هنگام برگزاری کنسرت، محوطه را که نگاه میکردم تا آخرین ردیفها که روی شیب تپه قرار داشتند تماشاچی نشسته بود. به نظر میرسید که کنسرت دربست فروش رفته و گنجایش هفده هزار نفری این استادیوم هنری پر شده بود.
یکی از ابتکارهای جالب برگزارکنندگان کنسرت این بود که ساعت پنج بعد از ظهر حدود صد نفر از علاقمندان که بلیط ویژه خریده بودند میتوانستند با گوگوش عکس شخصی بگیرند.
در اتاقهای پشت صحنه که نزدیک به سی نفر نوازنده را جا داده بود، چهرههای آشنای موسیقی مدرن ایران دیده میشدند: حسن شماعیزاده و منوچهر چشمآذر. پشت در بسته اتاقی دیگر گویا خوانندهای بود که قرار بود حضورش در صحنه و همراهیاش با گوگوش همه را غافلگیر کند. روی در اتاقی دیگر اما نام کامیار نوشته شده بود!
کامیار خواننده و نوازنده چیره دست نسل جوان از پرواز دوبی مستقیم به صحنه آمده بود. او که بهتازگی ازدواج کرده با همسرش منتظر نوبت صدابرداریاش بود، دستی به ریش جدیدش کشید و گفت که در طول پرواز روی میز هواپیما، انگشتگذاری آهنگهایی را که قرار بود برای گشایش کنسرت بخواند تمرین کرده. شب با اجرای پیانو و صدای کامیار آغاز شد. او گلچینی از آهنگهای مورد علاقهاش، بهویژه چند ترانه از گوگوش را زنجیروار اجرا کرد.
•
از چهرههایی که از دیدنش غافلگیر شدم، مرد تنومند و قویهیکلی بود که سالها پیش در ویدیوهای پشت صحنه سیاه و سفید گوگوش میخوابید یا بازیگوشی میکرد! کامبیز قربانی، تنها فرزند گوگوش همراه دو فرزند دختر و پسر نوجوانش ( نوه های گوگوش) به کنسرت آمده بود و شانه به شانه مادرش از دالانها میگذشت و او را در شروع کنسرت تا کنار میکروفن بر روی صحنه هدایت کرد.
او گفت: "سالهای خاموشی و دوری از مادرم، با او در تماس بودم و زندگیام در دوری او فراز و نشیبها داشت اما با بازگشتش، آرامش به من بازگشته. ما حالا یک خانواده هستیم."
کنسرت "مثلث خاطره ها" در غروب نیمه ابری رشته کوههای هالیوود که سالن روباز هالیوود بال را در دل خود جا داده با درخشش نورافکنها و برق سازهای بادی و جنب و جوش نوازنده ها آغاز شد.
بانو گوگوش با لباسی نقرهای و بلند در صحنه درخشید و تماشاچیان بلندتر از صدای بلندگوها برایش هورا کشیدند و کف زدند.
منوچهر چشم آذر پیشکسوت آهنگهای روز دهه چهل و پنجاه خورشیدی با همراهی پیانو، گروه بزرگ نوازندگان کلاسیک و پاپ را رهبری میکرد.
این کنسرت که به ابتکار رها اعتمادی (برنامهساز و گوینده تلویزیون و ترانه سرا) و ماهها برنامه ریزی و هدایت توسط شهرام نورز (مدیر برنامههای گوگوش) شکل گرفت اکنون به اجرا درآمده بود و به گفته خود آقای نورز شوق و هیجان مردم و خاطرههایی که در این شب ساخته میشد بزرگترین پاداش ماهها تلاش و کار بود.
گوگوش با سازبندیای متعهدتر به اصل و ذات ترانهها، گویا پر قدرتتر از قبل خاطره انگیزترین آهنگهای دوران طلایی موسیقی روز ایران و منطقه را اجرا میکرد.
بعد از چند آهنگ، حسن شماعی زاده به گوگوش پیوست و آهنگهایی را که خودش برای گوگوش ساخته بود و در سالهای نبود او بازخوانی کرده بود دو صدایی اجرا کردند.
ساعاتی قبل از کنسرت، حسن شماعی زاده را پشت صحنه ملاقات کردم، دلشوره رسیدن ساز بادی اصلیاش را داشت که در راهبندان خیابانهای اطراف سالن سلانه سلانه به مقصد میرسید و این فرصتی بود تا با او از این بازگشت صحبت کنم.
آقای شماعی زاده از استقبال مردم حیرتزده بود: "هر جا که اجرا داشتیم سالن پر بود و مردم از ته دل این ترانهها را اجرا میکردند. واقعا گاهی نفسم بند می آمد و به اندازه خود تماشاچیان احساساتی میشدم. این کنسرتها گویی جان تازهای به این آهنگها داده. این آهنگها شاید بیشتر از دهه پنجاه در دل مردم جا باز کرده."
کنسرت مثلث خاطرهها بزرگداشت دوره خاصی از همکاری در دوران طلایی موسیقی روز ایران بود. ترکیب آهنگسازها و تنظیم کنندههای خوشذوق و ترانهسرایانی که دنیا را جور دیگری میدیدند و دختر جوان خوشصدایی که استعدادش تمامی نداشت و نه تنها در شکلهای مختلف بلکه با تواناییهای مختلف جلوه میکرد.
اما مثلث خاطرهها در این شب یک نفر را کم داشت، ٖاردلان سرفراز ترانهسرای آهنگهای این کنسرت که به آلمان مهاجرت کرده. گوگوش خود به بهترین وجه دلیل نبودش را گفت: "اردلان نتوانست امشب به این کنسرت بیاید چون دکترش دونالد ترامپ به او اجازه پرواز نداده بود."
اما این نبود جور دیگری جبران شد. به قول گوگوش این کنسرت مربع خاطره هاست! صدای ترانه "چهل سال خاطره" از صحنه بلند شد و ناگهان مارتیک به صحنه آمد. حضور مارتیک که نزدیک به چهل و دو سال پیش با گوگوش آهنگهای دو صدایی اجرا کرده برای همه غافلگیرکننده بود.
مارتیک مدتهاست که از دید رسانهها دور مانده و آخرین آلبومش را سه سال قبل منتشر کرد. اما در این کنسرت آهنگ پرمعنای "چهل سال خاطره" را با گوگوش دو صدایی اجرا کرد. مارتیک میگوید که وقتی ترانه "چهل سال خاطره، از مرغ سحر تا دو پنجره" را میخواند، منظورش کاملا روشن است: "از دید من دوران طلایی پاپ ایران یا اول و آخرش این دو آهنگ هستند و این ترانه با حضور خود گوگوش جان تازهای گرفت و به همین خاطر آهنگ "رفاقت" را به عنوان آهنگ دومم با گوگوش انتخاب کردم . این کنسرت و اصولا حال و هوایی که دوباره به من دمیده شد انگیزهای شده که شش آهنگ جدیدم را به بازار بدهم. من مدتها حوصله کنسرت و کار بیرون دادن نداشتم ولی امشب به من انگیزه تازهای دا
مارتیک یاد آوری میکند که سالن هالیوود باول، میزبان مشهورترین و ماندگارترین چهرههای موسیقی جهان بوده است: "گوگوش و ما به همراهش، اولین ایرانیهایی هستیم که صدایمان در این سالن به گوش همه آمریکا و دنیا میرسد. خواندن در اینجا واقعا افتخار بزرگی است."
تنها یک هفته پس از درگذشت ناصر چشمآذر در ایران، گوگوش با همراهی برادرش منوچهر، ترانه مشهور هجرت را در این کنسرت به یاد او اجرا کرد. ترانهای که درست پیش از وقوع انقلاب منتشر شد و گوگوش دو دهه بعد، در اولین کنسرتش آن را خواند.
سالن روباز هالیوود باول (گود هالیوود یا کاسه هالیوود به خاطر ردیف صندلی های نیم دایره و شیب دارش) نزدیک به صد سال است که در دامنه کوههای هالیوود، پایتخت فیلم، موسیقی و هنرهای بصری آمریکا برپا شده است.
حضور گوگوش در این سالن، درست در زمانی که نام ایران، به ویژه در آمریکا، با مناقشات سیاسی و پرونده هستهای اش گره خورده، وجهه دیگری به جمعیت میلیونی ایرانیان مقیم آمریکا و به ویژه غرب این کشور داده است. شهروندان لس آنجلس که شاید بعضیهایشان اصلا ندانند ایران کجاست، هفتههاست که روی تابلوهای تبلیغاتی بزرگ شهرشان میدیدند که قرار است در مشهورترین استادیوم موسیقی، خوانندهای از ایران برنامه اجرا کند. رسانههای محلی در لس آنجلس و معتبرترین روزنامهها از جمله لسآنجلس تایمز در روزهای گذشته مقالات مختلفی درباره گوگوش و زندگی و مهاجرتش و موقعیت صدای زن در ایران منتشر کردند.
گوگوش خود این کنسرت را به مادران (به مناسبت روز مادر در آمریکا) و زنان ایرانی و "دختران خیابان انقلاب" (اعتراض به حجاب اجباری در ایران) تقدیم کرد.
کنسرت با آهنگ "طلاق" به پایان نزدیک شد. همه دستاندرکاران، رقصندهها، نوازندهها، و خوانندههای مهمان به صحنه آمدند و گوگوش را همراهی کردند. همزمان بر پردهای که سرتاسر صحنه را فراگرفته بود، تصاویری از رضا شاه، دوره پادشاهی محمدرضا پهلوی، صحنههایی از انقلاب ایران، خروج محمدرضا پهلوی و بازگشت آیتالله خمینی به ایران،ف و نیز از اعتراضات اخیر ایران نمایش داده شد که موجی از احساسات را میان تماشاگران برانگیخت. کنسرت با این جملات ترانه و همصدایی مردم با گوگوش به پایان رسید:
شاید در این راه اگر با هم بمانیم
وقت رسیدن
شعر خوشبختی بخوانیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید