طرح بهکارگیری موشک کروز با برد ۱۵۰۰ کیلومتر قابل نصب بر روی هواپیمای سوخو ۲۲ برای اولین بار در بازدید سردار سرلشکر پاسدار «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه از پایگاه هوایی شیراز و در مراسم رونمایی از ۱۰ فروند هواپیمای سوخو ۲۲ بهینهشده و ارتقا یافته مطرح شد.
بنقل از نشریات داخلی یکی از متخصصین و مدیران پروژههای موشکی نیروی هوافضای سپاه بهکارگیری موشکهای کروز زمینپایه، هواپایه و دریاپایه در بُردهای مختلف را در ارتشهای جهان دارای پیشینه و سابقهای طولانی توصیف و تصریح کرد: این موشکها از زمین و دریا بهوسیله بوستر و پیشران اولیه پرتاب شده و با روشن شدن موتورهای مرحله دوم که معمولاً از نوع جت میباشد، مسیر خود را ادامه میدهند؛ در نوع هواپایه نیز هواپیما نقش پیشران اولیه را ایفا میکنند.
این کارشناس هوافضای سپاه با بیان اینکه ساخت و تولید موشکهای کروز دریایی و زمین به زمین در ایران سابقه چندین ساله دارد، اظهار کرد: نیروی هوافضای سپاه به همت متخصصان جهادگر داخلی و با استفاده از زیرساخت موشکهای کروز زمینپایه، اقدام به طراحی و ساخت موشک کروز با برد ۱۵۰۰ کیلومتر کرده است.
وی هدف عملیاتی موشکهای کروز هواپایه را انهدام اهداف از پیش تعیین شده تا فواصل ۱۵۰۰ کیلومتر عنوان و خاطرنشان کرد: ناوبری این موشک با استفاده از Ins ،Gps ،Glonass ،Terom و Dsmac است.
پایان خبر/
متاسفانه جمهوری اسلامی همواره از بانیان ایجاد تنش و درگیری در منطقه بوده است. علاوه بر سیاستهای توسعه طلبانه که بخاطر شیعه گری و رقابت با دولتهای عربی منطقه وجود داشته است، بزرگترین تنشهای سیاسی خاورمیانه را نیز میانداری کرده است. مثلا درگیریهای حزب الله لبنان با اسرائیل در واقع مبدل به یک منازعه میان ایران و اسرائیل شده، دعوایی بیهوده که تنها آبروی ایرانی و منافع ملت ایران را بطور روزافزون مخدوش ساخته است
قراردادهای میلیاردی سپاه که با حمایت رهبر و به عنوان اقتصاد مقاومتی به مردم تحمیل شده اند، باعث شده که بر تعداد عوام الناسِ زیر خط فقری افزوده گردد. شکی نیست که وجود تنش در منطقه ، سرمایه گذاری خارجی در ایران را با مشکل روبرو کرده و سپاه بسیار دوست دارد که با ادامه این تنشها خوان گسترده چپاول از طریق اقتصاد مقاومتی را از دست ندهد.
در طولِ به ظاهر پیشرفتهای موشکی ایران، سالهاست که میلیاردها دلار از درآمدهایِ بی زبانِ نفتی صرف موشک بازیها و نمایشهایِ غالباً مسخره سپاه میشود. دلارهای ِ نفتی ِ مملکتی تک محصولی با اقتصادی ورشکسته، کشوری که روز بروز فقیرتر از دیروز که نه بلکه یک ساعت گذشته شده است و کمر قسمت عمده مردمش زیر خط فقر در زیر فشارهای گوناگون خمیده شده ولی نظامش میخواهد همانند کره شمالی بسوی موشک سازی و تهدید نظامی همسایگان برود حتی اگر به گرسنگیِ مردمش بیانجامد!
از ابتدا، نظامِ حاکمه با شعار ِ گسترش انقلاب، میهن را در جنگ و خسارت عمیق غرق نمود و امروز هم باسمِ تقویت ِ صنایع دفاعی، برای این و آن شاخ و شانه می کشند تا بلکه خودی نشان دهد. در صورتیکه اگر سران نظام بقدر کافی از ظرفیتهای این کشور بهره می برند میتوانستند با شرایط عادی، در منطقه تک تازی کنند. گرچه تکرار مکررّات است اما باز می گویم که علاوه بر موقعیتِ ممتاز فسیلی، منابع معدنی ایران نیز بی همتا است و مهم تر از همه کشور ما در منطقه ای استثنایی قرار گرفته است که صرف همین موقعیت ویژه میتوان از انحا گوناگون، درآمدزایی نمود تا جائیکه دیگر نیازی به نمایش شاخ و دندان نباشد.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی پیامدهای منفی بسیاری برای اقتصاد ایران داشته است. اما در سال۹۶ تاثیرات ناشی از نقش ایران در منطقه و فعالیتهای موشکی ایران در سایه تحولات بینالمللی و سیاستهای دولت ترامپ شدت و حدت بیشتری یافت.
دولت آمریکا، بارها نظامی اسلامی را به نقض "روح" برجام از طریق "فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه" و "توسعه برنامه موشکهای بالستیک" متهم کرده و میکند. طی بیست و چهار ساعت گذشته که تحریمهای مجدد آغاز شده و یقیناً فشارها افزایش خواهد یافت فوراً سپاه عرض اندام نموده است اما اینکه این فشارهای غرب مستقیماً بر قوتِ لایموت مردم اثر میگذارد و نه نظام، خود جای بحث وسیعی دارد.
بارها مقامات امریکایی ابراز داشته اند که گرچه ایران از "جنبه فنی" به برجام پایبند بوده، اما از زمان حصول توافق هستهای، برخلاف انتظار طرفهای غربی، "فعالیتهای بیثباتکنندهاش" را شدت بخشیده است. در همین راستا "فعالیتهای غیرهستهای" جمهوری اسلامی در خاورمیانه از جمله در یمن و سوریه، "حمایت" ایران از حزبالله لبنان و "دیگر گروههای تروریستی" از محورهای ایرادات امریکا به ایران محسوب می گردند.
از طرفی طی ابراز نگرانیهای ناتو بابت تشدید آزمایش موشکهای بالستیک ایران و فعالیتهای بیثبات کننده اش در سراسر خاورمیانه در ماههای گذشته در پی بیانیه ای از ایران خواسته بودند تا از تمامی فعالیتهای مغایر با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد دست بکشد. قطعنامه ۲۲۳۱ متنی بود که پس از توافق اتمی با ایران در سال ۲۰۱۵ به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. در این قطعنامه از ایران خواسته شده که هیچ فعالیتی در رابطه با موشکهای بالستیکی که قابلیت حمل سلاحهای هستهای را دارند انجام ندهد. در طی همین بیانیه همچنین حمایت مالی ایران از تروریسم، از جمله برخی "گروههای مسلح غیردولتی" محکوم شده و از ایران خواسته بودند تا در مبارزه با تروریسم و دستیابی به راهحلهای سیاسی در راه استقرار صلح در منطقه نقشی سازنده ایفا نماید.
ادعایی که سران نظامی اسلامی دارند اینست که می گویند هدفشان حفظ و تحکیم امنیت داخل ایران است، آیا این ادعا می تواند قابل قبول باشد؟ بزعم این نویسنده امنیت را از طریق روابط دوستانه با کشورهای همسایه و تعامل با کشورهای دیگر جهان می توان به دست آورد و نه با قدرت نظامی، چرا که قدرت نظامی برای شرایط جنگی است و نه روابط دوستانه!
برپایی یک قدرت موشکی در منطقه، هزینه بسیار گزافی برای بیت المال ایران در بر دارد، با اینهمه اولویت آن در مقایسه با انبوه مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و غیره چگونه محاسبه میشود؟
هزینه بَری تنها در طراحی و ساخت موشک ها نیست، بلکه نگاهداری آن ها نیز بسیار گران است. بگفته خود سپاه برای انبارکردن این موشک ها دل کوه را شکافته اند. حتی کارخانه موشک سازی خود را در زیرزمین ساخته اند که مبادا مورد بمباران قرار گیرد، اینهمه هزینه از چه منبعی تامین میشود؟ غیر از درآمد نفت، چه درآمد عمده ای وجود دارد؟
به فرض مثال، اهدای موشک به حوثی های یمن که رفت و آمد کشتی های جهانی را در آبراه بین المللی باب المندب مختل کند، چگونه می تواند در بهبود حال ملت ایران موثر افتد و فقر را ریشه کن کند و گور خواب ها و انواع مختلف مردم سردرگریبان را را از وضع فلاکت بار خود نجات دهد؟ کلمه اهدا را در ابتدای جمله بدین دلیل آوردم که باز هم به تئوری "گسترش انقلاب" میرسیم و یحتمل برای ایران بیشتر هزینه است و نه درآمد!
به فرض محال که ایران ابرقدرت نظامی خاورمیانه بشود، چه سودی به حال ملت ایران دارد و تا چه حد می تواند در راه تحکیم امنیت ایران و بازگرداندن مقام و مکان سرزمین ایران در خانواده جهانی کارساز باشد؟
یک زمانی صدام هم خود را صاحب قویترین ارتش خاورمیانه میدانست، آخرش حتی یک هواپیمایش در حمله ائتلاف نتوانست از زمین بلند شود و خیل ِ سربازان و افسران نظامی بودند که دست بر سر، خود را تسلیم نیروهای ائتلاف مینمودند. داستان کیم جون اون، رهبر کره شمالی هم که اخیراً صورت گرفته را همگی دیده ایم.
ظاهراً که در کشور ما و عموما دیکتاتور خیز، رسیدن به مقام «ابرقدرتی» تنها در داشتن توان موشکی خلاصه می شود و مولفه های متعدد دیگر بحساب نمی آیند. داشتن یک اقتصاد قوی و یک ملت رضایتنمندِ حامی حکومت، ثبات داخلی، وجهه مثبت بین المللی، سیاستمداران خُبره، عدم فرار نخبگان و بسیاری دیگر هیچگونه اهمیتی ندارند!
در دور و تسلسلی باطل گیر آمده ایم که فقط نسلها را می بلعد و سیستمش را حفظ می نماید. یعنی مردم فدای حفظ نظام شده اند. نظامی که جز بدبختی و فلاکت چیزی نداشته و نخواهد داشت. در طی چهل سال اگر سرانگشتی هم حساب کنیم، سالهاست که از مرز خفگی نیز گذشته ایم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید