لینک به مقاله دکتر نوری علا: http://www.iranglobal.info/node/63414
اول: حضرتعالی همچنان برای بنده محترم و ارجمند و وزین هستید و ارزش این را دارید که دیگران وقت و انرژی خود را صرف تعریف یا تنقید از نظرات سیاسی جنابعالی (و نه شخصیت محترم شما) بکنند. اگر چه حضرتعالی انتقاد سازنده را "ایرادات مبتذل" و "بی مبالاتی" و منتقد را فاقد عقل سالم و تحت تاثیر ارواح شوخ و شریره می نامید . اما باید گفت هرچه از دوست رسد نیکوست.
دوم : بنا به پیشنهاد غیر مستقیم جنابعالی، بطور یقین به یک متخصص اجنه و ارواح شریره در لندن مراجعه خواهم کرد تا شاید درمانی بیابم.
سوم: دوستان زیادی از مقاله انتقادی و مستدل بنده حمایت کردند، اما تقریبا همه آنها از "لحن تند" مقاله انتقاد کردند و گفتند که ایکاش این نکات خوب و منطقی را با قلمی آرامتر می نوشتی. بنده انتقاد بجای دوستان را به جان و دل می پذیرم و تاکید می کنم که هدفم اصلا اسائه ادب به شخصیت و جایگاه گرانقدر جنابعالی نبوده است.
چهارم: مرقوم فرموده اید که بنده به بند "ب" آئين نامهء برگزاری کنگره توجه ای نداشته ام که می گوید: " کنگره محل تعاطی افکار است، تصميمی نمی گيرد"
اما خود حضرتعالی در مصاحبه با روزنامه کیهان فرموده اید "حال طبق تصمیمی که در کنگرهی پنجم گرفته شد ، میخواهیم در فلان تاریخ چنین کاری کنیم . . . . . . . "
انتقاد من هم دقیقا همین بوده و است که چنین تصمیمی (تشکیل مهستان) در کنگره پنجم گرفته نشد.
پنجم: بنده در جایگاهی نبوده و نیستم که به انسان مجرب، مدبر و حکیمی همانند حضرتعالی، خدای ناکرده ، در مورد تعامل یا عدم تعامل با رسانه ها، مشورت و یا اندرزی بدهم. آنچه که من گفتم این بود: "حال که حضرتعالی با همرایی بقیه دوستان" می خواهید مجدانه برای رهایی وطن تلاش خود را دوچندان بکنید، بهتر است با درایت و حکمت و سعه صدر و بردباری بیش از پیش با رسانه ها ( مخالف و موافق) پیشه ورزی بنمائید. حمله شدید و تکفیر رسانه ها (حتی رسانه های که به حضرتعالی بی مهری روا می دارند) برای شخصیتی ملی که می خواهد سخنگوی مهستان اپوزیسیون باشد و هوشمندانه صدای خود را به گوش مردم برساند، چندان مصلحت آمیز و سیاسی نیست. انتظار مردم از چنین شخصیتی علاوه بر دگراندیش پذیری؛ بردباری، مدارا و از خودگذشتگی، و سعه صدر بیش از بقیه است. و تاکید کردم که متاسفانه بنده این "کوتاهی" را در خودم می بینم که بقول حضرتعالی "جن زده" می شوم و به مخالفین و منتقدان حمله می کنم و چون یک رسانه ای با بنده مصاحبه نکرده آن را فئیک نیوز (Fake News) و مشکوک خوانده و تکفیر کنم. جسارت کردم و مودبانه پیشنهاد دادم که بهتر است در مقابل ناملایمات و بی مهری ها "گاندی وار" حداکثر سعه صدر و از خودگذشتگی از خود نشان داد. زیرا مسئولیت آینده حصرتعالی خطیر خواهد بود که مناسب است با شکیبایی بیش از حد یک آدم معمولی حداکثر توان جذب را داشته باشد و حداقل قدرت دافعه را. و اینکه اقتضای طبیعت یک سیاستمدار خردمند حکم می کند که ره "کینه ورزی" را به کنار بگزارد و با ادبیاتی شیفته ساز و جذاب که حضرتعالی قطعا شایستگی و جایگاه آن را دارید با مخاطبان، حتی رقیبان و مخالفان خود سخن بگوید. حال اگر در این مورد جسارتی شده، معذورم. زیرا بقول حافظ: رموز مصلحت ملک خسروان دانند؛ گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش!
ششم: اینکه مرا متهم به " پيشگوئی پيامبرانه" کرده اید و اینکه آدم عاقل در مورد کار انجام نشده قضاوت نمی کند. باید عرض کنم که در علم سیاست (که بنده بعد از چهل سال سیاست ورزی و فعالیت سیاسی و غیره، هنوز شاگرد کلاس اول ابتدایی هستم) بصیرت با اتکا به تجربه های گذشته یکی از ضروریات تدبیر و آینده نگری سیاسی است. زیرا گذشته چراغ راه آینده است. بقول معروف "اگر نخورده ایم نان گندم، اما دیده ایم در دست مردم"
هفتم: اگر بخواهم مقایسه کوتاهی داشته باشم باید عرض کنم که قریب به چهل سال پیش وقتی انسانهای محترم و فرهیخته بهره مند از بصیرت و پیشگویی سیاسی از جمله جنابعالی که نوشته بودید: "امام خمینی پدیدهای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است، و در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند". و علیرغم توضیح المسائل امام خمینی قدس سره الشریف، تمام قد از آیت الله خمینی و "حکومت اسلامی" شدیدا حمایت کرده بودید؟ خوب باید گفت ما ملتی مارگزیده هستیم و انتقاد را حق خود می دانیم. اگرچه به دلیل انتقاد دستگیر، زندانی و شکنجه و حتی اعدام می شویم و یا بعنوان "دیوانه" و "جن زده" به دارالمجانین رجوع داده می شویم. متاسفانه جنابعالی با این عکس العمل های تند و عصبی و توهین آمیز نسبت به منتقدان تصویر دیگری از خود ترسیم می کنید.
تصاویر زیر با سند و مدرک نشان می دهد که قریب به چهار دهه پیش بنده بعنوان "رئیس جایی بنام انجمن جوانان شهرستان چابهار" با دست خط خودم و "رنگ فشاری" و با شعار "دیکتاتوری محکوم است، چه به نام شاهنشاهی و چه با نام اسلامی" مردم چابهار را در اعتراض به دیکتاتوری (قریب الوقوع) آخوندی به خیابانها کشاندم و سخنرانی ها کردم. زیرا حداقل در این مورد بخصوص عاقلانه آینده را می دیدم که "این ره که ما می رویم به ترکستان است".
با احترام و آرزوی بهترین ها برای حضرتعالی و بقیه دوستان ارجمند
عبدالستار دوشوکی
رئیس جایی بنام مرکز مطالعات بلوچستان
آذر ۱۳۹۶
با احترام و آرزوی بهترین ها برای حضرتعالی و بقیه دوستان ارجمند
عبدالستار دوشوکی
رئیس جایی بنام مرکز مطالعات بلوچستان
آذر ۱۳۹۶
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید