رفتن به محتوای اصلی

...و اشک می‌چکد از چشم‌های آیینه
23.11.2017 - 09:10

زمین
چه تلخ، چه غمناک
با تو حرف زده ست.
تو‌ای تبار ِطربناک ِ پاک ِ دیرینه!
سرود ِ سوگ ِ تو اینک به جان ِ باغم ریخت
واشک می‌چکد از چشم‌های آیینه.
Kurdzelzeleh.jpgبه سینه، آتش ِ آهت بلند وُ شعله وراست
زمان، به کینه، فروکُشت خنده‌هایت را
وآرزوی در ختان ِ باغ ِخوشبویت
فرو خمید وُ به غم، درنشست وُپرپر گشت
وروزگار تو دیگر، گشت.
بگو به خاطره‌هایت، درین تباهی وُدرد
سرود ِسوگ ِ ترا بر زمانه، نقش زنند.
بگو به عاطفه‌هایت، به سینه‌های سپید
سلام ِ سرخِ ترا عاشقانه، نقش زنند.
درین دریغ ِ بلند
کجاست "بی کس ِ" شاعر؟
کجاست "شِرکو" یت؟ *
که غمگنانه ترین شعر‌های جانش را
برای عشق تو بنویسد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*زنده یاد "شِرکو بی کس"، شاعر ِکردستان

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.