگر آن شخص حقوقی آمدنیوز ؛ آیا منظورت از برابر نهادن و فروکاست مجادله پیمان عارف-آمدنیوز به مجادله پیمان عارف-روح الله زم که به صراحت در متن شما بیان میشود ؛ چیزی جز اینهمانی آمدنیوز با روح الله زم است؟
و اگر چنین است ؛ دوست شما آقای زم که هم من میدانم و هم شما بدان مقر هستید که اتفاقا و دقیقا او مترادف با آمدنیوز است ، چرا در دیماه گذشته در برابر هزاران بیننده برنامه مهدی فلاحتی در صدای امریکا نشست ، به دوربین زل زد و به راحتی چنین دروغ شاخداری گفت که "موسس آمدنیوز بوده ولی به دلیل عدم تمکن مالی آن را واگذار کرده؟"
آیا کسی که برای فرار از پذیرش مسئولیت رفتار و عملکردش در یک رسانه چنین دروغ بزرگی میگوید و چنین شعور مخاطبش را به سخره میگیرد ؛ در هر موقعیت دیگری نیز بجای رفتار مسئولیت پذیرانه متوسل به حربه دروغ نخواهد شد؟ و آیا دروغ و بهتان و تهمت بخش جدایی ناپذیر شخصیت او نیست؟ آیا چنین نیست که او از پدر عمامه دارش نه حتی اکابر بلکه تنها و تنها "سنت مباهته" و به بهتان بستن دیگری برای وادار به سکوت کردنش را آموخته است؟!
سام عزیز ؛ من از کسی که از صلب دین فروشان و مقدس مآبان است توقع اینکه اخلاقی زیستن را آموخته باشد و حتی اندک پایبندی به اخلاق داشته باشد ، واقعا ندارم ؛ اما ای کاش تو به دوستت قدری اخلاق ، شرف و راستی بیاموزی تا گمان نکند با استفاده از حربه مباهته و دروغ میتواند هر کسی را بترساند و به وادی واهمه و سکوتش افکند!

 سام گرامی؛
در سلسله لجن پراکنی هایی که از زمان بازداشتم توسط رژیم اردوغان در ترکیه از آذر ماه گذشته توسط آمدنیوز و روح الله زم شروع شده و تا به امروز ادامه دارد این اتهامات درباره من مطرح شده است:
1-به استناد رجانیوز و فارس نیوز ، شلاق خوردنم در سال 1390 به دلیل حمل حشیش اعلام شده است.
2-به استناد روزنامه امنیتی رژیم اردوغان – ینی شفق- و نویسنده کارگزار میت ترکیه –جهاد آرپاجیک- اعلام شده که من عامل و جاسوس جمهوری اسلامی برعلیه پناهجویان بخت برگشته ترکیه نشین بوده و دلیل و اتهام بازداشتم در ترکیه "جاسوسی برای جمهوری اسلامی" بوده است.
3-به استناد تخیل آقای زم نگارش سلسله مطالب ترمینولوژی اجساد علیه آمدنیوز و زم به من نسبت داده شده است.
4-اخیرا نیز به استناد تخیل روان پریشان ایشان متهم شده ام به اینکه با بسترسازی ذهنی زمینه ترور حضرت شان و یا ربایش و انتقال او از فرانسه به آلبانی در دریای آدریاتیک و از آلبانی به قبرس در شرق مدیترانه و از قبرس پایگاه نظامی بریتانیا و امریکا به ایران را فراهم آورم!
5-در گذشته نیز روان پریش مذکور به استناد زندانی سیاسی مجاهد زیر حکم اعدامی که متاسفانه افق نزدیکی برای آزادی او احتمالا متصور نیست و لذا نقل قول از او نه اثبات پذیر است و نه ابطال پذیر ؛ ادعا کرده بود که بنده ضمنا در زندان و در اعتصاب غذای اعتراضی به شهادت شهید هاله سحابی یک لیوان شیر هم خورده ام!
حال سام محمودی گرامی درباره اتهام اول تو خود میگویی که داستان پیراهن عثمان شده 11 گرم حشیش یک دروغ پردازی سخیف امنیت خانه و فرآورده های رسانه ای اش بوده و حشیش پیراهن عثمان شده نه از من بلکه از خانه همخانه سابقم -که قصه آن را خود مفصلا دیشب برای خوانندگان نوشتم- کشف شده بوده است.
خب تو در حالی به درستی این را میگویی که در 9 ماه اخیر که آخرین بارش دیشب بوده بارها و بارها به استناد همین دروغ در آمدنیوز علیه من لجن پراکنی شده است.
آیا منظورت این است که آمدنیوز دانسته و تعمدا علیه من دست به انتشار اکاذیب زده است؟ اگر چنین است برادر عزیز دیگر چرا از نام "دروغ نیوز" ناراحت میشوید؟ مگر جز این است که در همین متن کوتاهت خود مقر و معترف به نشر تعمدی اکاذیب و دروغ علیه من شده ای؟!
درباره اتهام دوم نیز که خود میگویی "بازیچه بازیگردانی چون هتاکنامه بی لگام و تشکیلات ملی استخبارات ترکیه" شده اید!
پس اینجا نیز معترف هستی که آمدنیوز دروغ گفته و بخشی از یک توطئه کثیف امنیتی از جانب امنیت خانه آقای اردوغان و کارگزار ایرانی اش – احمد شمس ابرده – بوده است.
خب این بخش از متن نیز خود گویاست جز آنکه یک عذرخواهی و ابراز پشیمانی از عملکرد غیراخلاقی و ناصواب آمدنیوز کم دارد!

هر چند این را هم ناگفته نگذارم که آمدنیوز تا چه میزان می تواند وقیح و ناشر اکاذیب باشد که حتی علیرغم انتشار سند تفهیم اتهامم در ترکیه از سوی خودم که آشکارا اتهام "توهین به رئیس جمهور ترکیه" در آن آمده و با وجود محرز بودن نادرستی اکاذیب ینی شفق کماکان بر دروغ گویی اش پای فشارد و بر نه جهل مرکب که بر وقاحت مرکب اش اصرار ورزد؟!
 درباره اتهام سوم اما سام عزیز ؛ مصرانه از تو میخواهم به عنوان سردبیر آمدنیوز اگر هرگونه سندی ، مدرکی و یا حتی قرینه ای دال بر اینکه سلسله مقالات ترمینولوژی اجساد خبرگزاری فارس علیه شما را من قلمی ساخته ام در اختیار داری هر چه سریعتر نسبت به انتشار آن اقدام نمایی و در غیر اینصورت به دوست هتاک و ناشر اکاذیبت ، راستی و شجاعت عذرخواهی بیاموزی.
اتهام چهارم -داستان تخیل ترور و ربایش آقای زم از فرانسه به آلبانی و از آنجا به قبرس و از قبرس نیز به ایران- را هم میگذارم به حساب ضعف دانش جغرافیا و عدم موفقیت ایشان در اتمام تحصیلات دوره دبیرستان!
چه ، هر دانش آموخته دبیرستان نیز میداند که فرانسه کجاست و آلبانی کجا و قبرس کجا و ایران کجا ولی ظاهرا و متاسفانه دوستتان نمیداند. ای کاش درباره اش حق دوستی را ادا کنی و در ساعات بیکاری برایش قدری کلاس آنلاین تاریخ و جغرافیا بگذاری. باشد که از این بیسوادی مضاعف و شخصیت مشمئزکننده قدری فاصله گیرد!
 شوخی بی مزه اش در سالهای گذشته به نقل از حاج محسن دانشپور مقدم نگون بخت و زیر حکم اعدام را نیز تنها با یک جمله پاسخ میدهم که :
شما بهتر است به فکر "اعتصاب غذا با طعم آب گوشت" کاندیدای محترم آمدنیوز برای ریاست جمهوری اسلامی ایران ، آن شیر شرزه رکوددار اعتصاب غذا و به کما رفتن و ریکاوری بعد این دو باشید ؛ آخر زندان ندیده ای چون پسر زم را چه به نظر دادن درباره مسائل زندان؟!
خب سام گرامی حال برسیم به بخشی از داستان که احتمالا تو را خوشتر آید و بحث ادعای من دال بر وابستگی آمدنیوز به میت ترکیه!
دوست من نخست آنکه شما از کجا میدانی من در آن مصاحبه فریبکارانه به نام شبکه منوتو وقتی به بحث آمدنیوز میرسم نه از "شنیده ام" بلکه از "میدانم" استفاده کرده ام؟ مصاحبه کذایی را که خود دیده ای قطعا ؛ بریده شده و تقطیع شده است و از از وسط شاید بیش از 10 دقیقه مصاحبه ، 2 یا 3 دقیقه تقطیع شده از لابلای آن درآورده شده است.
دوم آنکه شما راست میگویی داستان چنانکه در مصاحبه با شبکه اندیشه نیز گفتم این است که عامل حقیر و زبون میت ترکیه – سید احمد شمس ابرده – برای جذب من به دستگاه کثیف ضد ایرانی اش در آنکارا بسیار تلاش کرد ؛ چنانکه پیش از من برای جذب خودت و بسیاری دیگر نیز تلاش کرده بود و وقتی با عدم موفقیت و پاسخ منفی من مواجه شد به جهت تطمیع و تهییج من شروع کرد به برشمردن حقوقی که خود و همسرش از میت میگیرند تا رسید به اینکه "دست روح الله را هم از فرانسه گذاشته ام در دست میت و اینها آنقدر انسانهای خوبی هستند که با درک هزینه زندگی در فرانسه حقوق او را نیز به یورو میدهند و ماهانه 8 هزار یورو آقا روح الله میاید و میگیرد."
و باز حرفت درست است که کذابی شرور ، جاسوس پیشه و خودفروش چون احمد شمس قطعا نمیتواند منبعی موثق برای هیچ ادعایی باشد! چه او تنها و تنها هدفش جذب هر جنبنده سیاسی است که پا به دیار عثمانی میگذارد تا بلکه از قبل هر جذبی هزار و دو هزار لیری تشویقی بگیرد و بلکه دور از چشم همسر دومش برای همسر اول و دخترانی که در ایران ترک شان کرده مبلغی بفرستد بلکه آنها بجای تف انداختن بر صورت پدری چنین کثیف نگاهی به مهر به او افکنند!
 اما چه کنم که همه داستان این نیست و تنها ماخذ بحث نیز احمد شمس نیست!
چه کنم که خود در مهمانی شام منزل احمد شمس با همین دو گوشم از روح الله زم شنیده ام که "به ترکیه آمده ام تا بعضی ها را ببینم تا به اتفاق آقای شمس یک سایتی به اسم آمدنیوز راه بیندازیم"
چه کنم که دیده ام و میدانم که 6 ماه نخست فعالیت آمدنیوز این سایت روی هاستی قرار داشت که میت ترکیه در اختیار احمد شمس قرار داده و اکنون سایتهایی چون نگام و آحاد و مهتا و چند وجیزه مضحک دیگر روی آن قرار دارد ؛ و باز به همین دلیل بود که وقتی شمس از سر حسد یا کینه یا هر چیز دیگر مسئول فنی تیمش آقای سیاوش.ش را مامور پایین آوردن آمدنیوز کرد ، سیاوش خان به دلیل هاست مشترک به راحتی آمدنیوز را چنان پایین آورد که جناب زم مجبور شد از صرافت سایت بیفتد و بخت خود را در کانال تلگرامی بیازماید و خب میدانی که آمدنیوز هیچ وقت دیگر نیز سایت درست و حسابی نداشت و ندارد و اساسا به عنوان کانال شناخته شده است.

و اما مهمتر از همه اینها چه کنم که دقیقا زمانیکه در بازداشت ترکیه بازجوی میت میگوید که اگر با ما همکاری نکرده و حرفهایت را درباره نشست استانبول پس نگیری به راحتی شروع به تخریب و ترور شخصیت و حیثیتت میکنیم ( که شرحش مفصلا در مجموعه روایت قشلاق در تورس آمده است و میاید) ؛ آری دقیقا در چنین زمانی -چنانکه خودت نیز در متن اشاره کرده ای- آمدنیوز نخستین جایی است که حتی پیش از نگام احمد شمس جاسوس میت ترکیه ، شروع به تخریب و ترور شخصیت با استناد به بحث حشیش میکند که شرح آن در بالا رفت!
احمد شمس کثیف و جاسوس میت و تجسم تمام شرارت های نوع بشر ؛ حرفش درباره حقوق 8 هزار یورویی زم از میت در کنار حقوق 3 هزار لیری خودش و هزار لیری همسر دومش نیز دروغ و صرفا برای تهییج و تحریک من برای پذیرش همکاری با میت ترکیه ؛ این قرائن جدی را شما به من بگو چه کنم؟!
بویژه حمله تخریبی آمدنیوز – که خودت نیز به عمق غیراخلاقی و ناجوانمردانه بودن آن اشاره کرده ای- در شرایطی که من تحت بازداشت میت و زیر فشار بازجویی برای باز پس گیری حرفهایم درباره نشست استانبول هستم را دقیقا چگونه برای خودم توضیح دهم که از دل آن نسبت بین آمدنیوز و میت در نیاید؟!
 سام گرامی ؛ همبندی قدیمی به قصه پر ز آب چشم اشاره کرده ای ؛
کدام قصه پر ز آب چشم تر از قصه همسر من در کشوری غریب است که همسرش را در کشوری که به کشور قتلهای فاعل مجهول اشتهار دارد می برند ؛ با ضرب و شتم جلوی دیدگانش نیز می برند ؛ و حتی او نمیداند شوهر را کجا برده اند ؛ و در چنین شرایطی که با غربت و تنهایی و ترس و بی وفایی هموطنان و دوستان ترک همزمان سروکله می زند ؛ موج تخریبی آمدنیوز بر علیه شوهر زندانی نیز اشک بر چشمانش بنشاند؟!
به راستی کدام قصه پر ز آب چشم تر از داستان سمیرای من است که در شب یلدای ایرانی با فرض آخرین خبر دال بر صدور قرار منع تعقیب در خانه سفره یلدا پهن کرده و شام پخته و منتظر همسر چشم به در دوخته که یکباره نگاه خشکیده به درش را از در می چیند تا بشنود که شوهر مبری از جرم شناخته شده اش که قانونا باید اکنون در خانه و نزدش می بود در حالت اخراج از خاک ترکیه به لبنان است؟
به راستی کدام قصه پر ز آب چشم تر از داستان من است که بدون کیف پول و حتی یک سنت پول همراهم با گوشی خاموش به لبنانی اخراج شدم که حتی پول تاکسی از فرودگاه تا شهر بیروت ش را هم نداشتم!
کدام قصه است که از شرم تاول پاهایم که آن روز راهی به درازای فرودگاه رفیق حریری تا راس البیروت و از آنجا تا محل کمیساریای پناهندگان سازمان ملل را پیمود زار زار نگرید؟!
و کدام انسان با شرفی است که با شنیدن این قصه پر ز آب چشم از سویی و داستان مضحک آمدنیوز که "حسن نصرالله در فرودگاه بیروت به استقبال پیمان عارف رفته است" آب دهان خود بر صورت آقای زم نیفکند؟!
آری برادر جان قصه پر ز آب چشم اینهاست ؛ گرچه حدیث دوست شدن روزنامه نگار چپ گرایی چون شما که روزی از مصطفی شعائیان دم میزدی با موجودی چنان زیبنده آب دهان نیز خود قصه پر ز آب چشم و پر ز خون دل دیگری است که بهرحال به قول معروف "صلاح ملک خویش خسروان دانند"!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

وحید فرخنده خوی فرد

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.