
توضیح نشر دهنده: نوشتار زیر، پیرامون رویداد تجاوز اخیر به دختر دانش آموزی در دبستان دولتی "راه شهدا" در منطقه ی اسلام آباد ارومیه است، که به علت بی توجهی مسؤولان رسمی به اعتراض خانواده ی دانش آموز و پشتیبانی مقامات محلی رژیم از فرد متجاوز، به خشم مردم منطقه و درگیری ها و ویرانی های گسترده ای در روز یکم آبان 1396 انجامید. این نوشتار در یک روزنامه ی چاپ تهران منتشر شده است.
* * * * * * * *
ساعت دو بعدازظهراست؛ مدیر مدرسه اعلام میکند که تعداد بالایی از مردم خشمگین به مدرسه حمله کردهاند؛ صدای شعارهای هماهنگشان از پشت دیوارها به گوش میرسد؛ تعدادی دیگری هم دارند از کوچهپسکوچههای قدیمی اسلامآباد، به مدرسه دخترانه «راه شهدا»، نزدیک میشوند؛ یک عده هم از روی پشتبام مشغول تماشا هستند؛ جماعتی از مردان خشمگین اتومبیلی را (که البته میدانند صاحبش چه کسی است) از جلو، روی هوا بلند میکنند و بعد هم وِل میدهند تا با چرخهایش توی هوا قل بخورد و تمامِ بند و بساطش بریزد بیرون؛ عدهای میریزند توی مدرسه. پلیس هم آمده و دارد آرامشان میکنند. مردم داد میزنند «بی شرف، بیشرف» و باز هم این پسوند تکراری این روزهای اخبار حادثههای ایران؛ «شیطانصفت»، میآید مینشیند پشت اسامی افراد متجاوز به آدمها (و بیشتر کودکان؛ با توجه به همان اخبار کثیر مربوطه)؛ اینبار سرایدار مدرسه بیشرف است؛ میگویند او یک دختر 12 ساله پایه ششمی را(چهار روز پیش) مورد آزار جنسی قرار داده. یک کانال تلگرامی توضیح میدهد که «خانواده این دختر مدعی شده، آقای سرایدار «به صورت نامتعارفی!» دخترشان را در «آغوش» گرفته؛ البته کانال مربوطه که متعلق به یکی از روزنامههای دولتی کشور است، توضیح نداده در آغوشگرفتن غیرمتعارف چه صیغهایست و آیا در آغوشگرفتن متعارف هم داریم و این نوعاش عادی است؟»
از آغوش متعارف و یا غیرمتعارف سرایدار که خارج میشویم؛ یکی یکی با واکنشهای مسولان ذیربط مواجه خواهیم شد؛
دادستان ارومیه میگوید که البته مردم احساساتی شدند و زدند شیشهها را شکستند؛ متاسفانه، نباید بدون رعایت قانون از این کارها میکردند؛ آقای بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، نامه مینویسد به بازپرس ویژه و میگوید که به موجب ابلاغش، به ارومیه عزیمت کند عنداللزوم، تصمیم بگیرد و بعد هم خیلی زود گزارش کند ببینند آنجا چه خبر شده!
معاون سیاسیامنیتی استاندار آذربایجان غربی هم میگوید که اصلا هیچ تجاوزی صورت نگرفته و این سرایداری که حالا چرخهای ماشیناش توی هوا قل میخورند، کمی بداخلاقی کرده نه تجاوز و شهروندان مراقب باشند که کسی نیاید توی این جمعشدنشان «آتش بسوزاند!». فرمانده انتظامیِ آنجا که خیلی بهموقع توی مدرسه حاضر شده بود، میگوید که با «متخلفان» حادثه(منظورش همان حادثه آزار جنسی است) برخورد قانونی خواهد شد.
هوا تاریک شده؛ مردم نهتنها خسته نشده و نرفتهاند خانههایشان؛ که کانالهای تلگرامی و سایتها، تصاویر و فیلمهایی از آتشزدن مدرسه را ارسال کردهاند. حالا شب ارومیه با آتشی روشن شده که میگوید مردمانش بیتفاوت نیستند که دخترشان همینطوری مورد آزار و اذیت قرار بگیرد؛ بیان این جمله به معنای تشویق مردمان به واکنشهای خودخواسته به تخلف، جرم و... نیست؛ که در اینجا؛ گویای اهمیت موضوع برایشان است. شب روشن ارومیه چند نکته مثبت دیگر را هم به بیننده تصاویر نشان میدهد؛ دانشآموز دختری که مورد آزار قرارگرفته (حتی یک «درآغوشگرفتن متعارف») رفته و به خانوادهاش خبر داده؛ نکته دوم اینکه خانواده اطلاعرسانی کرده و به مدرسه هم گفته و بعد هم مردم آمدهاند و شیشههای مدرسه را (هرچند غیرقانونی) پایین آوردهاند؛ شاید این نتیجه خشم همه این ماههای گذشته مردم این سرزمین است که کودکانشان هر از گاهی مورد تجاوز قرار گرفتند و کار از کار هم گذشت و کودک مُرد؛ این کودک اما زنده است و اینجا وحدتی به وجود آمده میان والدین دختر آزاردیده، سایر والدین و مردمان شهر تا شاید کودکی دیگر قربانی آزار جنسی نشود؛ دختر کلاس ششمی که اسمش را هم نمیدانیم.
راستی سوالی هم باید پرسید؛ آیا مسئله فقط «شیطانصفتی» متجاوزان است؟ و هیچ عامل دیگری در بالا رفتن تعداد تجاوز و تعرض در ماههای اخیر در کشور دخیل نیست؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید