نفاقافکنانهی خود را بین نویسندگان و هنرمندان کشور به انجام میرساند تا به گمان خویش از راهاندازی تشکلی مستقل برای نویسندگان کشور جلوگیری به عمل آورد. اعضای انجمن قلم حکومت وظیفه دارند تا در قبال دریافت اهداییهای ادواریِ رهبر، هر از چند گاهی به دیدار او بشتابند. رهبر هم شعر شاعران انجمن قلم را میشنود و احسنت و مرحبا نثارشان میکند. او همچنین بر کتاب دوستداران خویش "تقریظ" مینویسد تا مشروعیتی حکومتی برایشان فراهم ببیند
در حلقهی فرهنگی رهبر شایعات و حرفهای درگوشی نیز کم نیستند. همین گروه در بحثهای خودمانی خویش رهبر را میستایند که گویا او تار هم مینوازد. عدهای از ایشان هم بر خود میبالند که رهبر هنرمندشان روزگاری وسیلهی آزادی هوشنگ ابتهاج را از زندان فراهم دیده است. انگار هوشنگ ابتهاج را از زندان و محبسِ غریبهای غیر از جمهوری اسلامی نجات بخشیده باشند. در همین گپ و گفتهای متظاهرانه است که رهبر دوستیاش را با اخوان، شهریار، آل احمد و ابوالحسن نجفی به رخ مشتاقان خود میکشد تا هر چه بیشتر زمینههای کافی برای پخش چنین شایعاتی آماده شود.
خامنهای در الگوبرداری از “مؤسسهی حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره)” یاد گرفت که او نیز برای خویش “دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای مُدّ ظلهالعالی” راه بیندازد. هر دو دفتر نه تنها از بودجه و اعتبارات دولتی سود میجویند بلکه تولیدات فرهنگی خود را نیز تمام و کمال به نهادهای دولتی و شبه دولتی میفروشند. تولیداتی که تنها به کارِ رونقِ دنیای خاکستری آقایان و حضرات حکومتی میآید، بدون آنکه از گردش کار آن سود و فایدهای نصیب مردم گردد.
انتشارات انقلاب اسلامی
دفتر رهبر به منظور “تحقق تمدن نوین اسلامی” انتشارات انقلاب اسلامی را سامان بخشیده است. انتشارات انقلاب اسلامی همیشه دهها عنوانِ موضوعی از سخنان رهبر را به شکل کتاب و لوح فشرده آمادهی پخش دارد. کتابهای انتشارات انقلاب اسلامی را که در قطع پالتویی کوچک عرضه میگردد، به نهادهای دولتی میفروشند. به عبارتی روشنتر دکانی دو نبش و پرمشتری بهتر از انتشارات انقلاب اسلامی نمیتوان پیدا کرد. مال مردم را به خود مردم میفروشند تا همهی این تولیدات به ظاهر فرهنگی راهی زبالهدانی شوند. بیشترین حجم فروش انتشارات انقلاب اسلامی هم به قرآنی باز میگردد که آن را در الگوگزینی از انجیل مسیحیان با کاغذی مرغوب و در قطع پالتوییِ کوچک به چاپ میرسانند. سپس قرآنها را به معاونتهای مالی- اداری ادارات و نهادهای دولتی میفروشند تا در جشنهای عمومی بین کارمندان ادارات خیرات کنند. توضیح اینکه خیرات و اهدای کتابهایی از این دست بین کارمندان، برای مدیران ارشد جمهوری اسلامی وجاهتی اداری در پی خواهد داشت.
بخش زیادی از کتابهای انتشارات انقلاب اسلامی در کتابخانههای عمومی کشور تلنبار میشوند، بدون اینکه مخاطب و خوانندهای برایش بیابند. به همین دلیل بنا به خواست رهبر، علیرضا مختارپور به عنوان دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور انتخاب گردید. او پیش از این از سوی دفتر رهبری به عنوان رییس انتشارات انقلاب اسلامی برگزیده شده بود. گله و شکایتهای مداوم و مستمر مختارپور هم از کتاب نخواندن مردم به واقع به دیدگاه حکومتی او از موضوع کتاب و کتابخوانی باز میگردد. چون او انتظار دارد قفسهی کتابخانه های عمومی را با کتابهای دفتر رهبری پر کند و آن وقت مردم هم از بام تا شام بنشینند و کتابهای “حضرت آقا” را دوره کنند. دنیایی که خودشان هم آن را باور ندارند.
به هر حال در “دفتر حضرت آقا” همین کتابها را به تمامی زبانهای مرده و زندهی دنیا برمیگردانند و برای تمامی سفارتخانههای جمهوری اسلامی پست میکنند. در همین راستا حتا از تولید و ارسال لوح فشرده و انواع و اقسام نرمافزار نیز کوتاهی نمیکنند.
انتشارات انقلاب اسلامی به تازگی بیش از پیش به تولید نرمافزارهای تلفن همراه اشتیاق نشان میدهد. گویا با این حقه میخواهند مردم را هرچه بیشتر سر کار بگذارند. در عین حال همین نرمافزارهای بیمشتری و مخاطب برای همهی کشورهایی که ایران در آنها سفارتخانه دارد، فرستاده میشود. حتا از مردم جیبوتی و بورکینافاسو نیز غافل باقی نمیمانند.
استفتائات
دفتر رهبری به پرسشهای شرعی مخاطبان خویش هم پاسخ میگوید تا برای عوامالناس شکی باقی نماند که رهبر هیچگاه در رقابت با مراجع دولتی و غیر دولتی کم نمیآورد. ولی خواهران جهت تماس تلفنی، به حتم باید از خطهای ویژهی خواهران استفاده نمایند. تا مبادا شیطانِ خنّاس به دل یکی از طرفین راه یابد.
در نمونهای از “استفتائات” حضرت آقا، از او در خصوص رقص زن و شوهر برای همدیگر میپرسند و او در پاسخ مینویسد که: “اگر رقص زن برای شوهرش یا برعکس همراه با ارتکاب حرامی نباشد، اشکالی ندارد”. گویا در این پاسخ، حضرت آقا یادشان رفته است که این دو نفر زن و شوهر هم هستند و دارند در خلوت خویش برای هم میرقصند. ولی با این همه حضرت آقا نمیتواند نگرانی خودشان را از “ارتکاب حرام” آن دو، مخفی نگه دارد.
“خط حزبالله”
“دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای مُدّ ظلهُالعالی” هفتهنامهای را هم با نام “خط حزبالله” انتشار میدهد. به واقع خودشان اسم “هفتهنامه” را برایش برگزیدهاند، ولی هر موقع که بخواهند نسخهای از آن را رسانهای میکنند. گویا میخواهند با انتشار “خط حزبالله” خط و سوی مستقل رهبر را بهتر به دیگران بشناسانند. خط و سویی که لابد “خط امام” را هم باور ندارد وگرنه خودشان را “خط امامی” معرفی میکردند.
گفتنی است که خط حزبالله همان خط و سویی است که اغلب از چهارچوبهای قانونی و متعارف حکومت هم فراتر میرود و نقشی از اپوزیسیون را برای دیگران به اجرا میگذارد. با این رویکرد دفتر حضرت آقا هم همانند همهی نهادهای امنیتی چندان نیازی نمیبیند تا برای انتشار این نشریه از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مجوز بگیرد. آخر رهبر خودش صاحبخانه است؛ صاحبخانه که نباید از خودش اجازه بخواهد.
دفتر ثبت ازدواج
البته حضرت آقا تنها در انتشار کتاب و نشریه نیست که وزارت ارشاد یا نهادهای حکومتی را دور میزند، بلکه او با دور زدن قانون و عرف، اجرای صیغهی عقد دختران و پسران اندرونی، بیرونی یا امنیتی را هم بخشی همیشگی از وظیفهی خویش میشمارد. ناگفته نماند که رهبر به خودیها و خودمانیهای اندرونی گفته است که نمیخواهد از ثواب اجرای صیغهی عقد بیبهره بماند. ولی با این همه از پیش برای عقد زوجین شرطی نیز میگذارد. چون نمیپذیرد که مهریهی نوعروسان جوان بیش از چهارده سکهی بهارِ آزادی بوده باشد. اما معلوم نیست که چرا حضرت آقا به همراه سایر مراجع ریز و درشت حکومتی همین موضوع را در “رسالهی عملیه” خودشان نمینویسند تا همگان بفهمند که مهریهی بیش از چهارده سکه حرام یا چه میدانم مکروه است.
بدون تردید اینجا هم مثل هر جای دیگری “حضرت آقا” خیلی خودمانی به دور از چشم اغیار قانون را دور زده است. چون بدون اینکه مجوزی قانونی برای دفتر ثبت ازدواج گرفته باشد، به ازدواج شرعی و غیر قانونی این و آن اقدام میکند. ازدواجهایی که عاقد ضمن آن خیلی راحت قانون دولتی را نادیده میانگارد و ضمن آن با چهارده سکهی طلا، دختری را به آقازادهای میفروشد. اطرافیان خود آقا هم میگویند خوب بود که حضرت آقا از آسیبهای بعدی چنین ازدواجهایی آگاهی داشت. چون چهبسا همین عقدهایی که در جایی رسمی و قانونی به ثبت نمیرسند، سرآخر به طلاق و جدایی میانجامد. اما این طلاقها را نیز همانند ازدواجهای آن در جایی رسمی به ثبت نمیرسانند. چنانکه نوعروسان این قصهی پر ماجرا پس از چندی خیلی راحت در جامعه رها میشوند. تازه شاید تا آن روز زنِ بیچاره و وامانده فرزند یا فرزندانی را هم به همراه داشته باشد.
به هر حال رییس دفتر حضرت آقا به مردمی که از پیآمدهای چنین ماجراهایی گله و شکایت دارند، میگوید: “آنچه که پیش آمده است به رهبر و مقام عظمای ولایت چه ربطی دارد، او دو نفر حرام را برای هم حلال کرده تا ثواب خودش را ببرد”. اما باز هم این پایان ماجرا نیست. چون مابقی میماند بیخ ریش خودیهایی که همچنان رهبری نقابپوش را باور دارند و از سر کاسبکاری یا نادانی اقتدای به او را واجب میشمارند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید