در این کنفرانس که برای اولین بار بصورت علنی و مستقل بدون وابستگی به کشورهای تجاوزگر برگزار شد؛ از همه گروها ، سازمانها و افراد مختلف دعوت بعمل آمده بود. متاسفانه سازمانها و گروهای مدعی طرفدار مردم و دموکراسی که باید به این نوع جلسات عمومی بیایند و مردم را به خواستهای حزب و گروه خود جلب کنند شرکت نکردند! شاید چون اولین جلسه بود و آمادگی مطرح کردن برنامه و خواستهای خود را نداشتند؛ امیدواریم که در جلسات آینده شرکت کنند و با مردم گفتگو کنند تا با آنها در نابودی دیکتاتوری حاکم بر ایران، همراه شوند. اگر فکر میکنند که خود تنها میتوانند رژیم را نابود کنند ؛ تجربه سی و سه سال ،عکس آنرا شاهد بودیم و فاجعه بارتراینکه، بجای همراه کردن مردم با خود به بیگانگان تکیه کردند و سعی کردند بیگانگان آنها را حمایت کنند و دموکراسی را بکمک آنها، برای ما به ارمغان بیاورند!
فاصله گرفتن و پشت کردن به مردم، بناچار وارد معامله شدن با بیگانگان است و در عراق و افغانستان و لیبی و حتی تونس و مصر هم شاهد هستیم، غرب دولت ملی و مستقل را بر نمیتابد و با بنیادگراهای مذهبی وارد مذاکره شده اند!
با این وصف اهمیت چنین سمینارهای به گروهای فرصت طلب، امکان نخواهد داد تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. در این سمینار،افراد و نمایندگان گروهای که صحبت کردند، هرچند از نظر سیاسی و دیدگاه در مقابل هم بودند ولی تحمل همدیگر را داشتند و نشان میدهد که ما می توانیم باهم گفتگو کنیم. مگر راهی غیر از گفتگو و تبادل نظر و اندیشه برای رسیدن به آزادی، استقلال و دموکراسی، بجای قیم های زمینی و آسمانی داریم؟
من در نوبت خودم از خیزش مردم ما در سه انقلاب بزرگ برای رسیدن به استقلال، آزادی، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی صحبت کردم؛ و گفتم که سه بار انقلاب کردیم و رژیم را تغییر دادیم ولی فورا، به خانه های خود برگشتیم و دوباره استبدادی در شکل دیگر بما تحمیل کردند. در انقلاب مشروطه، بعد از واداشتن مظفرالدین شاه، به تسلیم در مقابل قانون مشروطه ، بخانه های خود رفتیم و مجلس را تنها گذاشتیم که محمد علی شاه مجلس را به توپ بست. با مبارزه مردم به بیرون کردن محمد علی شاه به روسیه منجر شد؛ ولی طولی نکشید، انگلیس و نخبه های سیاسی وابسته ما، دیکتاتوری رضا خان را بما تحمیل کردند. وقتی رضا شاه بطرف آلما نیها گرایش پیدا کرد و سعی کرد از دست انگلیسیها فرار کند، او را خلع و به آفریقا تبعید کردند و پسرش را به سلطنت رساندند.
در ملی کردن نفت، همه اقشار مردم اتحاد کردند، نفت ملی شد و بیگانگان دستش از غارت منابع ملی و دخالت در امور داخلی کشور، کودتا شد ولی ما میدان را خالی کردیم و سازمان سیا بکمک تعداد معدودی از عوامل داخلی، توانستند دولت ملی را سرنگون کنند.
در انقلاب 1357 هم، دیکتاتوری را، سرنگون کردیم ولی استبداد به شکل ولایت فقیه ظاهر شد و کودتا علیه حکومت جمهور مردم کرد؛ ما خاموش شدیم ! کشتار آزادیخواهان دوباره شروع شد و ولایت مطلقه فقیه بجای جمهوری بما تحمیل شد هنوز هم فکر میکنیم میزان رای مردم است نه فقیه مطلقه!
آیا باز میخواهیم افراد و گروهای وابسته و قدرت طلب برای ما تصمیم بگیرند؟ شرکت مردم این را نشان میدهد، که مردم خواهان، دموکراسی و عدالت ، در مقابل افراد و گروهای وابسته ایستاده اند، و این یادآور ان است، که مردم ما به حقوق خود واقف شدند و به این نتیجه رسیده اند که: تا زمانی در سرنوشت کشورخود سهیم نشوند؛ دیگران برای آنها تصمیم خواهند گرفت . با این حرکت و مشارکت در سرنوشت کشور، نشان داده اند که خود با حضور خود، سیاستمداران را وا میدارند که به خواستهای جمع مردم توجه کنند نه آنطور که خود میخواهند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید