رفتن به محتوای اصلی

حزب الله، و ویرانی حکومتِ دینی
02.01.2018 - 01:26

جامِ جان مردم سرخورده از استبداد مذهبی ـ ولائی دیریست که پُراز خشم و کینه سازش ناپذیرشده، و نفرت شان از کل رژیم سرریزکرده، و اینک تاب بردباری شان دیگر برای همیشه به لب رسیده است و ابعاد و اشکال زورها، ستم ها، توهین ها، سرزنش ها، تحمیق ها، فسادها، سوء استفاده های عقیدتی از ساده دلان، اعدام ها و دست و پا بریدن ها، چپاول ها و دشمنی افکنی های مذهبی و ملی در داخل و منطقه و جهان، ایران را به لبه پرتگاه نیستی کشانده و دامنه این همه ناسازگاری و ناهماهنگی دستگاه با مردم، آنچنان سرسام آوراست که خود سران حکومتی برای جان بدربردن از انتقام ستمردگان و تنگدستان بجان هم افتاده اند و چنین که می بینیم سیستم عمومی نظام بی آبروتر شده، و در عمل نیز کاربرد تق و لق خود را در جنگ قدرت و ثروت مافیاها و باندها بیش از پیش از دست داده است. این واقعیت را آقا و کل رژیم بخوبی می دانند!
چراکه در بازار مکاره ی رژیم هرروز دامنه تورم و گرانی بالا و بالاترمی رود و کول مردم ندار شکسته تر و خمیده تر می شود؛ و طبعا نیاز های اولیه حیاتی همچون ( نان و تخم مرغ) با توجه به توان ناچیز مالی، برای قریب به اتفاق کارمزدان و تنگدستان کمیاب تر و درسترسی به آنها سخت تر می شود و گرسنگی طاقتفرساتر. کارگران، بیکاران، توده های خانه خراب، زنان تنها و تبعیض زده و اسیر قوانین عصر چادرنشینی، جوانان دانشگاهی بیکار و سرخورده، معلمان بارها کتک خورده و زندان رفته و اسیر، خانه خرابان کنارنشین شهرها که قریب به اتفاق ها هستند، همه این جریان های کلان اجتماعی، یکدست و یکراست قربانیان این تبهکاران مذهبی می باشند.
و در چنین زمانه وجدان ستیز ملائی ـ ولائی، باردیگر مردم بلازده مذهبی برای احقاق حقوق بشر و فرصت زندگی بهتر خود و مهمتر از همه، اینبار متکی بخویش و بی آنکه گمراه طیف" اصلاحچی های ریاکار" شود خیابان ها را تسخیرکرده و برای رهائی خود متحد بپا خاسته است. باردیگر بتاراج رفتگاِن ملاها و مکلاها جان شان به لب رسیده است. یکباردیگر توده ها با اعتماد بنفس و مستقل، آنانیکه 39 سال آزگار چشم به رحمت خدا و نمایندگان او سپرده و فریب آخوند جماعت را خورده بودند، آنان دوباره با غرور و شعف و شجاعت بپا خاسته و برای نان و آزادی بتاراج رفته ی خود "فریاد جهانی"سرکشیده اند. بار دیگر بیاری توده ها می رود که گامی برجسته در دگرگونی تباهی های نظام مذهبی برداشته شود، و ویران سازی کل بساط آن را از سر راه فرادی خود دورافکند. باردیگر مردم سراسر ایران که اسیر، بنده و ستمزده مذهبی بوده اند یکصدا خیزبرداشته و می خواهند فردای خود را بدون دخالت آخوند بسازند؛ و سازندگی فردا را از امروز، و با سرنگونی کل دینِ دولتی آغازکنند. بجان آمدگانی که دیگر نمی خواهند به هیچ قیمتی تن به گذشته خونین و سیاه آخوندی بدهند. بلکه می خواهند با همبستگی و اتحاد خود تاریخ این کشور رنگین فرهنگ را خود بدست گرفته و مدیریت اجتماعی ـ طبقاتی کنند.
وظیفه و سهم همه ما یاریرسانی، همنوائی و همگامی متحدانه و آشکار با آنهائی ست! که همینک با شکم و دستان خالی برابر پاسداران حماقت و زور مغرورانه و بقیمت جان ایستاده اند. همه ما جز یک راه بیشتر نداریم و آن تبعیت از اراده مردمی و ایستادن در صف مشترک سیاست اجتماعی ست؛ عصر سرگندگی شاه و شیخ و تاوان های گران آن دیگر سپری شده و فرهنگ مردمی نیاز زمانه پویای ماست. و هدف همگانی ما جز گذر از کلیت "دولتِ دینی و فردی" نیست؛ زیرا مانع اصلی راه فردای ما همین سیستم های موروثی مذهبی و ضدبشری هستند. چالش بنیادی همه ما در این گذاره تاریخی نابودی این دکانداران دینی و اریستوکراتی اشرافی ست؛ تا سپس بتوانیم با هم و با سرانجام پیروزی خود بر واپسگرائی و چپاولگری پایان دهیم. و پس از آن اهرم جابجائی اراده اجتماعی سیاسی را بیاری پائینی ها و مجلس بنیانگذار مردی آنها و مستقیما علنی ایجاد کرده و راهیابی نموده، و ابزار برپائی اش را بهمت خود آنان مهیا و فراهم کنیم. بنابرین سرکردگی سیاست اجتماعی کارگران و مزدبگیران، مستقیم به سرنگونی آخوندیسم گره خورده که می باید فروریزی رژیم توسط همین ستمزدگان گرسنه و بیکار شتاب گیرد.
بگذارید بر این نکته پایه انگشت بگذارم که فروریختن نظام مذهبی، بی همیاری نیروهای ارتشی و سپاهی و بسیجی کار چندان ساده ای نیست؛ و باید دستِ دوستی آنها را از دست نداد و دانست که بخش کلانی از این نیروها فدائی ملا و یا نیروی ایدئولوژیک رژیم نیستند، بل وابسته به درآمد سربازی می باشند و نه بیشتر! زیرا تا همیشه زندگی این درجه داران و افسران رده های پائین و مردمی از طریق نظامیگری گذشته و می گذرد؛ و آنها مرزداران مایند و نوع حکومت برایشان ارج نیست. پس سرراست بگویم: شایسته است که ما با آغوش باز و همراه با جلب اعتماد آنها، تک تک شان را با وسواس و تعهد به صف خود بیفزائیم. چنانچه موفق به این اعتمادسازی شویم که بی گمان خواهدشد؛ و در دوران سرنگونی شاه نیز بخوبی میسر و مفیدافتاد؛ آنگاه بسرعت پشت سران رژیم خالی خواهدماند و به طمع به جلب تروریسم حزب الله خواهدافتاد. باید هوشیارتر به دخالت تروریسم رنگین حزب الله در منطقه که دیری جیرخوار آقا بوده، دقیق تر متمرکز شد و فرصت ورود آنان به میدان مبارزه توده ای خود و امکان دسیسه های ایذائی به آنها نداد. در روند سرنگونی نظام ما کم و بیش اوج و فرودهائی احتمالی خواهیم داشت. اما تلاش مان می باید این باشد که از خشونت پرهیزکرده و هدفمند نیروهای انسان ستیز دستگاه را با "مقاومتِ دفاعی" خنثی کرده و سازمانگر اراده اجتماعی صلح جو شد و آنرا در قامت توده ای تمرین کرد و بیش از پیش به ایران و ایران ستیزی نظام با افشاگری های درست انگشت گذاشت و روشنگرانه از چهره های مداخله گر تروریست حزب الله داخلی و خارجی رونمائی کرد و بساط آقای شان را رسوا و نابودساخت؛ همچنانکه ما هیچگاه اجازه هیچگونه دخالت سیاسی، نظامی، یا راهبردی به امپریالیسم آمریکا و میلیتاریسم او و ناتو، و همینطور به لابیگران کاسه لیس آنها در امور کشورمان نخواهیم داد.
بهنام چنگائی 12 دی 1396

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.